پاورپوینت کامل بهار بشریت چگونه است؟ ۸۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل بهار بشریت چگونه است؟ ۸۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بهار بشریت چگونه است؟ ۸۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل بهار بشریت چگونه است؟ ۸۲ اسلاید در PowerPoint :
۱۰
«خودشناسی و شناخت بهار» در اندیشه شیعه چنان به هم گره خورده است که جز با شناخت خود نمی توان بهار را شناخت «شیعه
به بهار زنده است » ، به پایان زمستان بشریت، «پایان فصل سردی » و رسیدن «بوی خوش زندگی » و بوی «بهار عدالت و آزادگی » .
بهار محبوب شیعه است و شیعه «به دنبال سرزمین محبوب » گاه بقیع را می بوید، شاید که «بهار در بقیع » باشد، در کنار قبر یاس
عصمت .
× × ×
بهار تنها از آن شیعه نیست «بهار و بشریت » واژگانی هستند به هم گره خورده، نه شیعه بلکه یکایک منتظران بهار، در انتظار روزی
هستند که فریادی جهان را فراگیرد که ای بشریت خسته: «بهار دولت یار» آمد، «بهار بشریت روز عمل به معارف » فرارسید، «بهار
بشریت کابینه عدالت » اعلام موجودیت کرد، دیگر «هیچ کس حق وتوی قانون خدا را ندارد» و شیعه بر این باور است «فردایی که
چنین خواهم گفت » و چنین خواهند گفت نزدیک است .
× × ×
ای بهار «بی تو هرگز» نه امیدی به ماندن دارم و نه امید رویش، «در خیال تو است که شکوفه می کنم » ; بی تو در ساحل تنهایی
خواهم خشکید «قطره ام ای اقیانوس بی کران » .
× × ×
پس بخوان با من «بخوان می رسد، از راه گل نرگس » . «سبزترین روز سال » ، «بهار بی خزان » ، «آری بهار می آید» برای بر پایی «آرمان
شهر موعود» و آمدنش حتمی است چون وعده خداوندی است .
تحریریه دانشجویی
بهار بی خزان
حمیده سلیمی/حسابداری زنجان
. . . یخرج الحی من المیت . نخستین چیزی که از بهار در ذهن خطور می کند، آغاز زندگی است . اما بشر بهاری دیگر را به انتظار
است . بهاری که گرد هیچ خزانی بر چهره آن نخواهد نشست . روزگاری که آسمان آبی است و دریا بی انتها، زمین سبز است و پر از
یاس و نسترن و مریم; روزگاری که در آن هر کس در بی باغچه ای به وسعت هستی گل های صفا و صمیمیت و پاکی می کارد و در
کوچه ها بوی «نرگس » روحت را به نوازشی سبز فرا می خواند; زمانی که آن محبوب جاودان بر مظلومین تاریخ منت می نهد و
جهان پر از بیداد را با دستانی از جنس عدالت به داد می کشاند .
روزگار موعود .
آری، از دیدگاه شیعه، روزی که آن منتظر بر مناره های عشق «بقیه الله خیر لکم ان کنتم مؤمنین » سر خواهد داد و نبرد آسمانی
خویش را با صولت حیدری به اتمام خواهد برد، روز پایان درد و رنج است . زمانی است که «ستم ریشه کن می شود» ، نادرستی و
کجی به راستی می رسد، فرائض و سنن تجدید می شود، بشریت غریب و بی کس که ابزار اهداف سیاه متکبران گردیده، جوانه
می زند و شکوفه می دهد و پربار می شود . بهاری که میوه های آن صداقت و پاکی و عدالت و عشق است، بهاری که پس از زمستانی
سرد و تار و یخ زده می آید; اما می آید و ما بدان یقین داریم .
در خیال تو است که شکوفه می کنم
محدثه خضری/سیرجان
. . . بهار من!
سال ها پی در پی می گذرد با آن که بهار تقویم عمرمان هنوز نیامده است و این سال ها همه در پی اش می گردند و نمی یابند .
