پاورپوینت کامل بوستان فضیلت و سیلاب شرارت ۸۷ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل بوستان فضیلت و سیلاب شرارت ۸۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بوستان فضیلت و سیلاب شرارت ۸۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل بوستان فضیلت و سیلاب شرارت ۸۷ اسلاید در PowerPoint :

طلوع توحید

بعثت حضرت رسول اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) چون خورشیدی درخشان صحرای جهالت و ضلالت بشریت را منوّر ساخت. طلیعه وحی با فرمان قاطع «اقرأ» نمودار گشت و امواجی از معنویت و قداست جام جان خاتم پیامبران را مشحون از بصیرت، معرفت و فضیلت نمود و روح و روانش را از بارقه الهی مبتهج ساخت. شهرت تمامی مورخان اعم از اهل تسنن و تشیع این است که از مردان، نخستین کسی که به حضرت محمد(صلی اللّه علیه و آله و سلّم) ایمان آورد، حضرت علی(علیه السلام) بود و از مسلّمات تاریخ است که خدیجه اولین بانویی بود که به رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) ایمان آورد.(۱) عفیف کندی می گوید در عصر جاهلیت که به مکه آمدم و میهمان عباس بن عبدالمطلب شدم. ما دو نفر کنار کعبه بودیم که ناگهان دیدم مردی در برابر خانه خدا ایستاد، سپس نوجوانی را مشاهده نمودم که آمد و در طرف راست او قرار گرفت، لحظاتی نگذشت که زنی نیز به آن دو پیوست و من ملاحظه می نمودم که به پیروی از آن مرد، این دو، رکوع و سجود می نمودند این وضع مرا تهییج نمود که ماجرا را از میزبان خویش(عباس) جویا شوم، او پاسخ داد: آن مرد محمد(صلی اللّه علیه و آله و سلّم) فرزند عبداللّه است و آن پسر برادرزاده اش علی(علیه السلام) و زنی که با آنهاست همسر محمد(صلی اللّه علیه و آله و سلّم) می باشد، سپس عباس افزود: برادرزاده ام می گوید: روزی فرا خواهد رسید که خزانه های کسری و قیصر را در اختیار خواهد داشت ولی به خدا سوگند روی زمین کسی پیرو مرام او نیست جز همین سه نفر.(۲)

پیامبر اکرم(صلی اللّه علیه و آله و سلّم) مدت سه سال به دعوت سرّی مشغول بود، در این ایام خویشاوندان را به سوی توحید و یکتاپرستی فرا خواند و با انقضای زمان مذکور، دعوت خود را علنی ساخت، در این موقع مخالفت های مشرکان و کافران شکل جدّی به خود گرفت، شکنجه یاران پیامبر(صلی اللّه علیه و آله و سلّم) آغاز گردید، حصر اقتصادی و فشارهای اجتماعی شروع شد، به رغم این وضع آشفته به تدریج چشمه جوشان اسلامی جویبارهایی به سوی سرزمین هایی دیگر جاری ساخت و این در حالی بود که به فرمایش حضرت علی(علیه السلام) دوران بعثت بسیار کوتاه و صرفاً بیست و سه سال بود، رهبر این حرکت از امکانات مالی و تجهیزات لازم محروم بود، نه تنها مردم عربستان بلکه عموم مردم جهان در جهل، خرافه و آلودگی های اخلاقی بسر می بردند، عموم افراد و حتی خویشاوندان در زمره دشمنان رسول اکرم(صلی اللّه علیه و آله و سلّم) بودند و موانع زیادی بر سر راه آن بزرگوار ایجاد می نمودند و به اشکال گوناگون کارشکنی می کردند.(۳) با وجود تمام این دشواری ها به دلیل تحوّلی شگرف که حضرت محمد(صلی اللّه علیه و آله و سلّم) در اوضاع فردی و اجتماعی مردم به لحاظ اخلاقی و فرهنگی پدید آورد هنگام رحلت پیامبر نه تنها فروغ فروزان اسلام به خاموشی نگرائید بلکه نیمی از دنیای آن روز جزو قلمرو مسلمانان به شمار می رفت. به فرمایش حضرت زهرا(سلام اللّه علیها) هر زمان که دشمنان آتش جنگ برافروختند خداوند آن را خاموش کرد و هرگاه شاخ شیطان نمایان می شد و فتنه های مشرکان دهان می گشود پدرم(رسول اکرم(صلی اللّه علیه و آله و سلّم)) برادرش علی(علیه السلام) را در کام آنان می افکند و بدین گونه (مخالفان) سرکوب می شدند.(۴) و این نکته در واقع تحقق وعده الهی در قرآن است که می فرماید: «یریدون لیطفوأ نور اللّه بافواههم واللّه متّم نوره و لو کره الکافرون. هو الّذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحقّ لیظهره علی الدین کلّه و لو کره المشرکون».(۵) آغاز آتش افروزی

