پاورپوینت کامل روحانی یعنی شناخت و ترویج اسلام ۶۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل روحانی یعنی شناخت و ترویج اسلام ۶۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل روحانی یعنی شناخت و ترویج اسلام ۶۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل روحانی یعنی شناخت و ترویج اسلام ۶۲ اسلاید در PowerPoint :

انقلاب اسلامی، انقلابی متفاوت

انقلاب اسلامی ایران که روز به روز جنبه های گوناگون آن روشن تر و گسترده تر می شود، دارای ابعاد امنیتی، اقتصادی، سیاسی، بین المللی و اجتماعی بسیاری است و در زمینه های علمی و تکنولوژیک پیشرفت های چشمگیری کرده است، اما در میان همه این ابعاد آنچه را که می توان مادر سایر ابعاد تلقی کرد، بُعد اسلامیت این انقلاب است.

برخی از انقلاب های جهان به دلیل آن که دگرگونی های عظیمی را در عالم به دنبال داشته اند، مبداء تاریخ قرار گرفته اند. مثلاً انقلاب اکتبر باعث شد کمونیسم به مدت ۷۰ سال نصف جهان را تحت سیطره خود بگیرد و انقلاب کبیر فرانسه منشأ تحولات عظیمی در اقتصاد، فرهنگ و سیاست شد، اما انقلاب اسلامی ما با هیچ یک از آنها قابل مقایسه نیست.

انقلابی مبتنی بر فرهنگ دینی

انقلاب اسلامی ایران مبتنی بر یک فرهنگ دینی است و بنیان گذار این انقلاب، حرکتش را با برنامه فرهنگی، روشنگری و تبیین ابعاد اجتماعی ـ سیاسی اسلام آغاز و با تربیت شاگردان و استفاده از آنها به صورت شبکه ای در کل کشور، مردم را به وظایف سیاسی و اجتماعی شان از دیدگاه دین آشنا کرد. این شیوه ای است که قبل از این نهضت نه تنها رواج نداشت، بلکه گاهی ارزش منفی تلقی می شد.

قبل از انقلاب اسلامی، در عرف مذهبی و عمومی ما سیاسی بودن و فعالیت سیاسی نقطه مثبتی نبود، بلکه از نظر بسیاری از مردم یک نقطه منفی محسوب می شد. یادم هست با اینکه مرحوم کاشانی از لحاظ علمی و سوابق تحصیلی از مراجع آن زمان کم نداشت و در قله مراجع بزرگ بود، اما در محیط دینی و در بین روحانیون، نه تنها کسی ایشان را به عنوان مرجع معرفی نمی کرد، بلکه در نگاه آنان، سیاسی بودن انگی بود که از ارزش روحانی ایشان می کاست.

امام با یک برنامه حکیمانه و تلاش مخلصانه و فداکاری بسیار، ورق را برگرداند تا جائی که در بعضی از فرمایش های ایشان، مشارکت در برخی از فعالیت های سیاسی ـ دینی از نماز هم واجب تر معرفی شده است و این کار بسیار عظیمی بود. اگر کسی بتواند آن فضا و تغییری را که امام در این نگرش و بینش ایجاد کرد، تصور کند، خود این تغییر را کرامت و چیزی شبیه اعجاز می داند.

تبیین بعد سیاسی اجتماعی اسلام، زمینه ساز تحول اجتماعی

بر اساس این تغییر بینش و تبیین بُعد سیاسی ـ اجتماعی اسلام، زمینه برای تحول اجتماعی فراهم شد. امام بر تحول فرهنگی اسلامی تکیه کرد و گفت مردم باید اسلام را بشناسند و به اجرای احکام اسلام علاقمند باشند تا بتوان در جامعه تحول ایجاد کرد، والا اگر شخصی یا دولتی بیاید و مجلسی هم قانونی را تصویب کند، تا مردم باور نکنند که وظیفه ای دینی دارند و باید از دین و ارزش های اسلامی حمایت کنند، قانون مشکل اینها را حل نمی کند، چه رسد به اینکه نیروی قاهره و نیروی نظامی و اسلحه به زور بخواهد بر مردم حکومت و آنها را وادار کند که به دین عمل کنند. اینها تأثیری نخواهند داشت، مگر چند روز معدود و بالاخره از بین خواهد رفت. مردم باید با دل شان باور کنند که باید برای اسلام مایه بگذارند و وظیفه دارند اسلام را حفظ کنند تا در این راه از جان و مال خود بگذرند.

