پاورپوینت کامل نمی از یمِ سخنان امام جواد (ع) ۶۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نمی از یمِ سخنان امام جواد (ع) ۶۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نمی از یمِ سخنان امام جواد (ع) ۶۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نمی از یمِ سخنان امام جواد (ع) ۶۹ اسلاید در PowerPoint :
امام نهم نامش «محمّد»، کنیه اش «ابوجعفر» و لقب او «تقی» و «جواد» می باشد، در نیمه ماه رجب ۱۹۵ ه.ق در شهر مدینه دیده به جهان گشود.(۱)
مادر او «سبیکه» که از خاندان «ماریه قبطیه» همسر پیامبر اسلام به شمار می رود، از نظر فضائل اخلاقی، در درجه والایی قرار داشت و برترین زنان زمان خود بود، به طوری که امام رضا(ع) از او به عنوان بانویی منزّه و پاکدامن و با فضیلت یاد می کرد.(۲)
حضرت در مجموع دوران امامت خود با دو خلیفه عباسی، یعنی مأمون (۱۹۳ – ۲۱۸) و معتصم (۲۱۸ – ۲۲۷) معاصر بوده است. و سرانجام در پایان ماه ذیقعده در سال ۲۲۰ ه.ق به شهادت رسید.
«ابن حجر هیثمی» از علمای اهل سنت می نویسد: «مأمون او را به دامادی انتخاب کرد، زیرا با وجود کمی سن، از نظر علم و آگاهی و حلم بر همه دانشمندان برتری داشت.»(۳)
«شبلنجی» عالم دیگر اهل سنت می گوید: «مأمون پیوسته شیفته او بود، زیرا با وجود کمی سن، فضل و علم و کمال عقل خود را نشان داده، عظمت خود را آشکار ساخت.»(۴)
به بهانه آخر ذی قعده سالروز شهادت آن حضرت، در این مقال برآنیم، که خوشه هایی از خرمن علم و فضل و کمال او برگیریم، و فرا روی اندیشه و رفتار خویش قرار دهیم.
پای سخنان آن حضرت
سخنان حضرت را در دو بخش اعتقادی و اخلاقی، بیان می داریم.
الف: اعتقادی
۱- عزت زیر سایه توحید و تکیه بر خداوند
امام جواد (ع) فرمود: «اَلثِّقَهُ بِاللّهِ تَعالی ثَمَنٌ لِکلِّ غالٍ وَ سُلّم لِکلّ عالٍ»(۵)؛ اعتماد به خدای متعال بهای هرچیز گران بهایی است و نردبان رسیدن به هرجا و مقام بلندی است. و فرمود: «عزّ المؤمن غناه عن النّاس»(۶)؛عزّت مؤمن در بی نیازی او از مردم است. آری آن کسی که به خدا تکیه کند خداوند دست او را می گیرد، چنانکه حضرت فرمود: «کیفَ یضِیعُ مِنَ اللّهِ تَعالی کافِلُه وَ کیفَ ینجُو مِنَ اللّهِ تَعالی طالِبُهُ وَ مَنِ انقَطَعَ اِلی غَیرِ اللّهِ وَکلهُ اللّهُ اِلَیهِ…»(۷)؛ چگونه به خود واگذارده می شود کسی که خدا را کفیل قرار داده است؟ و چگونه نجات می یابد کسی که خداوند در صدد (انتقام) اوست؟ کسی که به غیر خدا اعتماد کند خداوند او را به خودش وامی گذارد. این روایات که نظیر آن از اهلبیت (علیهم السلام) فراوان نقل شده است به ما می آموزد که سعادت و آرامش و نجات در این است که انسان به خداوند تکیه و اعتماد داشته باشد، و شقاوت و دلهره و اضطراب در این که انسان چشم امید به دیگران داشته باشد، به این نکته در آیات فراوانی از قرآن اشاره شده است از جمله می فرماید: «مَن یتَّقِ اللّهُ یجعَل لَهُ مَخرَجاً… وَ مَن یتَوَکل عَلی اللّهِ فَهُو حسبُهُ…»(۸)؛ هر کسی تقوا پیشه کند – و رابطه او با خدا محکم باشد – پروردگار عالم (در بن بستها برای او راه فرار و چاره می آفریند) و از راهی که امید ندارد به او روزی می دهد، هر کسی به خدا تکیه و اعتماد کند خدا او را کفایت می کند.
۲- دل در گرو دوست داشتن و اسیر عشق کوی او بودن خوش است
امام جواد (ع) در این زمینه می فرماید: «اَلقَصدُ اِلی اللّهِ تَعالی بالقُلُوبِ اَبلَغُ مِن اِلقابِ الجَوارِحِ بِالاَعمالِ»(۹)؛ آهنگ خدا را در دل داشتن، رساتر است از آن که اعضاء و بدن را با انجام اعمال به رنج و زحمت اندازیم، و فرمود: «لاتکن وَلِی اللّهِ فِی العَلانیه وَ عَدُوّاً لَهُ فِی السِّرِ»(۱۰)؛ نباش دوست خدا در آشکار و علن، و دشمن خدا در (باطن) و پنهان (یعنی با زبان اظهار دوستی، ولی با رفتار خود، اظهار دشمنی کنی).
