پاورپوینت کامل جلوه ای از تعامل زهد و جهاد ۷۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل جلوه ای از تعامل زهد و جهاد ۷۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جلوه ای از تعامل زهد و جهاد ۷۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل جلوه ای از تعامل زهد و جهاد ۷۶ اسلاید در PowerPoint :

جستاری در زندگی و زمانه عالم مجاهد مرحوم آیت الله محی الدین انواری

درآمد:

در روزهایی که از آن گذر کردیم، یکی از قدیمی ترین یاران امام و یکی از چهره های مؤثر تاریخ انقلاب اسلامی روی در نقاب خاک کشید. مجاهدی نستوه که پس از اعدام انقلابی حسنعلی منصور همراه با دیگر یارانش در هیئت مؤتلفه اسلامی، در دادگاه فرمایشی شاه محاکمه و به ۱۳ سال زندان محکوم شد. زندگی پرفراز و نشیب این عالم مبارز از ویژگی های ممتازی برخوردار است که در این مختصر به گوشه هایی از آنها اشارت خواهد رفت.

آیت الله محمدباقر محی الدین انواری در سال ۱۳۰۵ه.ش در محله باغ پنبه شهرستان قم در خانواده ای روحانی دیده به جهان گشود. پدرش آیت الله حاج شیخ زین العابدین انواری، از شاگردان آیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی، مؤسس حوزه علمیه قم و اجداد پدری وی همگی از عالمان دینی بودند. مادر او زهرا علمی انواری، فرزند آیت الله آقا محمدعلی انواری از بزرگان همدان بود.

محی الدین پنج ساله بود که پدرش از سوی آیت الله حائری مأموریت یافت تا برای تبلیغ و نشر معارف اسلامی به همدان برود و از آنجا که مادر و پدر او هر دو باسواد و عالم بودند، در تربیت فرزند سعی وافر کردند. محی الدین در سال ۱۳۱۰ حدود یک سال در مکتب خانه آموزش دید و سپس به مدرسه شرافت که از مدارس جدید بود رفت و تا سوم متوسطه را در آنجا تحصیل کرد.

پس از سقوط دیکتاتوری رضاخان در شهریور ۱۳۲۰، محی الدین به فراگیری علوم اسلامی پرداخت و ادبیات عرب، منطق و کتاب اصولی معالم را نزد پدر فرا گرفت و در سال ۱۳۲۳ برای تکمیل آموخته های خود به قم رفت و در آنجا به تحصیلاتش ادامه داد. در آن برهه حوزه علمیه قم توسط مراجع ثلاث آیات عظام سید صدرالدین صدر، حجت کوه کمری و سید محمدتقی خوانساری اداره می شد و وضعیت معیشتی طلاب در نهایت مشقت و دشواری بود.

آیت الله انواری حدود دو سال در نهایت دشواری در حوزه علمیه قم تحصیل کرد و بخشی از دروس سطح حوزه را فرا گرفت، اما چند ماه پس از اقامت آیت الله العظمی بروجردی در قم، به تشویق پدر همسرش، آیت الله شیخ عباس انصاری به تهران رفت و در حوزه علمیه مروی اقامت کرد و بدین ترتیب مهم ترین دوران تحصیل او در محضر علمای بزرگ تهران آغاز و به کسب درجه اجتهاد منتج شد. اساتید وی در سطوح عالی، آیت الله میرزا محمدباقر آشتیانی و مرحوم آقا سیدعباس فشارگی، آیت الله آقا عماد رشتی و آقا میرزا محمدحسین آیت الله میرزای شیرازی بودند حدود هفت سال فقه و اصول را نیز نزد آیت الله آقاشیخ محمدتقی آملی گذراند. وی همزمان بخشی از الهیات شفا و منظومه حاج ملاهادی سبزواری را نزد مرحوم الهی قمشه ای و مدت پنج سال هم الهیات و امور عامه اسفار را نزد آیت الله رفیعی قزوینی آموخت و از محضر آیت الله مطهری و استاد علامه شعرانی نیز بهره برد.