در گذشته در میان روحانیت و عموم مردم این چیزها قابل قبول نبود و به کسی که از این حرف ها می زد می خندیدند. بزرگ ترین کار امام که منشأ کارهای بزرگ دیگر شد، تحول در نگرش مردم بود و ارزش اصلی انقلاب ما به همین بُعد است. این انقلاب مربوط به دین، خدا و اهداف انبیا و زمینه ساز ظهور ولی عصر «ارواحنا فداه» است و اصلاً طرف نسبت با انقلاب های دیگر نیست، بلکه با آنها تضاد دارد. انقلاب های دیگر دنیا، مردم را بیشتر به مادیت و دنیاگرایی سوق دادند و ارزش های معنوی را به فراموشی سپردند، اما انقلاب اسلامی در نقطه مقابل، بر ارزش های معنوی انسان به عنوان گل سرسبد آفرینش و کسی که می تواند لیاقت خلافت الهی را پیدا کند و مسائلی از این قبیل که اصلاً در جهان قابل مطرح شدن نبودند، تکیه و با بیانیه ها و سخنرانی های خود چنان تحولی را ایجاد کرد که بچه های ده دوازده ساله عاشق شهادت شدند.

البته مایه این عشق، عشق به سیدالشهدا«ع» و مکتب تشیع بود و امام از این زمینه و پتانسیل به خوبی استفاده و مردم را متوجه کرد که ارزش انسان و زندگی در این است که بتواند با خدا ارتباط برقرار کند، ارزش های الهی در جامعه پیاده شود و بالاخره افتخار در این است که در این راه به شهادت برسد. این بعد انقلاب آن چنان که باید و شاید درست تبیین نشده است. مسئولین هم وقتی در باره آثار این انقلاب صحبت می کنند، بیشتر از پیشرفت های اقتصادی، علمی در پزشکی، انرژی اتمی، هوافضا و آبادانی ها سخن می گویند که البته موجب خوشحالی مردم است، اما کافی نیست.

روحانیت و تبیین بُعد اسلامی نظام

پرسش ما این است که چرا بعد معنوی انقلاب به قدر کافی بیان نمی شود؟ چه کسانی باید این بعد را تبیین کنند؟ آیا این وظیفه اساتید دانشگاه ها، فیزیکدان ها، شیمیدان ها، اقتصاددان ها، جامعه شناس ها و روانشناس ها، نیروهای مسلح، نظامی و انتظامی، مردم کوچه و بازار، بازرگانان، تجار یا صاحبان صنایع است؟ بدیهی است که تبیین این بعد به عهده ماست. کوتاهی در این زمینه را باید به حساب چه کسی گذاشت؟ قشرهای مختلف، از جمله دولت و نهادهای دیگر، به خصوص نهادهای فرهنگی و آموزشی، صدا و سیما، وزارت فرهنگ و ارشاد و… می توانند کمک کنند، اما بار اصلی بر دوش روحانیت است و این ماییم که باید این بعد را درست تبیین و ارزش آن را با سایر چیزها مقایسه کنیم و به مردم بفهمانیم که خداوند چه نعمت عظیمی به ما داده است.

برای اینکه این بعد را درست تبیین کنیم، اول باید ارزش آن بر خود ما روشن و واضح شود و زمانی چنین می شود که نقش دین را درست تبیین و به آن توجه کنیم.

