پاورپوینت کامل عفت در سیره پیشوایان ۴۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل عفت در سیره پیشوایان ۴۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل عفت در سیره پیشوایان ۴۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل عفت در سیره پیشوایان ۴۷ اسلاید در PowerPoint :
اشاره:
یکی از ارزش های والای انسانی و اسلامی ای که سرچشمه ارزش های دیگر، و موجب آثار درخشان معنوی است، خوی عفّت می باشد که می توان آن را یکی از پایه های اخلاق و صفت کلیدی ای برای عقب زدن رذایل و سوق دهنده به سوی تکامل و درجات عالی و کمالات متعالی دانست.
در قرآن و روایات از این خصلت، بسیار تمجید شده و سیره پیشوایان معصوم(ع) نیز سرشار از این خصلت نیکو است. با این اشاره به مطالب زیر می پردازیم:
معنای عفّت
عفّت در اصل به معنای خویشتن داری، تسلّط بر نفس و نقطه مقابل شهوت پرستی و شکم پرستی است.
راغب اصفهانی در لغت نامه «مفردات» می گوید: «عفّت حالتی در نفس است که انسان را از غلبه شهوت باز می دارد.»
قیومی در لغت نامه «المصباح المنیر» هم نظیر همین معنا را ذکر نموده و می نویسد: «عَفَّ عَنِ الشّی ء امتنع عنه؛ از چیزی عفّت ورزید، یعنی خود را از آن بازداشت.»
طریحی در «مجمع البحرین» می نویسد: «العفافُ کفُّ النفس عن المحرّمات، و عَنْ سؤال النّاس؛ عفّت، بازداری روح و روان از گناهان و هم چنین نگه داری خویش از دراز کردن دست سؤال به سوی دیگران است.»(۱)
از روایات نیز همین معنا استفاده می شود، لذا این واژه یک معنای عام دارد، ولی بیشتر در مورد خویشتن داری در دو مسئله استعمال شده است: خویشتن داری و قناعت درا مور مالی و کنترل غریزه جنسی، که اوّلی موجب حفظ عزّت و آبرو شده و دوّمی موجب حیا، شرم و غیرت در مقابل پرده دری و انحرافات جنسی می گردد. البته از این دو در اصطلاح روایات به عفّت بطن و فرج تعبیر شده است؛ مثلاً پیامبر(ص) فرمود: «در مورد امّتم در مورد شکم پرستی و شهوت پرستی جنسی، بیمناک هستم.»(۲)
حضرت علی(ع) در فرازی از وصیت خود به محمد بن ابی بکر می فرماید: «انّ اَفْضَلَ العِفَّهِ الوَرَعُ فی دینِ اللهِ والعَمَلُ بِطاعَتِهِ؛ بهترین مصداق عفّت، رعایت پاکی و پرهیزکاری در دین خدا و عمل در اطاعت الهی است.»(۳)
در لغت نامه «التحقیق» آمده: فرق بین عفت و تقوا این است که عفّت به معنای حفظ نفس از شهوات انسانی است ولی تقوا یعنی حفظ نفس از انجام گناهان. بنابراین عفّت یک حالت درونی است، ولی تقوا بر اعمال خارجی نظارت دارد.(۴)
واژه عفّت در قرآن، بیشتر در این دو مورد استعمال شده است؛ مثلاً در یک جا آمده: «وَلْیسْتَعْفِفِ الَّذینَ لایجِدُونَ نِکاحَاً حَتّی یغْنِیهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ؛ و کسانی که امکانی برای ازدواج نمی یابند، باید پاکدامنی پیشه کنند، تا خداوند از فضل خود آنان را بی نیاز گرداند.»(۵) و در مورد دیگر می فرماید:
«… یحْسَبُهُمُ الجاهِلُ اغنیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ؛ باید انفاق شما، به خصوص برای آن مهاجران فقیری باشد که… از شدّت عفّت و خویشتن داری، افراد ناآگاه، آنها را ثروتمند می دانند.»(۶)
در مورد ارزش انسان عفیف، همین قدر بس که امیرمؤمنان می فرماید: «مَا المُجاهِدُ الشّهیدُ فی سَبیل اللهِ باَعْظَمَ اجراً ممَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ، لَکادَ العَفیفُ أَنْ یکونَ مَلَکاً مِنَ الملائکه؛ پاداش مجاهدی که در راه خدا به شهادت رسیده، برتر از شخص با عفّتی نیست که توان گناه دارد، ولی گناه نکند، زیرا چنین شخص نزدیک است که فرشته ای از فرشتگان خدا باشد.»(۷)
چند نمونه از عفّت ورزی پیشوایان
۱ – در شأن رسول خدا(ص) گفته اند: او عفیف ترین انسان ها بود، در همه ابعاد با خویشتن داری عجیبی به تدبیر امور می پرداخت. در جنگ اُحد، دندان های جلوی اش شکست و صورتش از ناحیه دشمنان شکاف برداشت. برخی از او خواستند تا دشمن را نفرین کند، آن حضرت با کمال خویشتن داری فرمود: «من به عنوان ناسزاگو مبعوث نشده ام، بلکه به عنوان دعوت کننده و مایه رحمت برای مردم فرستاده شده ام.» سپس به جای نفرین، چنین دعا کرد: «اللهمَّ اهْدِ قومی فانّهُم لایعْلَمون؛ خدایا! قوم مرا هدایت کن،، زیرا آنها ناآگاه اند».