آغاز مبارزات

آیت الله انواری از سال ۱۳۲۰ همراه با دوستان و همراهان خود به منزل آیت الله کاشانی رفت و آمد داشت و به ویژه این دیدارها پس از بازگشت آیت الله کاشانی از لبنان فزونی یافت و این گونه بود که آیت الله انواری در جریان مبارزات نهضت ملی نفت قرار گرفت و از ارادتمندان آیت الله کاشانی شد.

هم مباحثه و هم حجره بودن با حجت الاسلام سیدهاشم حسینی ـ از طرفداران فداییان اسلام ـ در حوزه علمیه مروی، اسباب آشنایی او را با شهید نواب صفوی فراهم آورد و از آن پس در محل انتشار نشریه «منشور برادری» با نواب دیدار و به مضامین نشریه اعتراض می کرد. معتقد بود برخی از مباحثی که درباره معارف اسلام در این نشریه چاپ می شود، غلط هستند، از همین روی نواب از وی دعوت کرد بر محتوای مقاله های منشور برادری نظارت کند، اما آیت الله انواری به دلیل مشغله تحصیلی نتوانست بپذیرد.

ایشان در تفسیر عملکرد فداییان اسلام می گوید:

«با آنکه اولین تشکیلاتی بود که حرکت مسلحانه را در تاریخ معاصر بنا نهاد،اما فاقد تجربه و مهارت و امکانات نظامی کافی برای این کار بود و هر چند در دوران خفقان پهلوی و ممنوعیت فعالیت های مذهبی، اقدامات آنان در زمینه امور عبادی و ابتکاراتی چون اذان دادن بر سر چهارراه ها و میدان ها قابل تقدیر بود، اما از آنجا که در زمینه سیاست از پختگی لازم برخوردار نبودند، چنانچه با علمایی چون آیت الله بروجردی همکاری نزدیکی داشتند، قطعاً به نتایج بهتری می رسیدند».

فعالیت های جدی آیت الله انواری از سال ۱۳۴۱ و با همکاری استاد شهید آیت الله مطهری، شهید آیت الله بهشتی و احمد مولایی و ضمن تشکیل هسته روحانی هیئت مؤتلفه اسلامی آغاز شد.

آشنایی و ارتباط با امام

در سال ۱۳۲۳ه.ش فردی به نام علی اکبر حکمی زاده کتابی با عنوان «اسرار هزار ساله» را منتشر کرد که در آن با الهام از وهابیت و اندیشه های کسروی، به اعتقادات شیعیان و تشکیلات روحانیت انتقاد کرده بود. این کتاب در حوزه های علمیه، جنجال فراوانی را برانگیخت، اما شدیدترین موضع گیری از سوی امام خمینی صورت گرفت که درس خود را تعطیل کردند و در عرض کمتر از دو ماه کتاب «کشف اسرار» را در رد کتاب فوق نوشتند.

آیت الله انواری با مطالعه این کتاب با اندیشه های امام آشنا شد و از آن پس همراه آیت الله مطهری به منزل امام رفت و آمد کرد و پس از رحلت آیت الله بروجردی از مبلغین اصلی مرجعیت امام به شمار می رفت. ارتباط آیت الله انواری با شهید حاج آقا مصطفی خمینی نیز بسیار نزدیک و صمیمانه بود تا وقتی که ایشان به زندان و حاج آقا مصطفی به تبعید ترکیه و عراق رفتند.

