پاورپوینت کامل مرز بین پرسش و شبهه; گفت و گویی با استادعلی اکبر صادقی رشاد ۶۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مرز بین پرسش و شبهه; گفت و گویی با استادعلی اکبر صادقی رشاد ۶۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مرز بین پرسش و شبهه; گفت و گویی با استادعلی اکبر صادقی رشاد ۶۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مرز بین پرسش و شبهه; گفت و گویی با استادعلی اکبر صادقی رشاد ۶۳ اسلاید در PowerPoint :
۴
این بار، علی اکبر صادقی رشاد، رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی که در عرصه ادبیات و فلسفه سابقه ای طولانی دارد،
میهمان بخش حرف نو است .
با او در دانشگاه فردوسی، هنگامی که برای حضور در هفتمین همایش آموزشی – فرهنگی دانشجویان سراسر کشور به مشهد آمده
بود، به گفت وگو نشستیم . مشاغل متعدد اجرایی و علمی و مدیر مسؤولی دو مجله قبسات و ذهن وقت خالی برای آقای رشاد باقی
نگذاشته است .
رشاد که ۴۵ سال دارد، در این سال ها کوشیده است در کسوت یک روحانی نوگرا، اندیشه های بنیادین اسلام را همراه مباحث
معرفت شناختی جدید در قالبی نو عرضه کند . حاصل تلاش او و همکارانش در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، کانون اندیشه
جوان و مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، کتاب ها و مقالات متعددی است که به بازار اندیشه و فرهنگ روانه شده است .
حضور در مجامع مختلف داخلی و خارجی و ارائه بحث های مختلف معرفت شناسی و فلسفی و عرضه بیش از ده عنوان کتاب و
مجموعه مقالات، حاصل تلاش استاد در سال های اخیر است . رشاد در این سال ها جهت شرکت در کنفرانس های علمی و مجامع
فرهنگی به کشورهای مختلفی چون آلمان، امریکا، اتریش، اسپانیا، واتیکان و . . . سفر کرده است . شاید اگر در بین این همه
اشتغالات متعدد فرصتی دست دهد، استاد همچون گذشته شعر هم بگوید .
×××
از پیش شماره نخست هدف ما آن بود تا با شناختن درست ماهیت سؤال، روحیه پرسشگری را به صورتی هنجار و ارزشی در جامعه
ترویج دهیم . یکی از مسائلی که در باب پرسش و پرسشگری قابل طرح می نماید، ارزیابی وجوه تمایز پرسش از شبهه است . پس
نخست بفرمایید پرسش چیست، شبهه کدام است و مرز میان آن ها چیست؟
بسم الله الرحمن الرحیم . تعریفی حضرت امیرالمؤمنین (ع) از شبهه دارند که در نهج البلاغه هم آمده است . در نظر آن حضرت،
شبهه را از این جهت شبهه می گویند که باطل شبیه به حق است; بدین معنا که باطنا باطل است و ظاهرا حق . درنتیجه موجب
اشتباه و خطای مخاطب می شود . پرسش نخستین گام برای فهمیدن است و ساده ترین قدم در مسیر پژوهش و روان ترین و در
دسترس ترین روش برای تحقیق . بنابراین، پرسش گام برداشتن در جهت پژوهش و تحقیق و فهم است; اما شبهه اقدامی است برای
به اشتباه افکندن و به انحراف کشیدن کسی که با شبهه مواجه می شود . لذا فرق هایی را بین سؤال و شبهه ذکر کرده اند: از جمله
این که پرسش استفهام است . در واقع واژه معادل پرسش در عربی واژه استفهام است . استفهام ماده فهم در باب استفعال است;
یعنی فهم طلبی . کسی که می پرسد در صدد افزودن فهم خویش و گستردن درک خویش از حقیقت است; اما شبهه، شبهه افکنی و
شبهه پراکنی است . اگر درست باشد، می توان گفت: استشباه است، طلب اشتباه است . بیش تر به لغزش واداشتن و امر را بر کسی
مشتبه ساختن است . بنابراین، در طرح شبهه، طراح شبهه قصد فهم و درک ندارد و در صدد تخریب فهم ها و ویران کردن
درک های موجود است . براین مبنا، پرسش جهل زدایی است و شبهه جهل زایی . پرسش منشا هدایت است . اگر پرسش نباشد،
هدایت اتفاق نمی افتد . اصولا دانش از پرسش آغاز می شود; اما شبهه مبدا ضلالت و منشا حیرت است . شبهه آغاز گمراهی و گم