۳- مقام شامخ اهلبیت (علیهم السلام) از زبان امام جواد (ع)
محمد بن سنان می گوید: در محضر امام جواد از اختلاف شیعیان سخن گفتم حضرت فرمود: «فَقالَ یا مُحَمَّدُ اِنَّ اللّهَ تَبارَک وَ تَعالی لَم یزَل متفَرِّداً بِوحدانِیته ثُمَّ خَلَقَ مُحمَّداً وَ عَلِیاً وَ فاطِمَهَ فمکثُوا اَلفَ دَهرٍ، ثُمّ خَلَقَ جَمیعَ الاَشیاءِ فاَشهَدَ هُم خَلقاً و اَجری طاعَتَهُم عَلیها وَ فَوّضَ اُمُورَها اِلیهِم…»(۱۱)؛ ای محمّد خدای تبارک وتعالی همواره در یگانگی خود بی همتاست در آغاز محمد(ص) و علی(ع) و فاطمه (س) را آفرید، آنها هزار دوران بماندند، سپس همه چیزهای دیگر را آفرید و ایشان را بر آفریدگان خود گواه گرفت و اطاعت ایشان را بر آنها لازم نمود، و کارهای آفریدگان را به آنها واگذاشت پس آنها هرچه را بخواهند حرام سازند و هرچه را خواهند حلال کنند، و هرگز نخواهند جز آنچه را که خدا بخواهد، سپس فرمود: ای محمد، این است آن آیینی که هر که از آن پیشی گیرد، از دین بیرون رفته است، و هرکه از آن عقب بماند، نابود گردد، و هرکه با آن همراه باشد به حق رسیده است، ای محمد آنچه را گفتم مغتنم شمار (و قدر بدان)(۱۲).
۴- امام دوازدهم در کلام امام نهم
از عبدالعظیم بن عبداللّه (مدفون در شهر ری) نقل شده که به امام جواد (ع) عرض کردم مولای من امیدوارم که قائم آل محمد (ص) آن کسی که زمین را پر از عدل و داد می کند بعد از آن که پر از ستم و ظلم شده است، شما باشی، آنگاه حضرت فرمود: همه ما قائم (و قیام کننده) هستیم به امر الهی و هدایت کننده به سوی دین او، «وَلکنَّ الَّذِی یطهُرُ اللّهُ بِهِ الاَرضَ مِن اَهلِ الکفرِ وَ اَلجُحُودِ وَ یملأها قِسطاً وَ عَدلاً هُو الَّذی یخفی عَلَی النّاسِ وِلادَتُهُ، وَ یغیبُ عَنهُم شَخصُهُ، وَ یحرُمُ عَلَیهِم تَسمیته وَ هُو سمّی رَسُولِ اللّهِ وَ کنّیه، وَ هُوَ الَّذِی تَطوی لَهُ الاَرضُ و یذِلّ له کلُّ صَعبٍ، یجتَمِعُ اِلَیهِ مِن اصحابِهِ عِدَّهُ اَهلِ بَدرٍ،..»؛ ولکن آن کسی که زمین بوسیله او از کفر و کافر پیشه گان، پاک، و پر از عدل و داد می شود، کسی است که ولادتش بر مردم پوشیده است، و چهره اش از مردم پنهان، و بردن نام او حرام، او هم نام و هم کنیه با پیامبر اکرم (ص) می باشد، او کسی است که زمین در اختیار اوست، و هر سختی برای او آسان می شود، و یاران او که به تعداد اصحاب بدر سیصد و سیزده نفرند، از دورترین نقطه های زمین گردهم می آیند، چنانکه خداوند می فرماید: «هر کجا که باشید خداوند شما را جمع می کند، زیرا خداوند بر همه چیز توان دارد»(۱۳)، آنگاه که این تعداد از افراد با اخلاص گردهم آمدند، خداوند فرمانش را آشکار می کند، وقتی که نیروی او به حدّ ده هزار نفر رسید آنگاه، قائم علناً قیام می کند و به نابودی و قتل دشمنان خدا می پردازد تا آنجا که خداوند راضی شود. عبدالعظیم حسنی می گوید: عرض کردم آقای من! چگونه آن حضرت می فهمد که خداوند راضی شده است؟ «قالَ: یلقی فِی قَلبِهِ الرَّحمَهَ فَاِذا دَخَل المَدِینه اَخرَجَ اللات و العُزّی فَاَحرَقَهُما»(۱۴)؛ فرمود: رحمت را بر قلب او القاء می کند، وقتی وارد مدینه شد لات و عزّی را از خاک بیرون آورده آتش می زند.