متأسفانه در این زمینه خیلی که کار شود، به لحاظ علمی و آکادمیک دین را هم یکی از نهادهای اجتماعی معرفی می کنند. معمولاً در کتاب های جامعه شناسی کسانی که برای دین ارزش قائل اند، آن را یک نهاد اجتماعی تلقی می کنند و می گویند اقتصاد، سیاست و حکومت ابعاد مختلف هستند و یک بعد هم دین است؛ یعنی اقتصاد، سیاست و حاکمیت صرف نظر از دین جای خودشان را دارند و ابعاد مستقلی هستند. یک بعد هم به نام دین وجود دارد و یکی از واقعیت های جامعه است. یکی از خصوصیات انسان ها هم این است که اکثرشان اهل دین اند و به همین دلیل باید برای دین هم حسابی باز کرد. نگاه فرهنگ عمومی جهان به دین این چنین است، اما آیا فرهنگ اسلامی هم همین طور است؟

دین وجه تمایز انسان و حیوان

طبق منابع دینی و بیانات بزرگانی چون حضرت امام«ره»، انسانیت انسان بدون دین اساساً فعلیت پیدا نمی کند. این موجود دو پا، اگر دین نداشته باشد با سایر حیوانات چندان فرقی ندارد و گاهی درنده تر، خشن تر، بی رحم تر، خودخواه تر و جنایتکارتر هم می شود. امروزه پایه های فرهنگ جهانی، اومانیسم، اصالت دادن به انسان، یعنی همین موجود دو پایی است که روی زمین می زید و شامل شاه، صدام، رؤسای جمهور امریکا، سایر جباران و طاغوت ها هم می شود. براساس این فرهنگ، اینها چون انسان اند، ارزشمندند. این دستمایه تفکر مکاتب مهم سیاسی، حقوقی، اجتماعی و اخلاقی امروز جهان است. آنهایی که برای خودشان منزلتی قائل اند، یکی از پایه های مکتب شان را کرامت انسان و ارزش دادن به انسان می دانند. شاید در بعضی از نوشته ها و گفته ها، حتی در جمهوری اسلامی ایران پس از ۳۴ سال نمونه هایی از این حرف ها را ملاحظه کنید.

انسان موجودی دوسویه

انسان از نظر اسلام یک موجود دوسویه، یک شمشیر دولبه و یک سکه دو رویه است که با انتخاب و اختیار خود می تواند یکی را ترجیح بدهد و بر زندگی ا ش حاکم کند. انسان یک جهت الهی دارد که باعث می شود به طرف خدا صعود و عروج کند و جهت دیگرش سبب سقوط وی به اسفل سافلین می شود. انسان در ابتدا چون هنوز انتخابی نکرده است، کرامت اکتسابی ندارد. اینکه خداوند به او ظرفیت داده لطف خداست، اما اینکه خودش چه کسب می کند و چه ارزشی می یابد، بستگی به این دارد که کدام یک از این رویه ها را انتخاب کند. اگر رویه الهی را انتخاب و به سوی خدا حرکت کرد، از همه مخلوقات بالاتر می رود و فرشتگان هم باید در مقابل او سجده کنند. فرشتگان در عالم آخرت خادمان مؤمنین در بهشت هستند و همان اول که مومنین وارد می شوند، به استقبال شان می آیند و می گویند: «سَلَامٌ عَلَیکمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِینَ »(۱. نمادش در این عالم، سجده فرشتگان بر حضرت آدم«ع» است، یعنی خضوع در مقابل موجودی که جنبه الهی دارد. هرگز به مغز اومانیست ها خطور هم نمی کند که قرب به خدا و انس با او و عبادتش چه ارزشی دارد و انسان می تواند به جائی برسد که در عالم طبیعت تصرف کند و از گذشته و آینده اطلاع داشته باشد.

اما انسان اگر تنزل کند به جایی می رسد که: «إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللهِ الَّذِینَ کَفَرُوا فَهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ»(۲)، «إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذِینَ لَا یَعْقِلُونَ»(۳) «إِنْ هُمْ إِلَّا کَالْأَنْعَامِ».(۴) انسان وقتی کرامت انسانی دارد که در مسیر تکامل قرار بگیرد و رو به خدا برود، اما کسانی که با خدا می ستیزند، راه خدا را مسدود و سدّ عن سبیل الله می کنند، هیچ ارزش و احترامی ندارند. «قَاتِلُوهُمْ یُعَذِّبْهُمُ اللّه بِأَیْدِیکُمْ، وَ یُخْزِهِمْ وَ یَنْصُرْکُمْ عَلَیْهِمْ، وَ یَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِین».(۵) و ارزشش شان از حیوانات هم پایین تر است. گاهی مثل سگ م

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.