پاورپوینت کامل وظیفه مردم در برابر علما و مسئولیت خواص ۵۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل وظیفه مردم در برابر علما و مسئولیت خواص ۵۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل وظیفه مردم در برابر علما و مسئولیت خواص ۵۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل وظیفه مردم در برابر علما و مسئولیت خواص ۵۰ اسلاید در PowerPoint :
اشاره:
بحث راجع به خطبه شریفه ای بود که امام حسین«علیه السلام» در سال پنجاه و هشت هجری، یعنی دو سال قبل از واقعه عاشورا در منا ایراد فرمودند. همان طور که اشاره شد، این خطبه سه بخش دارد که بخش اوّل آن را در شمارههای گذشته تقدیم کردیم. در بخش دوم حضرت به سراغ آیات قرآنی در باب امر به معروف و نهی از منکر میروند.
شما از یهود و نصاری بدترید!
برخی روایاتی جعل کرده بودند که کسی حق ندارد به امرا اعتراض کند ولو آنها هر غلطی بکنند و هر کبیره ای مرتکب شوند، مردم باید از آنها اطاعت کنند. حضرت به همین افرادی که در آنجا بودند، یعنی صحابه و تابعین خطاب کردند: «اعْتَبِرُوا أَیهَا النَّاسُ بِمَا وَعَظَ اللَّهُ بِهِ أَوْلِیاءَه.» در این قسمت از خطبه حضار، مخاطب امام نیستند و به عبارتی دیگر «مخاطب» دیگر جنبه صنفی و شخصی ندارد، بلکه مخاطب ایشان، عموم مردم هستند؛ حضرت «یا ایها الناس» را به کار می برد که ای مردم، از پندهای الهی به اولیائش، پند بگیرید. تعبیر «ای حاضران» یا «ای مؤمنان» نیست. حتی حضرت، قیدی هم نیاورد که خطاب سخنش را منحصر به صحابه و تابعین و به اصطلاح دانه درشت های جامعه کند؛ مخاطب حضرت همه مردم هستند.
حالا از این نکته مسئله بسیار زیبایی به دست می آید که توضیح می دهم. بعد از آنکه حضرت این جملات را می گویند، می فرمایند: «وَ إِنَّمَا عَابَ اللَّهُ ذَلِک عَلَیهِمْ»، خدا احبار و ربانیون، یعنی چهره های مذهبی یهود و نصارا را نکوهش کرده است برای اینکه آنها ظالمانی که کارشان منکرات و فساد بود را می دیدند، اما نهی شان نمی کردند. «فَلَا ینْهَوْنَهُمْ عَنْ ذَلِک» حضرت روی این مسئله دست می گذرد و موضوع را سمت دین یهود و نصارا می برد؛ این یعنی اینکه شما از یهودی ها و نصرانی ها هم بدتر هستید!
امر به معروف و نهی از منکر، قوام دیگر فرائض
خدا آنها را نکوهش می کند که چرا اینهایی که به عنوان چهره های مذهبی در جامعه هستند، در مقابل فساد و منکرات نمی ایستند و نهی از منکر نمی کنند. تعلیل را دقت کنید «فَبَدَأَ اللَّهُ بِالْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْی عَنِ الْمُنْکرِ فَرِیضَهً مِنْهُ لِعِلْمِهِ بِأَنَّهَا إِذَا أُدِّیتْ وَ أُقِیمَتْ اسْتَقَامَتِ الْفَرَائِضُ کلُّهَا هَینُهَا وَ صَعْبُهَا» خدا از امر به معروف و نهی از منکر شروع و آن را واجب کرده است برای اینکه می داند اگر به فرائضی که در دین مقدس اسلام وارد شده است عمل شود، احکام الهی بپا داشته می شود، یعنی مردم معروف را انجام می دهند و از منکر پرهیز می کنند، همه اینها در صورتی است که امر به معروف و نهی از منکر انجام شود: «وَ ذَلِک أَنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْی عَنِ الْمُنْکرِ دُعَاءٌ إِلَی الْإِسْلَام» که اگر این کار انجام شود، مردم به اسلام دعوت می شوند.
امام حسین «دردِ دین» داشت!
پس درد امام حسین درد دین است، درد اسلام است، نه درد حکومت. امام دنبال حکومت نبود. او می دانست که بنی امیه می خواهند براندازی کنند، اما نه براندازی حکومت، بلکه قصدشان براندازی دین و آیین اسلام بود. آنها لاابالیگری را در جامعه ترویج می کردند، چون این کارشان موجب براندازی دین می شود و امر به معروف و نهی از منکر جلوی این براندازی را می گیرد، یعنی نمی گذارد چنین چیزی در جامعه اتفاق بیفتد.
گفتیم: امام حسین در وصیت نامه ای که به برادرش محمدبن حنفیه نوشت و در مدینه به او داد، فرمود: من دارم برای اقامه امر به معروف و نهی از منکر می روم، قیام من برای ریاست و اینها نیست. در خطبه ای هم که حضرت خواندند، فرمودند: «أَ لَا تَرَوْنَ أَنَّ الْحَقَّ لَا یعْمَلُ بِهِ وَ أَنَّ الْبَاطِلَ لَا ینْتَهَی عَنْه» اینها مربوط به بحث هایی است که قبلاً کردم.
