پاورپوینت کامل با پرسش زنده ام ۷۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل با پرسش زنده ام ۷۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل با پرسش زنده ام ۷۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل با پرسش زنده ام ۷۲ اسلاید در PowerPoint :

۳

با تشکر از دانشجویان:

سید محمد ابطحی (فلسفه علم/صنعتی شریف)

حسن قدوسی زاده (پزشکی/اصفهان)

محسن یزدیان (مهندسی متالورژی/تهران)

سید عبدالمجید رکنی (مهندسی شیمی/تهران)

دکتر محمد (گری) لگنهاوزن در سال ۱۹۵۳ م . ، در یک خانواده مذهبی (کاتولیک) در شهر نیویورک متولد شد و تحصیلات
متوسطه را در دبیرستان کاتولیک گذراند . وی در دانشگاه ایالت نیویورک و پس از آن، در دانشگاه رایس، در رشته فلسفه به
تحصیل پرداخت و موفق به اخذ مدرک دکترا شد . او هنگام تدریس در دانشگاه تگزاس جنوبی، با دانشجویان مسلمان آشنا شد و
بعد از تحقیق درباره اسلام، که تقریبا سه سال طول کشید، به آیین اسلام و مذهب تشیع گروید و انجمن دانشجویان مسلمان را در
آن دانشگاه تشکیل داد . وی در سال ۱۹۹۰م . با دعوت مؤسسه تحقیقات و مطالعات فرهنگی به ایران آمد و هم اکنون در شهر
مقدس قم مشغول تدریس فلسفه، به ویژه فلسفه دین و تحقیق در علوم اسلامی می باشد .

در بعد از ظهر یک روز بهاری، پس از یک قرار کوتاه تلفنی، به دیدار ایشان رفتیم . جلوی در مؤسسه امام خمینی، با چهره خندان
ایشان که ساده و بی تکلف، رکاب زنان با دوچرخه به محل کارش آمده بود، مواجه شدیم . دکتر جمع صمیمانه دانشجویی ما را به
گرمی پذیرفت و از موضوع و روش مجله و موضوع بحث، ابراز خوشحالی کرد و در پایان نیز با بیان این که در طی سالیان حضورش
در ایران، کم تر میزگردی را به این میزان مفید یافته است، ما را در طی مسیرمان امیدوارتر کرد .

××××

پرسمان: مقدمتا عرض کنم آنچه موجب گردید تا «سؤال » را به عنوان موضوع گفتگوی خود با حضرتعالی قرار دهیم آن است که
در حال حاضر، نهادهای فرهنگی کشور تمایل دارند که روحیه پرسش گری را در بین جوانان تقویت کنند . در این گفتگو ما به
دنبال آن هستیم که ببینیم اصولا سؤال چیست؟ ، مکانیسم پیدایش آن کدام است؟ و چگونه می شود که یک سری سؤال ها
اهمیت اساسی تری در زندگی فردی یا اجتماعی شخص پیدا می کند؟

دکتر لگنهاوزن: شاید بحث مفهومی در باب چیستی سؤال خیلی اهمیت نداشته باشد . آنچه اهمیت بیشتری دارد، هدف سؤال و
نحوه سؤال کردن و پاسخ دادن است . اما برای پاسخ به سؤال شما خوب است نگاهی به تاریخ فلسفه داشته باشیم . مشهور است که
فلسفه یونان باستان با سؤالات سقراط شروع شد . شاید بتوانیم بگوییم که هدف اصلی سقراط از سؤال کردن، جست و جوی
حقیقت بود . در حقیقت وقتی سقراط سؤالی را مطرح کرد، می خواست با این سؤالات، هم خود به حقیقت برسد و هم مردم را
آموزش بدهد . وقتی سقراط مردم را مورد سؤال قرار می داد نه بدین جهت بود که فقط خودش حقیقت را درک بکند، بلکه او سعی
داشت که مخاطبش هم معنا و مفهوم حقیقت را دریابد . البته این که سقراط مکانیزم طرح سؤال را برای آموزش مردم اختیار
کرده بود به آن معنا هم نیست که او می خواسته بگوید که من می دانم که حقیقت چیست و شما نمی دانید . سقراط مرتبا اعتراف
می کرد که من هم در جست و جوی پاسخ این سؤال ها هستم . برای مثال، وقتی سقراط این سؤال را مطرح کرد که عدالت چیست،
منظورش تنها این نبود که خلائی را که در ذهنش وجود دارد، پر کند . سعی سقراط بر این بود تا با طرح این پرسش، این مطلب را
به مردم تفهیم کند که عدالت آن چیزی که حاکمان آن روز ادعا می کردند، نیست . او می گفت که من هم تعریف کافی و وافی برای
مفهوم عدالت ندارم، تنها می دانم آنچه که شما می گویید نادرست است . با این مقدمات، مکانیزم طرح سؤال مشخص می شود . آن
چه در این جا مهم است آن است که ما در هدفمان دقت کنیم . به عبارت دیگر، اگر هدف ما روشن باشد، ما می توانیم پرسش های
مناسبی پیدا کنیم . پرسش هایی که بتواند ما را به طرف حقیقت راهنمایی کند . برای مثال اگر ما به دنبال عدالت هستیم باید
ببینیم که چه نوع تعریفی از عدالت در بین مردم رایج است و هر کدام از این تعاریف چه اشکالی دارد و چگونه می توان تعریف
بهتری از عدالت ارائه نمود .