مناظره امام جواد(ع) با یحیی بن اکثم
از امام جواد (ع) مناظرات متعددی نقل شده است(۱۵) که به عنوان نمونه به یکی از آن ها که مختصر و مربوط به مسائل اعتقادی است اشاره می شود، با تذکر این نکته که امام با حفظ تقیه، این مناظره را انجام داده است.
بعد از آن که مأمون ام الفضل را به تزویج حضرت جواد (ع) درآورد، یحیی بن اکثم (یکی از علمای اهل سنت) با جماعت بسیاری نزد آن حضرت و مأمون آمدند. یحیی عرض کرد: ای پسر رسول خدا! نظر شما درباره روایتی که (در مدارک اهل سنّت) نقل شده است که: «خداوند جبرئیل را فرستاد تا از پیامبر بخواهد که از ابابکر سؤال کند: آیا او از خداوند راضی هست یا نه؟ با این که خداوند از او راضی می باشد» چیست؟
امام جواد (ع) فرمود: بر ناقل این خبر لازم است که طبق دستور پیامبر (ص) عمل کند. پیامبر اکرم (ص) در حجه الوداع فرمود: «بعد از من جاعلان حدیث فراوان می شوند، لذا باید احادیث را بر قرآن و سنّت عرضه کنید، هر حدیثی که موافق قرآن و سنّت من باشد به آن عمل کنید و اگر مخالف آن دو بود، بدان عمل نشود»، این خبر موافق با قرآن نیست، زیرا خداوند می فرماید: «ما انسان را آفریدیم و وسوسه های نفس او را می دانیم و ما از رگ قلبش به او نزدیکتریم.»(۱۶)، آنگاه چگونه می شود خداوند از رضایت و غضب ابابکر نسبت به خود بی خبر باشد، تا نیاز به سؤال داشته باشد؟ این عقلاً محال است.
یحیی گفت: روایت شده که ابابکر و عمر در زمین مانند جبرئیل و میکائیل در آسمان می باشند؟ حضرت فرمود: در این حدیث هم باید دقت نمود، چرا که آن دو فرشته از فرشتگان مقرّب بوده، لحظه ای از طاعت خدا جدا نشدند و هرگز خدا را معصیت نکردند، و حال آن که آن دو، مشرک بودند، بعد مسلمان شدند، و اکثر عمر خود را در شرک به سر بردند، آنگاه چگونه می توانند همسان جبرئیل و میکائیل باشند.
یحیی گفت: در روایت آمده که آن دو (ابابکر و عمر)، پیران اهل بهشت می باشند، در این زمینه چه می گوئید؟
حضرت فرمود: این هم محال است، چون بهشتی ها همه جوانند، در آنجا پیرمردی وجود ندارد. این روایت را بنی امیه برای مقابله با آن روایتی که می گوید: «حسن(ع) و حسین(ع) آقای جوانان بهشتی می باشند»، ساختند.
یحیی گفت: نقل شده که عمر چراغ اهل بهشت است.
حضرت فرمود: این هم محال است، چرا که در بهشت فرشتگان مقرّب، پیامبران، آدم و محمّد (ص) حضور دارند. چگونه بهشت با نور آن ها روشن نشده، که نیاز به نور عمر باشد؟!
یحیی گفت: نقل شده که پیامبر (ص) فرمود: اگر من مبعوث نمی شدم، عمر به جای من مبعوث می شد.
حضرت فرمود: قرآن راستگوتر از این حدیث است. آنجا که می فرماید: «و هنگامی که از پیامبران پیمان گرفتیم، و از تو و از نوح و ابراهیم و موسی و عیسی بن مریم، و ما از همه آنان پیمان محکمی گرفتیم.»(۱۷)
آنگاه چگونه پیمان خدا عوض می شود؟ (از این گذشته) پیامبران یک چشم به هم زدن مشرک نشدند، چگونه کسی به رسالت مبعوث می شود در حالی که اکثر عمر خود را در شرک به سر برده است.؟!
یحیی گفت: در روایت آمده که پیغمبر(ص) فرمود: اگر عذاب نازل شود، جز عمر کسی از آن رهایی نمی یابد.
حضرت فرمود: این هم محال است، چرا که خداوند می فرماید: «خداوند تا تو (پیامبر) در میان آن ها باشی، آن ها را عذاب نخواهد کرد و مادامی که به درگاه خدا توبه و استغفار کنند، (باز هم) آن ها را عذاب نخواهد کرد.»(۱۸) می بینید که برای نزول عذاب دو مانع ذکر شده است و لاغیر.
۱- وجود مبارک پیامبر (ص) در بین مردم
۲- توبه و استغفار مردم(۱۹)
ب: اخلاقی
اخلاق که برمی گردد، به سیرت باطنی انسان، اساس آن را چند امر تشکیل دهد.
۱- تزکیه نفس و مسلّط شدن بر هوی های نفسانی ۲- توفیق خداوندی ۳- مراقبت از نفس ۴- نصیحت پذیری از دیگران، در این امور هم از سخنان آن امام همام کمک می گیریم درباره امر
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 