در آستانه پرتو افشانی آیین محمدی، در میان قبایل عرب گروهی مسیحی زندگی می کردند، سرزمین شام نیز از مراکز مهم پیروان این مذهب به شمار می رفت. بعد از این که مصطفای پیامبران از مکه به سوی مدینه هجرت نمودند، عده ای از مسیحیان این شهر آیین اسلام را با آغوش باز پذیرا شدند و گروهی از افراد نجران و یمن به منظور تفحص در دین اسلام به مدینه آمدند و پس از بررسی های لازم و ثبوت حقیقت برایشان، آیین نبوی را قبول کردند، اما برخی، از روی عناد و سرسختی از پذیرش اسلام اجتناب نمودند و پیامبر اکرم(صلی اللّه علیه و آله و سلّم) را وادار ساختند برای روشن شدن حقیقت و پایان دادن به جدال های موهوم و فریبنده آنان، ایشان را به نحوی مقتضی متقاعد نماید.(۶) یادآور می شود پیامبر نامه ای به اسقف نجران(ابوحارثه) نوشت و طی آن مردم این سامان را به اسلام فراخواند، وی بادریافت نامه رسول خدا(صلی اللّه علیه و آله و سلّم) با عده ای وارد مذاکره گردید و سرانجام شورا نظر داد هیأتی به مدینه بروند و با حضرت محمد(صلی اللّه علیه و آله و سلّم) ملاقات نمایند، اینها در بحث و مذاکره ها متقاعد نشدند و از این جهت خاتم پیامبران به فرمان الهی به آنان پیشنهاد مباهله داد، یعنی طرفین در صحرایی به دعا بپردازند و جبهه مخالف را به نفرین گرفته و نابودی او را بخواهند. آنان این نظر را قبول کردند ولی روز مباهله، سران نجران با مشاهده وضع معنوی پیامبر که صرفاً چهار نفر از عزیزترین افراد خویش را به میدان مباهله آورده بود از انجام این مراسم صرف نظر کردند و قرار شد مسیحیان نجران با پرداخت جزیه مختصری زیر پرچم اسلام بر آیین خود بمانند.(۷)

شخصی به نام ابوعامر راهب قبل از ورود پیامبر اکرم(صلی اللّه علیه و آله و سلّم) به مدینه پیشوای مسیحیان این سامان به شمار می آمد و نوعی نفوذ روحانی و اجتماعی داشت که با هجرت پیامبر به این شهر اقتدار خویش را از دست داد. به علاوه پیشرفت سریع اسلام او را به شدت خشمگین نمود به نحوی که برای اجرای مقاصدی شوم و نقشه های خطرناک با منافقان مدینه هم رأی گشت و به مکه روانه شد تا مشرکان و بت پرستان این دیار را با خود همراه نماید، سپس عازم روم گردید و از امپراتوری این قلمرو استمداد طلبید و سپاه رومی را برای نبرد با مسلمانان مهیا ساخت، رسول اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) با آگاهی از این حیله گری، نیروهای اسلامی را بسیج و سازماندهی نمود و برای خنثی نمودن چنین توطئه ای عازم تبوک گشت اما لشکر روم از بیم مصاف با رزمندگان اسلام متواری شدند و به سوی مرزهای خود عقب نشینی نمودند، پیامبر با کارگزاران امپراتوری روم قراردادهای عدم تعرض منعقد نمود و با پیروزی سیاسی به مدینه بازگشت.(۸) مخالفت سردمداران مسیحی با اسلام به شکل های دیگر همچنان تداوم یافت و در سرزمین های تحت سیطره امپراتوری روم اختناق چنان شدت داشت که کوچکترین حرکات اسلامی را سرکوب می نمودند و گروندگان به آیین محمدی را تا سرحدّ اعدام مجازات می کردند. فروهبن عامر استاندار عمان از سوی رومیان به این سمت منصوب شده بود وقتی به اسلام ایمان آورد قیصر روم در یک عکس العمل خشن وی را از مقام استانداری معزول ساخت و شخصاً محاکمه اش کرد و دستور داد او را در فلسطین به جرم قبول آیین توحیدی به دار بزنند. این وضع در مسیر تاریخ همچنان ادامه داشت و خصومت با مسلمانان به حدی رسید که حتی محققان اروپایی نتوانستند از اعتراف به آن عبور کنند. استاولپیولدفایس در کتاب خویش (اسلام بر سر دوراهی) می نویسد:

نهضت یا احیاء علوم و فنون اروپایی با بهره گیری گسترده اش از مصادر اسلامی بیشتر به پیوند شرق و غرب ارتباط دارد. اروپا از جهان اسلام استفاده کرد ولی این امر پسندیده را نادیده گرفت و به آن اعتراف نکرد و آن را ارج ننهاد بلکه به عکس این دشمنی همگام با پیشرفت و مرور زمان افزایش یافت و به صورت عادتی بد درآمد و به حدّی رسید که هرگاه کلمه مسلمان ذکر می شد دشمنی با اسلام همانند موجی سراسر احساسات ملی آنان را فرا می گرفت. مصادیق کینه توزی

از مظاهر بارز کینه توزی غرب نسبت به مسلمانان جنگ های صلیبی می باشد. عامل اصلی هشت فقره جنگ صلیبی تعصّبات مذهبی مبلّغان کلیساها بود که با دسیسه ها و انواع حیله ها مسیحیان را بر علیه مسلمانان تحریک کردند. سرانجام سپاهی خونخوار و وحشی با قساوتی تأسف بار و کشتار فراوان در ۶ ژوئیه ۱۰۹۹ م بیت المقدس را به تصرف درآورد، البته مسلمان ها بعدها (در سپتامبر ۱۱۸۷ م – ۵۸۳ ه.ق) این سرزمین مبارک و قبله گاه نخستین خویش را باز پس گرفتند و پرچم اسلام را بر فراز دیوارهای مسجد اقصی و مسجد صغره به اهتزاز درآوردند امّا تاریخ از جنایاتی که مهاجمان مسیحی مرتکب شدند فجایع خوفناکی را ذکر نموده است که نمی توان از آن گذشت. آلبر ماله می نویسد: گودوآدو بویون فرمانده این سپاه خون آشام در گزارش خود به پاپ نوشت: اگر می خواهید بدانید با دشمنانی که در بیت المقدس بدست ما افتادند چه رفتاری صورت گرفت همین قدر بدانید که کسان ما در رواق و معبد سلیمان در لجّه از خون مسلمانان می تاختند و خون تا زانوی مرکب آنان می رسید.(۹) گوستاولوبون فرانسوی به نقل از روبرت راهب که در نبردهای مذکور حضور داشته می نویسد: لشکر ما در گذرها و میدان ها در گشت و حرکت بودند و از قتل عام لذت می بردند. اطفال را پاره پاره کرده جوان و پیر را در یک ردیف از دم شمشیر می گذرانیدند.(۱۰) جان دیون پورت نوشته است: کیست که از تحریکات مسیحیت خجلت زده نشده باشد مقصود همان تحریکاتی است که در نتیجه آن قوای داخلی بر اثر تعصب شدید و ستمگری های شیطانی علیه مسلمانان به هیجان آمدند و مظالمی ناگوار مرتکب شدند.(۱۱) ویل دورانت جنایات مذکور را چنین وصف کرده است: به هر طرف انسان می رفت در میان اجساد مقتولین بود. زنان را به ضرب دشنه می کشتند. ساق پای اطفال شیرخوار را گرفته و به جبر آنها را از سینه مادرانشان جدا می ساختند و به سوی دیوارها پرتاپ می کردند. آنان هفتاد هزار مسلمان را که در بیت المقدس بودند کشتند.(۱۲) غرب، مبارزه با مسلمانان را در دو محور سیاسی و فرهنگی ادامه داد و به استعمار بسیاری از سرزمین های اسلامی پرداخت و منابع فرهنگی و مادی این نواحی را به تاراج برد، دولت مقتدر عثمانی را تجزیه نمود، غده سرطانی رژیم صهیونیستی را در قلب جهان اسلام کاشت و به موازات این حرکت های سیاسی اجتماعی کوشید پیوند مسلمانان را با معارف دینی و ارزشهای معنوی سست کند، به تحق