عمر بن خطاب نیز اصرار داشت که پیامبر(ص) نفرین کند، ولی آن حضرت با کمال خویشتن داری، و صبر انقلابی، از نفرین کردن، امتناع ورزید.(۸)
آن حضرت آن چنان از تقاضا کردن (و درخواست کمک مالی) از این و آن – که ضربه شدیدی به عزّت و عفت انسان می زند – بیزار بود، لذا فرمود: «مَنْ سَئَلَ وَ عِنْدَهُ ما یغْنیهِ فانّما یسْتَکثِرُ مِنْ جَمَرِ جَهَنَّمَ؛ کسی که از مردم درخواست کند، در حالی که به مقدار کفایت دارد، آتش دوزخ را برای خود افزون می سازد.»(۹)
زندگی آن حضرت آمیخته با دستورهای قرآن بود، همان قرآنی که در آیه ۲۷۳ سوره بقره اصحاب صُفّه (مهاجران فقیر در مدینه) را به خاطر خویشتن داری در اوج شدّت فقر، ستوده است، آنان که با سیلی صورت خود را سرخ نگه داشته و از کسی تقاضای کمک نکردند، به گونه ای زیستند، که مردم ناآگاه گمان می کردند که آنها ثروتمند اند: «یحْسَبُهُمُ الجاهِلُ اغنیاءَ مِنَ التَّعَفُّف» روزی گروهی از مسلمانان مدینه خدمت پیامبر(ص) آمده و عرض کردند: «از درگاه الهی بهشت را برای ما ضمانت کن.» پیامبر(ص) پس از اندکی درنگ فرمود: «من با یک شرط چنین ضمانتی را برای شما می کنم»، پرسیدند: آن شرط چیست؟ فرمود: «اَنْ لاتسْئلوا احداً شَیئاً؛ از هیچ کس (جز خدا) چیزی را تقاضا نکنید.»
آن ها نیز تعهّد کردند که در زندگی از احدی تقاضا نکنند. لذا کار به جایی رسید که اگر یکی از آن ها در سفر بود و سواره حرکت می کرد و تازیانه اش بر زمین می افتاد، خوش نداشت به کسی بگوید: تازیانه ام را به من بده، بلکه خودش پیاده می شد و تازیانه را برمی داشت، تا مبادا از کسی تقاضایی کرده باشد، یا این که وقتی کنار سفره نشسته و دستش به آب نمی رسید، به کسی نمی گفت که آب به من بده، بلکه خودش برمی خاست و ظرف آب را برمی داشت و می نوشید. آری پیامبر(ص)، هم خود این گونه می زیست و هم به شاگردانش این گونه توصیه می کرد.(۱۰)
۲- یکی از اصحاب پیامبر(ص) نمی توانست هزینه زندگی اش را تأمین کند، در فشار سختی بود. روزی همسرش به او گفت: «کاش به محضر رسول خدا(ص) می رفتی و از او چیزی می خواستی.» او نیز خدمت پیامبر(ص) رفت و تقاضای کمک کرد، پیامبر(ص) به او فرمود: «مَنْ سَألنا اعطیناهُ، وَ مَنْ استغنی اَغْناهُ الله؛ کسی که از ما تقاضا کند، به او عطا می کنیم و هر کس بی نیازی جوید، خداوند او را بی نیاز کند.»
صحابی با خود گفت: منظور پیامبر(ص) جز من کسی نیست، به سوی همسرش بازگشت او را از سخن پیامبر(ص) مطّلع ساخت. زن گفت: رسول خدا(ص) بشر است و از حال تو بی اطلاع می باشد، نزد او برو و وضع خود را برای او بیان کن، صحابی بار دیگر نزد پیامبر(ص) آمد.
پیامبر(ص) باز همان سخن را به او فرمود. او بازگشت و با اصرار همسرش برای بار سوم نزد پیامبر(ص) آمد، پیامبر(ص) نیز جوابش همان داد. او تصمیم گرفت دنبال کار برود. لذا کلنگی را از شخصی عاریه کرده و به طرف کوهستان رفت ومقداری هیزم جمع آوری نمود و آن را به مدینه آورد و به پنج سیر آرد فروخت، آن آرد را به خانه آورد.همسرش نیز نان پخت و با هم خوردند. به کار خود ادامه داد و از پس انداز خود، کلنگی خرید. کم کم از اندوخته اش دو شتر و یک غلام خرید و سرانجام ثروت مند شد. در این هنگام نزد رسول خدا(ص) آمد و وضع زندگی خود را شرح داد، پیامبر(ص) فرمود: «مَنْ سألَنا اعطیناهُ وَ م
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 