پاورپوینت کامل جنگ روانی و ترور شخصیت ها ۵۵ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل جنگ روانی و ترور شخصیت ها ۵۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جنگ روانی و ترور شخصیت ها ۵۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل جنگ روانی و ترور شخصیت ها ۵۵ اسلاید در PowerPoint :

در مصاف حق و باطل، یکی از ابزارها جنگ روانی و از جمله ترور شخصیت ها بوده است. هرگاه دشمن نتوانسته چهره های انقلابی و مدافعان حق را با ترور و غافلگیری و قتل از میان بردارد به ترفندی دیگر دست زده و آن ترور شخصیت ها و لکه دار کردن و انگ زدن به آنها است. این ابزار تبلیغی، از دیر باز در دست ارباب زر و زور قرار داشته و حتی پیامبران خدا را به وسیله آن مورد هجوم قرار می داده اند. هر چند این ابزار که اساس آن دروغ و تهمت و حق کشی و فریب بوده است در مقابل قدرت کوبنده حق برای زمان طولانی نتوانسته مقاومت کند و با حمایتی که خداوند از جبهه حق داشته باطل سرکوب شده و از پای درآمده و پایگاه حق مستحکم و پا برجای مانده است. و این وعده صریح خداوند است که: «بل نقذف بالحق علی الباطل فیدمغه فاذا هو زاهق» ما حق را بر باطل فرود خواهیم آورد تا آن رامتلاشی کند و باطل از میان برداشته شود… با این حال غرامت پرداخته شده در این نبرد تبلیغی کم نبوده و خسارت هائی که اتفاق افتاده و لطماتی که بر حق گرایان وارد آمده را نباید نادیده و ناچیز انگاشت، چه خونهائی که به ناحق در این معرکه ریخته شده و چه گمراهی ها که اتفاق افتاده و چه موانعی که در راه حق بوسیله حرامیان پدید آمده و حرکت کاروان حق را با کندی مواجه ساخته که تاریخ تبلیغ رسالت ها و سیره اولیاء خدا و امامان معصوم، و حوادث تلخی که در آن روزگاران بر اثر جنگهای روانی و حق کشی و شخصیت سوزی رخ نموده، سرگذشت سیاهی را از جنایات و ستم سردمداران باطل و تحریف ها و بدعت ها و قتل ها و غارت ها، ترسیم می کند. اینها جنایات تاریخی ضایعاتی است که در رهگذر همین تبلیغات مسموم و مغز شوئی و بدعت و تحریف اتفاق افتاده و اینها را نمی توان دست کم گرفت. هرچند دولت حق پاینده است و راه خود را از میان امواج همین حوادث تلخ پیموده و خواهد پیمود.

از آنجا که این جریان تنها به گذشته مربوط نمی گردد و در حال تکرار شدن است و چنانکه خواهیم دید تبلیغات استکباری و رسانه های جادوئی آنها با ابزارهای پیشرفته همچون ماهواره و امواج رسانه ای که به اعماق جامعه ها و خانه ها راه یافته است، امروز میلیون ها و میلیاردها دلار به پای این سیاست تبلیغی ریخته و می ریزند و همکارانی را در داخل به خدمت می گیرند تا امروزه نیز شکوه و جلوه اسلام انقلابی را سرکوب کنند و از نفوذ و گسترش روز افزون آن بکاهند و شخصیت های این نهضت الهی را در دید جامعه ها منفور جلوه دهند و حرکت پرشتاب انقلاب اسلامی را متوقف سازند، لذا مرور بر تاریخ رسالت ها و رسالتداران و سرانجام این مصاف هم راه گشاست و هم تسلیت دهنده و امیدوار کننده که ثمره این نزاع میدانی و تبلیغی بالاخره چیست؟ و اگر جبهه حق در پایگاه خود استوار بایستد شاهد پیروزی را با وجود سوخت و سازها و ریزش هایش در آغوش خواهد کشید.

یک نگاه اجمالی به تاریخ نهضت های الهی که در قرآن کریم از لسان وحی بیان شده نشان می دهد که بوق های تبلیغاتی و عوامل اقطاب زر و زور با پیام آوران چه می کردند و با چه زبانی می کوشیدند آنان را در دید ملت ها حقیر و منفور جلوه دهند و از چه سوژه هائی در این جنگ روانی استفاده می کردند. برای نمونه قرآن کریم از قول قوم متمرّد و عصیان پیشه نوح نقل می کند که پیروان آن پیامبر بزرگوار را مردمی پست و دون مایه می نامیدند و حضرت نوح و پیروانش را دروغ گو می خواندند: «فقال الملأالذین کفروا من قومه ما نراک الاّ بشرا مثلنا و ما نراک اتبعک الاّ الذین هم اراذلنا بادی الرأی و ما نری لکم علینا من فضل بل نظنکم کاذبین»(۱)

“ملأ” یعنی همان مرفهان بی درد سرمایه دار و عزیزهای بی جهت که در جامعه چشم ها را پر می کنند و کسی را به چیزی نمی گیرند و انتظار دارند همه در برابر آنان ذلیل باشند و از آنان دنباله روی کنند. اینها که سردمداران کفر و استکبار بودند به نوح می گفتند تو هم مانند ما یک انسانی و دلیل ندارد دعوی پیغمبری کنی و اینها که به تو ایمان آورده اند مردمی فرومایه و ساده اندیش اند و اصولاً شماها چه برتری از نظر مال و جاه و پایگاه اجتماعی بر ما دارید که ما را به پیروی آئینی دعوت می کنید، از همه اینها گذشته ما شما را دروغ گو می دانیم.