یر باورهای اعتقادی مسلمین پرداخت، برای ایجاد تفرقه در بین مسلمانان مسایل قومی، قبیله ای و فرقه ای را مطرح کرد و با پوشش تمدن و تجدّد فرهنگ مصرف زدگی، فاسد و ابتذال را ترویج نمودند. نور اسلام در اروپا

در سال ۹۱ هجری مقارن با سال ۷۱۱ میلادی سپاهیان اسلام به فرماندهی طارق بن زیاد در فتحی افتخار آفرین توانستند به ناحیه جنوب غربی اروپا استیلا یابند و به تدریج در این ناحیه تمدن اسلامی اندلس را بیان نهند و پس از آن با فتوحات متوالی و درخشان سرزمین های دیگری را در قاره اروپا به قلمرو دولت اسلامی اضافه کنند. اگرچه حکومت ۷۸۱ ساله مسلمانان بر اثر ضعف داخلی و توطئه دشمنان پایان یافت اما گرایش به آیین محمدی در اروپا با وجود فشار و اختناق شدید از طرف اربابان کلیسا، رو به گسترش نهاد.(۱۳) در قرون بعد بر اثر تلاش مسلمانان و با مشاهده ضعف و انحطاط بیزانس شرقی، دولت مقتدر اسلامی بر اروپای شرقی، جنوب شرقی و منطقه بالکان حکومت می کرد و این نفوذ افتخار آفرین تا اوایل جنگ جهانی اول بر اروپای شرقی و جنوبی باقی ماند به رغم خصومت دیرینه غرب با اسلام، این آیین جهانی و جاودانی همچنان در اروپا مشغول نور افشانی می باشد و شکوفایی فضیلت و معنویت را به ارمغان می آورد و گرایش به دین اسلام در بین اروپائیان به خصوص متفکران، دانشوران و دانشگاهیان، در حال گسترش است، چندین کشور اروپایی اکثریت مسلمان دارند. آلبانی، بوسنی و هرزگوین، مقدونیه و کوزوو این گونه است در بسیاری از کشورهای اروپایی اگر چه مسلمانان در اقلیت هستند اما در امور فرهنگی و سیاسی تأثیر گذار و فعال اند. روزنامه سوئیسی زوشاگس سایتونگ در شماره اخیر خویش نوشت: حضور بیش از ۰۰۰/۰۰۰/۵۲ میلیون مسلمان در قاره اروپا مبین آن است که اسلام بخش جدایی ناپذیر از تاریخ و جامعه اروپایی است. در واقع اسلام دومین دین این قلمرو است، منشأ جمعیت مسلمان در اروپا متفاوت می باشد، عده ای اصالتاً اروپائی هستند، گروهی دیگر مهاجرینی می باشند که در ادوار تاریخی به دلایلی از آسیا و آفریقا به آنجا رفته اند و برخی از ممالک مستعمره پیشین اروپا به این سامان کوچ کرده اند، در دهه های قبل آن عده از مسلمانان اروپا که به تازگی به کشورهای این بخش از کره زمین مهاجرت کرده بودند خود را ناگزیر به تبعیت از قوانین، فرهنگ، آداب و رسوم محل سکونت جدیدشان می دانستند اما با تولد و رشد فرزندان آنان نسل جدیدی شکل گرفت که خود را در عین حال که اروپائی تلقی می کنند مسلمان هم می دانند اینها کوشیده اند در فضای خانه و زندگی فردی طبق آموزه ها و تعالیم دینی رفتار نمایند اما تفاوتشان با والدینشان در نگاه آنان به جامعه ای است که در آن زندگی می کنند زیرا این نسل جدید نه دیگر خود را مهمان می داند و نه تصویری از بازگشت به وطن اصلی دارند زیرا اروپا محل نشو و نمای آنان می باشد به همین دلیل فکر نمی کنند اگر قصد داشته باشند همان طور که دینشان از آنان خواسته رفتار کنند، انتظاری خلاف معمول و متوقعانه دارند اما باید به یک واقعیت تلخی اشاره کرد که با سنت های مذهبی، ارزش های دینی و نمادهای اعتقادی در تضاد است و حتی از آن هراس دارد، حقیقت این است که دیگر نمی توان غرب کنونی را با اروپای عصر قرون وسطی یکی دانست، اروپا از رنسانس به این سو در جهت غیر د