گشتگی است و همواره موجب حیرت و سرگشتگی مخاطب می شود . پرسش اصولا نقطه عزیمت برای رسیدن به فرضیه است . اگر
پرسش نباشد، هیچ فرضیه ای متولد نمی شود . اگر سؤال تولید نشود، هرگز نظریه ای ظهور نمی کند . اصولا ظهور یک نظریه با
پیدایش یک سؤال در ذهن نظریه پرداز اتفاق می افتد . پس پرسش آغاز و تولد یک فرضیه است . پرسش در واقع زادگاه و بستر
زایش فکر، مکتب، فرضیه و نظریه است; در حالی که شبهه موجب زوال فکر و دیدگاه های روشن است . با پیدایش شبهه نظریه ها
مورد تردید واقع می شوند و پرده ای از ابهام بر سیمای سخنان روشن و دیدگاه های شفاف کشیده می شود . همچنین پرسش آغاز
آگاهی است و شبهه اوج جهل و گمراهی . آن که دچار شبهه می شود، به اوج گمراهی رسیده است; چون انسان با شبهه در ورطه
شک درمی افتد و شک در صورتی که تداوم پیدا کند و دائمی شود، سراسر زندگی انسان را می پوشاند . این شک از انحراف بدتر
است . اگر کسی در وضعیت بسیطی از جهل باشد، آسان تر می تواند به عالم علم منتقل شود; ولی وقتی در وضعیت شک است،
ذهنش ویران و گم شدگی اش پیچیده تر است .
به هر حال، پرسش به گسترش مرزهای دانش کمک می کند و توسعه دانش مرهون پرسشگری است . شبهه ظاهرا میدان را باز و
فرضیه ها و احتمالات مختلف را طرح می کند; اما جهل را گسترش می دهد . این است که گفته اند: نادانان از آن جهت که سخن
شفاف ندارند و مشتبه سخن می گویند، در واقع سخن را گسترش داده اند و در این میان سخن حق گم شده است! اصولا پرسش
مرز بین قصور و تقصیر است; یعنی در بعضی از موارد، آن که می پرسد و به رغم پرسش، بدلیل نیافتن پاسخ روشن، گمراه می شود،
مقصر نیست; قاصر است و براثر قصور گمراه شده است و مجرم نیست; اما اگر کسی سؤال نکند و گمراه شود، مقصر قلمداد
می گردد . پرسش چنین ارزشی دارد، برخلاف شبهه که دیوار به دیوار شک است و شاید اصولا منشا شک القای شبهه است .
با توجه به تعریفی که ارائه فرمودید، این سؤال مطرح است: آیا تمام ادیان و مکاتب چنین تعریف و تفسیری از پرسش دارند و سعی
می کنند آن را در بین پیروان خود رواج دهند؟ به طور خاص نظر اسلام و مکتب تشیع در این باره چیست؟
اصولا سؤال کردن که از تامل و درنگ و تفکر برمی خیزد، تعقل را برمی انگیزد . بعضی از مکاتب، از آن جا که عقل را حجت
نمی دانند، می کوشند عقل را محدود سازند و فکر می کنند خیر و صلاح در آن است که عقل زبان به دهان گیرد و ساکت بنشیند .
در نگاه اینان، سؤالاتی که عقل طرح می کند، نوعی فضولی است نوعی ورود در قلمروهایی است که حق او نیست . مخصوصا در
حوزه دین، معتقدند عقل و دین هیچ نسبتی با هم ندارند و حتی بدتر از این، گاه نسبت عقل و دین را تقابل می دانند . بنابراین،
عقل نباید در حوزه دین وارد شود . پرسشگری هم از تامل و تعقل برمی خیزد، پس نباید در باب دین چندان پرسید . اشخاصی که
این طور می اندیشند، در بین ما مسلمان ها، می گویند: اصولا پرسش نباید کرد . بعضی از متفکرین برجسته اشعری اشکال فلسفی
هم کرده اند برای پرسش کردن . ما شیعیان عقلگرا و خردورز هستیم و معتقدیم عقل حجت درونی خدا و یکی از منابع اصلی درک
و دریافت دین و مایه امتیاز انسان از دیگر جنبندگان است . ما معتقدیم چون انسان عاقل است، مختار است و چون عاقل و مختار
است، مکلف و مسؤول است . در نتیجه سؤال را دارای جایگاهی خاص می دانیم; برایش منزلت و ارزش فوق العاده قائل هستیم و به
شدت معتقدیم که پرسشگری وظیفه است، پاسخ یافتن برای پرسش ها وظیفه است . نه پرسش ممنوع است و نه پی جویی پاسخ
پرسش ها حرام . معتقدیم بسیاری از مفاهیم و گزاره های دینی لزوما باید با پرسشگری طرح و توسط خود انسان پاسخ یابی شود .