در یکی از روزهای تابستان دهه ۴۰ بود که فردی در مسجد چهل تن نزد آیت الله انواری آمد و نامه ای را از سوی امام به وی داد تا روحانیون تهران را از مضمون آن آگاه کند. قبل از آن آیت الله انواری نامه ای به امام نوشت و درباره انقلاب سفید شاه و مسائلی از این دست، مطالبی را عنوان کرده و گفته بود شما مرجع تقلید هستید. این مطالب را عنوان کنید، ما در تهران از شما حمایت می کنیم. امام در پاسخ، نامه مذکور را نوشته و خواسته بودند که در جمع روحانیون تهران قرائت شود تا همگان از محتوای آن آگاه شوند. امام خطاب به آیت الله حکیم نوشته بودند: «ما در ایران تحت فشار هستیم و حضرتعالی از مراجع بزرگوار در خارج از کشور هستید و این محاذیری که ما داریم، شما ندارید. شما می توانید در آنجا صدا بلند کنید برای دفاع از اسلام و دفاع از تشیع و ما دنبال شما می آییم. شما بفرمایید نظر بدهید، ما دنبال شما راه می افتیم».

پس از حمله رژیم به مدرسه فیضیه در سال ۱۳۴۲، امام خمینی با سخنرانی ها و پیام های خود به افشای ماهیت رژیم شاه پرداختند و در چهلم شهدای فیضیه برای مسلمانان ایران و جهان ابعاد مختلف جنایات رژیم را افشا کردند. آن روزها مصادف با ایام حج بود و امام عده ای روحانیون از جمله آیت الله انواری را مأمور توزیع اعلامیه در بین حجاج عربستان و ابلاغ پیام مظلومیت مردم ایران در کنگره حج کردند. آیت الله انواری همراه عده ای از بازاریان عازم عربستان شدند و در آنجا به هر زحمتی که بود، با همکاری وکیل و نماینده امام، اعلامیه ها را در مکه، عرفات و منا پخش کردند.

قیام ۱۵ خرداد

پس از سخنرانی امام در عصر عاشورای ۱۳۴۲ در مدرسه فیضیه، در تهران راهپیمایی گسترده ای به حمایت از امام و علیه رژیم صورت گرفت. امام دستگیر شدند و علمای طراز اول قم و مشهد و سایر شهرها در اعتراض به این عمل به تهران آمدند و خواستار آزادی امام شدند. آیت الله انواری در آن ایام امام جماعت مسجد چهل تن بازار بود و در آنجا به سخنرانی و روشنگری می پرداخت.

پیوستن به هیئت های مؤتلفه اسلامی

در سال ۱۳۴۲، پس از تأکید حضرت امام بر ضرورت وحدت گروه های مذهبی فعال در عرصه مبارزات، هیئت های مؤتلفه اسلامی به عنوان نخستین تشکل مذهبی ـ سیاسی فعالیت خود را آغاز کردند و از همان ابتدا ضرورت ارتباط مستقیم با روحانیون بلندپایه و نظارت آنان بر کل فعالیت های هیئت مورد تأکید قرار گرفت و در نتیجه شورای روحانیت با حضور شهید آیت الله مطهری، شهید بهشتی، آیت الله انواری و حجت الاسلام مولایی تشکیل شد و به عنوان رابط بین امام و هیئت مؤتلفه انجام وظیفه کرد. در جلسات روحانیت مؤتلفه اسلامی، گاهی حجت الاسلام سیدمحمدحسین لاله زاری، حجت الاسلام مرتضی جزایری، شهید باهنر و آیت الله هاشمی رفسنجانی نیز فعالیت داشتند. قرار شد هیئت مؤتلفه در امور فقهی کاملاً پیرو آرای شورای روحانیت باشد، اما در امور سیاسی و اجتماعی، همه اعضا اعم از روحانی و غیرروحانی، یک رأی داشتند باشند و نظر اکثریت پذیرفته و اجرا شود.

از آنجا که در فضای پرخفقان رژیم شاه، رعایت موارد امنیتی برای تأمین امنیت روحانیت ضرورت داشت و لذا ارتباط بین شورا و هیئت مؤتلفه منحصراً از طریق آیت الله انواری و شهید محمدصادق اسلامی صورت می گرفت. آیت الله انواری نیز به عنوان امام جماعت مسجد چهل تن، آن مباحث را در قالب بحث های دینی و پاسخ به مسائل شرعی و تحت پوشش استخاره به اطلاع مؤمنین می رساند.