همانگونه که ملاحظه می کنیم، قرآن کریم معارضان نوح(ع) را “ملأ” نامیده با همان تفسیری که اجمالاً دیدیم (قشر اشرافی که دیگر اقشار جامعه را به حساب نمی آورد) جبهه باطل را تشکیل داده. اینها با نسبت دروغگوئی می خواهند نوح(ع) را از صحنه بیرون کنند و با “اراذل” نامیدن پیروان او می خواهند مؤمنان را جماعتی پست، بی فرهنگ و بی اراده جلوه دهند و جبهه حق را خوار و خفیف کنند و این همان سیاستی است که اقطاب استعماری در طول تاریخ عمل کرده و امروزه نیز عمل می کنند و آمریکا سردمدار این سیاست امپریالیستی – صهیونیستی در عصر کنونی است که با رسانه های جادوئی و تزویرهای تبلیغاتی می کوشند خود را آقای دنیا و کدخدای دهکده جهانی قلمداد کنند و مردم دیگر این سیاره را بی فرهنگ و صغیر و نارس و زبون و برده معرفی کنند که نیاز به قیم دارند و هر حرکتی در میان ملت ها برای رهائی از زنجیرهای استعماری و کسب استقلال رخ دهد آن را ارتجاعی، بنیادگرائی بنامند و رهبران آن نهضت ها را ترور شخصی یا شخصیتی کنند، و برای اجرای این نقشه استعماری عواملی را در درون کشورها می سازند که کارگزار در سیاست آنها باشند و در راه استقلال و آزادی ملت ها سنگ اندازی کنند، همچنین قرآن کریم پس از نقل داستان نوح و سرانجام متجاوزان و متلاشی شدن جبهه باطل و نجات اهل حق در آن توفان عالم گیر، به ذکر داستان یکی دیگر از پیامبران “حضرت هود(ع)” پرداخته و از گفتار متجاوزان و سرکشان می آورد که آنان این پیامبر را به سبک عقلی و جنون متهم ساخته و این را عقوبتی می دانستند که از سوی خدایان پوشالی آنها و بت های جامد و مرده، به آن پیامبر متوجه شده است:«ان نقول الاّ اعتراک بعض آلهتنا بسوء…»(۲)؛ و بالاخره از سرانجام «عاد» قوم هود به عقوبت الهی سخن گفته و سرانجام نکبت بار سرکشان را به تصویر کشیده است. و در ادامه از قوم ثمود و صالح پیغمبر سخن گفته و داستان ناقه صالح و هلاکت قوم سرکش را خاطرنشان ساخته است.

در داستان حضرت موسی(ع) و معارضات فرعون و قارون و سامری یعنی نمادهای زر و زور و تزویر می بینیم که تبلیغات چه می کند؟! و قدرت و ثروت و ترفندهای تبلیغاتی چگونه در کوبیدن موسی(ع) همدست و همداستان می شوند و می کوشند که این پیامبر را مفسد و ساحر و فرومایه جلوه دهند و قطب استکباری جبهه خصم با دعوی اصلاح طلبی معارضات خود را با پیامبر خدا نوعی خدمت به مردم و دین و آئین آنها جا می زند و قتل موسی(ع) را پیشنهاد می دهد: «و قال فرعون ذرونی اقتل موسی و لیدع ربّه انی اخاف ان یبدّل دینکم اوان یظهر فی الارض الفساد»(۳)؛ و فرعون گفت، بگذارید موسی را به قتل رسانم و او خدای خود را به حمایت بخواند من می ترسم او دین شما را از شما بگیرد یا در زمین فساد کند.

جالب است که در این آیات تأمل بشود. تبلیغات امپریالیستی صهیونیستی امروز با عصر فرعون مقایسه گردد که تز استعماری و برنامه حق ستیزی چگونه با یک الگو و روش در هر زمان به اجرا در می آید. اگر فاصله های زمانی را از میان برداریم می بینیم سردمداران استکبار جهانی امروز و فراعنه اعصار پیشین در یک صف قرار دارند بایک برنامه و تاکتیک تبلیغاتی. هرجا اقتضا کند از دین حرف می زنند، از واژه اصلاحات کمک می گیرند! تهدید به قتل و حمله نظامی می کنند. از سر دلسوزی و خدمتگزاری به جنگ حق می آیند، جبهه حق را به افسادگری متهم می نمایند، آنها را سد راه اصلاحات عنوان می دهند. مگر آمریکا و متحدین او چیزی جز این واژه ها را امروزه در تجاوزات نظامی و استعماری خود به کار می گیرند؟! پرچمداران آزادی در کشورهای تحت سلطه را ترور می کنند و صراحتاً برای تروریسم دولتی آمریکائی و صهیونیستی توجیه قانونی می تراشند، در فلسطین، در عراق و افغانستان هر کجا این اهریمنان پا نهادند آنجا را به خون و آتش و غارت و ویرانی کشیدند و به این کار خود عنوان رهائی بخشی دادند، جبهه های مقاومت را تروریست خواندند و قتل آنان را جایز و لازم شمردند، آری ترور، قتل و جنایت هرگاه زیر پرچم آمریکا و انگلیس و اسرائیل باشد، مشروعیت پیدا می کند! چرا که در راه اصلاحات و مبارزه با تروریسم به اجرا در می آید!! و مایه شگفتی آنکه ساده دلان یا فریب خوردگان در داخل کشور، آنان را