شکوفه اگر ببارد × شکوفه اگر به بار آرد × اما خیالی است که روزگاری است با من است و من درست در میان خیالم است که می رویم
و شبنم می ستانم از دستت و می رویم .
من درست در میان خیال تو است که شکوفه می کنم .
پس بیش از این سال های عمرم را چشم انتظار مگذار .
خودشناسی و شناخت بهار
سیف الله حسین زاده/الاهیات فردوسی
. . . حال من بیایم از بهار بشریت صحبت کنم؟ ! کسی که خود بهاری نباشد، کجا بهار بشریت را می تواند درک و از دریای
جوشانش استفاده کند؟ چرا که من عرف نفسه فقد عرف ربه . چرا خودم را گول بزنم؟ حرفی که از عمل خالی باشد، به قول شاعر
سودمند نیست: «عالمان بی عمل همچو زنبورند لکن بی عسل » . تا خودم را نشناختم، هرگز آقایم را نخواهم شناخت; باید دریابم
من یک فقیر ذاتی و به قول قرآن انتم الفقراء هستم و نیاز به یک غنی را احساس کنم تا فقر مرا درمان کند . من یکسره نمی توانم به
خدا توجه کنم، چرا؟
هله نومید نباشی چو تو را یار براند
اگر امروز براند نه که فردات بخواند
گر به روی تو بندد همه درها و گذرها
در دیگر بگشاید که کس آن راه نداند
در به روی تو ببندد تو مرو، صبر کن آن جا
کی پس از صبر تو را او به سر صدر نشاند
بوی خوش زندگی
کتابداری پزشکی/علوم پزشکی شهید بهشتی
. . . بهار یعنی سر سبزی و طراوت و بهار بشریت آن زمان است که منتظر آن منتظر به آرزوی دیرینه خود یعنی رویش گل های
آزادی و عشق می رسد . آن زمان، فصل شکوفایی محبت های سبز است . با قدم زدن منجی عالم بشریت در برابر چشمان عاشق
دیدارش، بوی خوش زندگی به معنای واقعی مشام محبان را نوازش می دهد . در این فصل است که قلب های همگان مملو از صفا
است . آسمان دل ها صاف صاف است و خورشید دوست داشتنی با طلوع خود از نشاط و طراوتی طولانی خبر می دهد . زمین
مانند آغوش مادر، خوشبو و لبریز از گرما می شود . حالا دیگر گردو غبار کینه و نفرت و هزاران گرد و غبار جانفرسای دیگر، عاشقان
را نمی آزارد .
چکاوکهای نغمه خوان سرود وحدت و عشق سر می دهند . دریاهای متلاطم نهان و آشکار در دنیا جایی ندارند . آرامشی بر دل ها
حاکم است که پس از آن طوفانی نیست .
آری، وقتی او بیاید، هدایت می کند به نور و معنویت که او واقعا مهدی است . با پای گذاشتن او بر زمینی که پر است از خارهای
شرک و بدی که عاشقان را زخم می زنند، نسیم روح بخش و دلنواز رهایی و آزادی نوازشگر تمام منتظران خواهد شد .
بهار و بشریت
زهرامحسنی زاده/تاریخ شیراز
. . . بهار دمیدن گرمی و حرارت به طبیعت سرمازده و خاموش است . بهار روییدن گل و برگ زندگی بر شاخه های خشکیده و بی
حرکت طبیعت است . بهار تکان دادن زمین به خواب رفته است و شکفتن زندگی بر طبیعتی است که به مرده شباهت دارد .
و بشریت همان که «اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء؟» همان که سال ها و قرن ها خون ریخت و کشتار کرد و خدعه کرد،
همان که مدینه فاضله را شهری آرمانی و عاری از بدی و گناه و بدکاری می پندارد، آن که خود را خدا می داند، آن که در سر گردانی
و حیرت رها شده است .
بشری که هستی و اصالت، ماندن خویش را در خور خدایی می داند، آن که فصل سرد و وحشت زده و تاریک خویش را می گذراند و .
. . .
و چه زیبا است بهار بشریت . بشریت خواب زده، غفلت زده، خشکیده، سرمازده و به عصیان کشیده، . . . را بهاری فرار رسد از پس
زمستان انسانیت .