جلسات شورای روحانیت مؤتلفه بنا به پیشنهاد شهید بهشتی یک ساعت قبل از اذان صبح تشکیل و با حضور ۱۲ تن از شورای مرکزی مؤتلفه و چهار تن از شورای روحانیت تشکیل می شد. گاهی هم روحانیون حضور نداشتند و نتایج جلسات به اطلاع آنان می رسید. وظیفه شورای روحانیت نظارت دائمی بر تصمیمات هیئت مؤتلفه و انطباق آنها بر موازین شرعی و تصحیح تحلیل های سیاسی و تهیه مواد آموزشی بود و در همین راستا بود که جزوات حکومت اسلامی شهید بهشتی، انسان و سرنوشت و قضا و قدر شهید مطهری تدوین شدند.

اعدام انقلابی منصور

پس از تبعید امام به ترکیه، هیئت های مؤتلفه اسلامی تشکیل جلسه دادند و به این نتیجه رسیدند که از چاپ و پخش اعلامیه نتیجه ای به دست نمی آید و باید کار حادی کرد که صدای آن به گوش دنیا برسد. شاه، حسنعلی منصور و نصیری اعدام شوند. لازم به ذکر است که امام در سال قبل مخالفت خود را با اقدامات مسلحانه علیه رژیم شاه اعلام کرده بودند.

پس از اتخاذ تصمیم برای اعدام منصور، قرار شد هیئت مؤتلفه توسط آیت الله انواری از امام برای این کار کسب اجازه کند و به امام بگوید از آنجا که شما با این کار مخالف هستید، ما نمی توانیم اقدامی بکنیم. لااقل شما منع خودتان را بردارید تا ما با مجتهد دیگری تماس بگیریم. آیت الله انواری این پیشنهاد را در شورای روحانیت مؤتلفه مطرح کرد و با مخالفت آنها مواجه شد. اعضای شورا معتقد بودند که هنوز آمادگی لازم از جنبه شناخت کافی مبانی اسلامی در جوانان وجود ندارد و احتمال دارد در صورت دستگیری و به زندان افتادن، تحت تأثیر مارکسیست ها دچار انحرافات فکری شوند، لذا بهتر است ابتدا روی جنبه های اعتقادی افراد کار شود تا بتوانند در شرایط دشوار روی مبانی خود بایستند و مقاومت کنند و فقط در صورت ضرورت دست به اسلحه ببرند.

آیت الله انواری به همراه یکی از بازاریان، شبانه عازم قم می شود و از طریق حاج آقا مصطفی خدمت امام می رود و موضوع را مطرح می کند. امام می فرمایند: «هنوز وقت چنین اقداماتی نیست و اگر دست به این کارها بزنیم، رژیم شاه تبلیغ خواهد کرد که اینها منطق ندارند و دست به ترور می زنند. از قول من بگویید که این کار صلاح نیست و هر وقت موقعش شد، خودم اطلاع می دهم». آیت الله انواری هم پیام امام مبنی بر مخالفت با ترور را به اطلاع اعضای هیئت مؤتلفه می رساند. به هر حال اعدام انقلابی منصور ظاهراً با موافقت آیت الله میلانی صورت می گیرد و اعضای شاخه نظامی مؤتلفه در روز پنجشنبه اول بهمن ۱۳۴۳ تحت فرماندهی صادق امانی برای اجرای «عملیات بدر» به میدان بهارستان می روند و محمد بخارایی با این عنوان که می خواهد نامه ای را به منصور بدهد، نزدیک می رود و دو تیر به او شلیک می کند. همزمان نیک نژاد هم پنج تیر به منصور می زند

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.