با توجه به فرمایش شما، شاید بتوانیم بگوییم که: مطابق مکانیسم طرح سؤال توسط سقراط، ابتدا باید آرمان و حقیقتی را در
قالب کلی آن دریافته باشیم و بعد در صورت مشاهده عدم تطابق بین وضع موجود با آن آرمان، از طریق فرآیند پرسشگری سعی
کنیم خود را به جزئیات آن حقیقت برسانیم . از همین روی می توان نتیجه گرفت که اگر هیچ تعارضی در زندگی و اندیشه شخص
وجود نداشته باشد، هیچ گاه پرسشی هم برای او به وجود نخواهد آمد . به عبارت دیگر به نظر می رسد که بین مکانیسم پیدایش
سؤال و وجود تعارض های فکری، یک نوع ارتباطی وجود دارد .

دکتر لگنهاوزن: آری . اگر تعارضی در ذهن شما وجود نداشته باشد، اصلا شما زنده نیستید . البته در مورد سقراط من فکر می کنم
که این طور نبود که سقراط پرسشگری خود را با تعارضات فکری خودش شروع کرده است . آنچه در مورد کار او می توان گفت آن
است که او نگاه کرد که مردم در مورد موضوعات مختلف چه می گویند و افکار رایج چه چیزی است و چه تفاوت و تعارضی در بین
آن ها وجود دارد و بعد از آن از طریق پرسشگری به قضاوت در مورد آراء موجود پرداخت تا به حقیقت دست پیدا کند .

این سخن معروف است که: «پرسش کلید دانش است » . می خواهم این سؤال را مطرح کنم که آیا به نظر شما هر پرسشی کلید
دانش است یا اینکه اگر پرسشی بخواهد کلید دانش بشود باید از ویژگی های خاصی برخوردار باشد؟ .

دکتر لگنهاوزن: به نظر من هر پرسشی همیشه ثمر بخش نیست، اما می توان گفت که شرط لازم برای شناخت بهتر سؤال است .
به بیان دیگر برای پیشرفت در تحقیق باید خود را در معرض سؤال قرار دهیم . خود من وقتی نوجوان بودم، از یک برنامه
تلویزیونی مطلبی در مورد فلسفه شنیدم . از مادرم پرسیدم که فلسفه چیست؟ و . . . مادرم گفت: من پاسخ سؤال های شما را
نمی دانم . شما باید به کتابخانه بروی و پاسخ سؤالات خود را در کتاب هایی که آنجا هست بیابی . آن برنامه تلویزیونی و پیدایش آن
سؤالات در حقیقت محرک من برای دنبال کردن فلسفه بود .

در ادامه سؤال قبل می خواستم این مطلب را مطرح کنم که ما در زندگی خود در معرض سؤالات بی شماری قرار داریم . همانطور
هم که حضرتعالی بیان داشتید سؤال شرط لازم پیشرفت است اما شرط کافی نیست . حال ما برای آنکه بخواهیم بحث
پرسش گری را در جامعه گسترش دهیم و از این طریق به فهم و درک بهتری از جهان و انسان و . . . برسیم باید بدانیم که یک سؤال
خوب باید داری چه ویژگی هایی باشد؟ تا از این طریق بتوانیم جامعه را به سمت سؤالات ارزشمند سوق دهیم .

دکتر لگنهاوزن: در هر رشته علمی و تحقیقی که دقت کنیم، در می یابیم که سؤالات با فایده و بی فایده زیادی وجود دارند . در
زندگی معمولی نیز همین طور است . اگر ما بخواهیم دنبال هر صدای کوچکی برویم و تحقیق کنیم که علت آن صدا چه بوده است،
اصلا نمی توانیم کار مفیدی انجام بدهیم . در اینجاست که ما باید این نکته را بررسی کنیم که یافتن پاسخ این سؤال چه فایده ای
برای ما خواهد داشت و با جواب دادن به آن پرسش چه کاری می توانیم انجام دهیم . با بررسی این مطلب درمی یابیم که برخی
سؤالات در زندگی ما نقش کلیدی دارند و پاسخ به آنها طیف وسیعی از حقایق را برای ما بدنبال می آورد . بعضی از سؤال ها هم
فقط جنبه معمایی دارند و حل آن ها، هر چند ما را به حقیقتی می رساند اما رسیدن به آن حقیقت خیلی در زندگی ما مؤثر نیست .
در همه رشته های علمی این دو دسته سؤال پیدا می شود . مثلا در فلسفه زبان، حل مساله محتوا (معنای گفتارها) خیلی فایده
خواهد داشت . الآن در این زمینه صدها نظریه وجود دارد . پاسخ به این سؤال مبنایی می تواند سؤالات بسیار دیگری را نیز پاسخ
دهد .