و خوبی اش .
همان گل هایی که در برابر سوز و سرمای زمستان بیش تر تاب آوردند، سیصد و سیزده گل زیبا، که گل سر سبدشان، طاووس
بهشت، همه را گرد هم می آورد می شوند و مدینه آرمانی و رؤیا گونه را با زدودن خارهای گل وجودی بشریت، پیش روی آن ها
می نهد تا حقیقت زیبای خویش را در آن بنگرند و باور کنند که می توان در بهاری آرمانی زندگی کرد .
سبزترین روز سال
. . . من می دانم که روزی جهان در آسایش و آرامش بی نظیر قرار خواهد گرفت و امتیازهای طبقاتی از بین خواهد رفت و نشانی از
شرک و کفر در روی زمین باقی نخواهد ماند و جهان در ثروت و آبادانی غوطه ور خواهد شد .
کجایی، پس تو کی می آیی؟ همه خواب های خوش و شیرین، خواب هایی چون شبنم و آینه، می بینند . بیماران بهبود می یابند و
ضعیفان قدرتمند می شوند و رود مهربانی جاری خواهد شد .
همیشه نام بهشت گل را تداعی می کند و تو آن گلی!
همه ما در انتظار فتح خورشیدیم و پنجره سرخمان را به باغ پرطراوت عشقت وصل کرده ایم .
همیشه برای آمدنت نگاهمان را از سقف آبی آسمان آویخته ایم . جمعه ها نور و استغاثه و سرشار از انتظار .
مولا، به دست های خالی مان نگاه کن . به تنهایی ما بنگر . لغزش و گناهمان را به رخمان نکش . دوستت داریم و برای ظهورت دعا
می کنیم .
جاده ها خود را آماده می کنند برای قدم های استوار تو و فرشی از زیارت السلام علیک یا اباصالح بر خود می گسترند . تو که می آیی
سنگ ها غزل می خوانند و نگاهشان معنا می گیرد . تو که می آیی بر آسمان تاریک دل ها می تابی و روشنی را به شب های تاریک
هدیه می کنی و دل های شکسته را با مهربانی پیوند می زنی . تو اگر بیایی، کویر معنا نخواهد داشت . همه جا سبز سبز است، چون
دل بهار، اگر تو بیایی .
در چهارچوب شکسته ذهنم تصویری از ظهور تو را دارم . نقطه مبهمی از عشق یک پرده از روشنایی شمایل سبزی با هیات بلند
شال سپید که دست های خاک آن را به التماس گرفته است .
برای ذره ای از نور ماهت
دو چشمم منتظر مانده به راهت
به باغ آینه حاجت ندارم
تمام هستی من در نگاهت
من به خوبی می دانم نیمه شعبان سبزترین روز سال است و دل من سبزتر از آن و دلی که با آسمان دوست نباشد، تنهاترین دل ها
است .
بهار در بقیع
زینب شبانی/الاهیات کاشان
. . . گفتم: بسم الله النور .
گفتا: الذی هو مدبر الامور .
گفتم: بسم الله النور النور .
گفتا: الذی خلق النور من النور .
گفتم: مولا جان می خواهم شیرینی وصال را بچشم .
گفتا: تا تلخی فراق نچشی، به شیرینی وصال خرسند نگردی .
گفتم: افضل اعمال کدامین است؟
گفتا: به فرموده جدم، انتظار فرج .
گفتم: عزیز علی ان اری الخلق و لاتری .
گفتا: غبار را پاک کن تا ببینی .
گفتم: این استقرت بک النوی؟
گفتا: کنار قبر مادرم فاطمه .
گفتم: الی متی اجار فیک یا مولای؟
گفتا: صبرا جمیلا .
قطره ام، ای اقیانوس بی کران
مهدی اصغری/الاهیات زنجان
. . . به نام آن که عشق را به صفا و حقیقت تمام کاملان آفرید تا او را به نام عشق در یابیم .