این که می گوییم اصول دین را باید استدلالی آموخت، ناشی از این است که عقل را حجت می دانیم و به یاری عقل معتقدیم در
بخش هایی از دین تقلید کفایت نمی کند و نمی توانیم به تقلید بسنده کنیم .
آیا در فرهنگ اسلامی شاخصه ها و ضوابط خاصی برای یک سؤال ارائه شده است؟ به تعبیر دیگر، هر سؤالی در حوزه دین، فرهنگ
و جامعه رواست؟
برای این که روشن شود شروطی و حد و مرزی برای پرسش در اسلام وجود دارد یا نه، باید به این نکته توجه کنیم که اصولا سؤال
دارای سه رکن است، سائل (پرسنده) و سؤال (آنچه مورد سؤال است) و مسؤول (آن که از او سؤال می کنیم). هر یک از سه رکن
پرسش شرطهایی دارد . برای سائل در منابع دینی ما شرایطی گفته شده، از قبیل این که پرسش باید ناشی از انگیزه فهم و کشف
حقیقت باشد . کسی از کسی سؤال می کند، باید به انگیزه درک حقیقت بپرسد نه برای جدال یا اظهار علم و یا به اصطلاح مچ گیری
و درگیر کردن مسؤول با پرسش هایی که احتمالا پاسخ آن ها را نمی داند . پرسنده باید با انگیزه الاهی، انسانی و علمی پرسش را
طرح کند . پرسش هم در چارچوب شروطی باید طرح شود . باید با افق استعداد پرسشگر متناسب باشد . در نتیجه چنانچه
پرسش از افق فکری و علمی پرسنده بالاتر است، به جا نیست . باید پرسشی بپرسد که پاسخ آن قابل درک باشد . اصولا برای انسان
قابل درک باشد . اگر از چیزی بپرسیم که کلا برای انسان قابل درک نیست و حقیقتی بس فراتر از سطح ادراک بشر به شمار
می آید، به جا نیست . همچنین از چیزی باید بپرسیم که پرسش بردار است . از بدیهی پرسیدن بی جا است . بدیهی را چرا گفتن
بی جا است . چون همه این چراها به نقطه بدیهی برمی گردد . وقتی به نقطه بدیهی رسید، دیگر چرا ندارد . این هم از موارد و
شروط مربوط به سؤال است . در خصوص مسؤول، باز می توانیم شروطی را ذکر کنیم; از جمله این که مسؤول (آن که از او
می پرسیم) باید اهلیت پرسیدن داشته باشد . از آن مهم تر اهلیت پاسخ گفتن داشته باشد . لذا قرآن تاکید می کند «فسالوا اهل
الذکر» . به هر حال، اگر کسی دارای تخصصی در آن زمینه هست، در آن قلمرو و موضوع متبحر است، باید مورد سؤال قرار گیرد .
اولا، اهلیت و صلاحیت علمی داشته باشد; و ثانیا از سلامت و صداقت برخوردار باشد . مطمئن باشیم او پاسخ حقیقی می دهد و ما
را، به جای ارائه پاسخ، شبهه فرو نمی افکند . این مطلب عقلانی است . سراغ هر کسی می روید، می خواهید مطمئن باشید، اگر
پرسیدید جواب شما را درست می دهد . وقتی آدرس جایی را سؤال می کنید، حتما می خواهید از کسی بپرسید که آدم راستگویی
باشد . اگر می خواهید از یک پزشک بپرسید من چه دارویی مصرف کنم، حتما می خواهید ی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 