آیا این دیدگاه شما حاکی از یک رویکرد فایده گرایانه نیست؟ آیا می توان این رویکرد را در همه عرصه ها دنبال کرد؟

دکتر لگنهاوزن: اگر از فایده گرایی تعبیر درستی بکنیم، به نظر من چیز بدی نیست . آنچه که الآن در مورد فایده مطرح می کنند،
فقط چیزهای مادی و فیزیکی و قابل مشاهده است . ولی این تلقی از فایده گرایی مورد نظر من نیست . فایده یعنی دریافتن این که
چه چیزی می تواند ما را در رسیدن به هدف که همان حقیقت است، کمک کند . با توجه به این هدف بعضی حقایق ارزش بیش تری
دارند و بعضی از آن ها ارزش کم تر . به نظر من، سؤال خوب، سؤالی است که جواب آن فایده داشته باشد و فایده دار بودن یعنی
آنکه بتواند ما را به حقیقت برساند .

همانگونه که در ابتدای گفتگو اشاره شد ما به دنبال این هستیم که با لوازم گسترش روحیه پرسش گری در جامعه آشنا شویم . با
توجه به ملاکی که شما برای ارزشمندی سؤالات بیان داشتید ما با یک سؤال اساسی تری مواجه خواهیم شد . هر حوزه معرفتی
متناسب با اهداف خود یکسری سؤالات را ارزشمند دانسته و به آنها اولویت می دهد . دین می گوید که این سؤالات اساسی هستند،
علم سؤالات اساسی دیگری را مطرح می کند و تکنولوژی نیز برای خود حرف دیگری دارد . حال ما با این سؤال روبرو هستیم که
کدامیک از این سری سؤال ها را در ابتدا باید دنبال کنیم .

دکتر لگنهاوزن: به نظر من از همین سؤالاتی که در ذهن جوانان جامعه وجود دارد، باید شروع کرد . پاسخ به این سؤال ها هر چند
که به نظر ما سؤال های نادرست و یا کم اهمیتی باشند، کمک خواهد کرد که آنها به سؤالاتی که به طور حقیقی، اساسی و ارزشمند
هستند، دست پیدا کنند .

به نظر می رسد که در هر حوزه معرفتی، نظامی طبقاتی برای سؤالات وجود داشته باشد . در هر نظام معرفتی، یک نظام طبقاتی
از ارزش ها وجود دارد که متناسب با آن ارزش ها، سؤال هایی را می شود مطرح کرد که یکسری از آنها سؤال های مهم و بقیه
سؤال های کم اهمیت هستند . در هر حوزه معرفتی، سؤالاتی هم وجود دارد که پرسیدن آن ها جایز نیست . حتی در علوم طبیعی
هم چنین است . مثلا در فیزیک کوپنهاکی، این که یک الکترون وقتی از یک لایه به لایه دیگر می خواهد جهش پیدا کند، چه
مسیری را طی می کند؟ سؤال جایزی نیست . در تمامی ادیان و مذاهب نیز یک سری سؤالات خیلی مهم است، یک سری سؤالات
جایز است و یک سری سؤالات هم وجود دارد که پرسیدن آنها جایز نیست . آیا فکر نمی کنید هر حوزه ای با چنین موقعیتی مواجه
باشد؟ و اگر سؤالات موجود جامعه از قبیل سؤالات غیر جایز باشد چه باید کرد؟

دکتر لگنهاوزن: نه، من قبول ندارم که پرسیدن برخی از مسایل جایز نیست . به نظر من باید طرح همه سؤالات جایز باشد . اما
در مورد مثال فیزیکی ای که بیان کردید، باید بگویم که این سؤال در آن حوزه معرفتی نادرست است و در آن نظریه اصلا جایی
برای طرح آن سؤال وجود ندارد . به تعبیر دقیق تر در هر سؤالی یکسری پیش فرض ها وجود دارد و ما تنها در صورتی می توانیم
بگوییم که سؤالی جایز نیست که پیش فرض آن سؤال نادرست باشد . اما وقتی در مسیحیت درباره تثلیث بحث می کنیم، این نوع
سؤال مثل سؤالی که شما مطرح کردید نیست . این یک مطلب بسیار مهم است که چگونه سه شخص می تواند یک خدا بشود .
خیلی از متکلمین مسیحی به این سؤال پرد

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.