کاش می شد اشتیاق درونم را، تپش قلب ملولم را، کبوتر جان غریبم را به پابوس قدمت ای آروزی آرزومندان فدا کنم . ای آن که
به نامت جان افسرده ام در شور و سرور است، کجایی؟ جانم به قربانت ای صاحب زمان مهدی جان .
از آن دم که گرمای خورشید وجودت را با جان حقیرم احساس کردم، اشتیاقم به درگاه مقدست پیوسته رو به فزونی است . از
کدامین لحظه هایم برایت بنویسم، لحظه ای که کوچکی خود و عظمت وصف ناپذیر تو را در یافتم، یا لحظه ای که دانستم دلیل
آفرینشی و ستون تمام موجودات؟
دریای پر موج احساسم نزد اقیانوس عظمتت قطره ای بیش نیست، لیکن حباب وجودم رافقط در ساحل اشتیاقت آرام می یابم .
زبان از گفتن و قلم از نوشتن همه آن چه می خواهم به محضرت تقدیم دارم، ناتوان است; لیکن تو میدانی چقدر آرزویت را دارم .
اشک چشمانم به سان آب دریاها زچشمانم روان باشد
که این رود خروشانم در این گمراهی دنیا به سویت ساحلی خواهد
تو را ای مهدی زهرا (روحی و ارواح العالمین لک الفدا)
بهار دولت یار
محمد حسین افشاری کرمانی/برق قدرت آشتیان
. . . او می آید . او تنها می آید و اول مکان قدم گذاشتن او مسجدالحرام است . اول جایی که بوی بهار بشریت راخواهد شنید، همین
جا است و چه فخری می فروشد این مکان مقدس؟ نه به این دلیل که حرم امن الاهی است، بلکه بدان مسبب که باقی مانده خدا در
زمین ظهور خویش را از آن جا نمایان خواهد ساخت، او رو به کعبه و پشت به مقام ابراهیم (ع) می ایستد و دو رکعت نماز عشق
می خواند . آری، سلام بر تو هنگامی که نماز می خوانی; «السلام علیک حین تصلی و تقنت » ; و سلام بر تو هنگامی که تکبیر
می گویی و ندای الاهی را بر جهانیان آشکار می کنی; «السلام علیک حین تهلل و تکبر»
بعد از یاد خدا، خویش را به عالمیان معرفی می کند:
منم بقیه الله، منم باقی مانده خدا، منم یادگار آدم و نوح، ابراهیم و اسماعیل، موسی و عیسی، منم یادگار محمد (ص) و منم
یادگار پیامبران .
بهار بشریت، کابینه عدالت
فاطمه سبحانی/الاهیات کاشان
. . . او که بیاید، کابینه تشکیل می دهد; اما منافع این کابینه; منافع سرمایه داران و کشورهای جهان اول نیست . در این دولت
جهانی دهکده جهانی . قلدران جایی ندارند . در این دولت . هیچ گاه کودکان گرسنه ای که پوستشان به استخوان چسبیده و تو
آن هاو چاپیدن کشورهای جهان سوم را با مرده اشتباه می گیری، نخواهی دید . در این دولت دوز و کلک، دروغ و نفرت و دست زدن
به هر کاری برای پس زدن رقبا هیچ جایی ندارد .
اگر مواد غذایی در این دولت فراوان باشد، آن ها را به دریا نخواهند ریخت تا دیگر کشورهای جهان سوم به او محتاج باشند و دست
گدایی جلوی او دراز کنند .
بهار بشریت، روز عمل به معارف
عزت الله شریفی/تاریخ آزاد محلات
. . . بهار بشریت یعنی طلائی ترین عصری که انسان سپری کرده و یا با توجه به اعتقادات دینی ما مسلمانان (شیعیان) در آینده
پیش رو خواهد داشت .(ان شاءالله) بهار بشریت هنگامه ای است که ابرهای تیره دشمنی از آسمان قلب انسان ها زدوده شود و جای
خود را به عطوفت و مهربانی و نوع دوستی سپارد . آری، روزی است که زنگار سیاهی که مانع بازتاب حقیقت است از آینه دل
سترده شود . بهار بشریت
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 