اسلام و کفر از اعمال بیرونی جامعه فهمیده می شود
در اینجا نکته ای را تذکّر می دهم که قبلاً به آن اشاره کرده ام و الآن هم چون مربوط به بحثم هست، باید بگویم. منظور از «دین»ی که می گوییم، مجموعه ای از اعمال درونی و بیرونی است. اما در مورد اعمال درونی، معلوم نمی شود که در ذهن شما چه می گذرد یا به چه چیزی اعتقاد دارید. من در دل شما نیستم و اینها را نمی فهمم. پس ما از کجا می توانیم دین یک شخص یا جامعه را کشف کنیم؟ راه شناسایی دین و آیین شخص و جامعه چیست؟ راه آن اعمال بیرونی است نه درونی. این که چه کارهایی انجام می دهد و چه کارهایی را ترک می کند؛ از اینجا می توان فهمید که شخص یا جامعه چه دینی دارد.
در اینجا امام حسین می گوید: اگر امر به معروف و نهی از منکر اقامه شود، اینجاست که اسلام در جامعه درست پیاده شده است، چون ما که از اعمال درونی افراد چیزی نمی فهمیم. نه می فهمیم مسلمان است و نه می فهمیم کافر است، اسلام و کفر جامعه را هم از اعمال بیرونی می فهمیم، یعنی امر به معروف و نهی از منکر نسبت به کارهای بیرونی.
مؤمن بی دین کیست!؟
از پیغمبر اکرم دارد که فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ لَیبْغِضُ الْمُؤْمِنَ الضَّعِیفَ الَّذِی لَا دِینَ لَهُ»؛ خدا مؤمن ضعیف النفسی را که دین ندارد، مبغوض می دارد. چه مؤمنی است که دین ندارد!؟ «فَقِیلَ لَهُ وَ مَا الْمُؤْمِنُ الَّذِی لَا دِینَ لَهُ» سؤال کردند چه طور شد؟ مؤمن ضعیفی که دین ندارد کیست؟ «قَالَ الَّذِی لَا ینْهَی عَنِ الْمُنْکرِ» کسی که نهی از منکر نمی کند. این سخن پیغمبر، این نکته را مطرح می کند که ما به وسیله کارهای بیرونی افراد می فهمیم که چه کسی دین دارد و چه کسی ندارد. ممکن است کسی از نظر درونی به کار خلاف و حرام اعتقاد نداشته باشد و خودش هم انجام ندهد، ولی از نظر بیرونی وقتی دیگران آن کار را می کنند، بی تفاوت از کنار آن می گذرد. پیامبر می فرماید: این شخص دین ندارد، مؤمن ضعیفی است که دین ندارد. مؤمن است چون درونش واقعاً اعتقاد دارد، اما دین ندارد چون از نظر ظاهر مُبرِزی ندارد که گویا باشد چه دین و آیینی دارد.
چهره ای دیگر از امر به معروف و نهی از منکر در روایات عامه
در اینجا من نکته ای را عرض کنم که در گذشته هم اشاره کرده ام. کسانی که آمدند آن روایات مجعول را در جامعه اسلامی از پیغمبر اکرم پخش کردند که با امرایتان، حتی اگر از آنها منکَر و کبائر هم دیدید، مقابله نکنید و از آنان اطاعت کنید، همان افراد از دستشان در رفته است و روایاتی را در باب امر به معروف و نهی از منکر نقل کرده اند. در کنزالعُمال دارد، دیگران هم دارند، اما چون آن روایت جعلی را از این نقل کردم، اینجا هم از خود آن نقل می کنم. دارد که پیغمبر اکرم فرمود: «قال لا ینبغی لنفس مؤمنه تَری مَن یَعص الله فلا تنکر علیه» برای هیچ نفس مؤمنی سزاوار نیست که ببیند کسی معصیت خدا را می کند، ولی نهی از منکرش نکند. شما که گفتید: جایز نیست علیه رهبر فاسد قیام کرد! می گفتید: هر کاری که او می کند، باید اطاعتش کنید! پس این روایت دیگر چیست؟ آن روایات چه بود که نقل کردید و این امر به معروف و نهی از منکر چیست که نقل می کنید؟!
امر به معروف و نهی از منکر حاکمان ظالم، بالاترین جهاد
باز هم در همین کتاب از پیغمبر اکرم دارد که فرمودند: «افضل الجهاد کلمه عدل عند امام جائر»؛ با فضیلت ترین جهاد، سخن عادلانه گفتن نزد پیشوای ستمگر است. حضرت در اینجا بحث را بسیار زیبا به صورت قالبی مطرح کرد. امام، یعنی کسی که زمام امور مسلمین را در دست گرفته است. شما که گفتید: کسی حق ندارد به امیر چیزی بگوید، اما اینجا به نقل از پیغمبر می گویید: «افضل الجهاد کلمه عدل عند امام جائر»؟!
روایتی را از پیغمبر اکرم«ص» نقل می کنند که در صحاح هست، به نظرم ابی عمامه است که نقل می کند، می گوید: «عرض لرسول الله رجلٌ عند الجمره الاولی فقال یا رسول الله ای الجهاد افضل؟» وقتی که پیغم
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 