پاورپوینت کامل و . ت . استیس هستم ۴۰ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل و . ت . استیس هستم ۴۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل و . ت . استیس هستم ۴۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل و . ت . استیس هستم ۴۰ اسلاید در PowerPoint :

۱۰

یکی از تقابل های نگرش دینی با اندیشه های نوین غربی این است که براساس اعتقادات مذهبی جهان آفریننده و هدفی دارد، ولی
برخی متفکران ادعا کردند جهان کارکردی مکانیکی، فیزیکی و جسمانی دارد . در این میان، جمعی از متفکران اروپایی کوشیدند
با استناد به براهین و دلایل منطقی به اثبات رسانند نگرش غایی جهان به رهیافت دینی به جهان اختصاص دارد و تفکری که
مفهوم هدف را به کلی از سپهر هستی حذف می کند، شایسته ملامت است . یکی از این پژوهندگان «والتر ترنس استیس » (۱) است
که در سال ۱۸۸۶م . (۱۳۰۴ه . ش) در لندن دیده به جهان گشود . او تحصیلات خویش را به ترتیب در «باث کالج » (۲) انگلستان، «فتر
کالج » (۳) اسکاتلند و «ترینیتی کالج » (۴) ایرلند به پایان رسانید و به اخذ درجه دکترا نائل آمد .

او از سال ۱۹۱۰م . تا ۱۹۳۲م . در گروه خدمات اجتماعی بریتانیا در کشور «سیلان » (۵) خدمت کرد . در سال ۱۹۳۲م . به دانشیاری
فلسفه در دانشگاه «پرینستون » (۶) رسید در سال ۱۹۳۵ م . به سمت استادی در همان دانشگاه منصوب شد . در سال ۱۹۴۹ م . در
زمینه فلسفه شهرت و اعتباری مهم به دست آورد و به ریاست انجمن فلسفه امریکا انتخاب شد . به سال ۱۹۵۹م . از فعالیت های
علمی در دانشگاه باز نشسته گردید و اوقات باقی مانده عمر را به تحقیق، نگارش و نقد و بررسی اندیشه های فلسفی متقدمان و
معاصران خویش اختصاص داد . وی در سال ۱۹۶۸ م . در گذشت .

گذری بر آثار

استیس در اوان جوانی و پس از تحصیلات متوسطه در ادینبورگ، در دانشگاه دوبلین لیسانس فلسفه گرفت و در سال ۱۹۲۹ م . به
مناسبت تحقیق و تالیف ممتازش به نام «فلسفه هگل » (۷) از همین دانشگاه دکترای ادبیات دریافت کرد . وقتی در دستگاه اداری
سیلان مشغول کار بود . کتاب «نظریه شناخت و وجود» را انتشار داد . کتاب «نظریه شناخت و وجود» تفکر او درباره روش
فلسفی اش را نشان می دهد . اثر بعدی وی «مفاهیم اخلاق » نام دارد که در سال ۱۹۳۷ م . آن را به طبع رسانید . در این نوشتار
استیس ارزش های اخلاقی را عینی، واقعی و حقیقی می داند و از برچسب ذهنی گرایی در خصوص موازین اخلاقی به شدت انتقاد
می کند . «معنی زیبایی » از دیگر تالیفات او است . در اوج تهدید ایدئولوژی فاشیسم و به قصد معارضه با این تفکر باطل، کتاب
«سرنوشت انسان غربی » را به نگارش در آ ورد . بعد کتاب «تعالیم عارفان » را تدوین کرد . «انسان بر ضد ظلمت و مقالات دیگر»
کتابی است که استیس مقارن با سن ۸۰ سالگی نوشت که شامل شانزده مقاله در شش بخش است . وی اثری با عنوان «دین و
نگرش نوین » (۸) نیز نگاشت . واپسین اثر مهم وی «عرفان و فلسفه » (۹) نام دارد .

استیس شعرهم می سرود و تعداد قابل توجهی مقاله فلسفی از وی در نشریات معتبر اروپایی در خصوص علم، ادبیات، شعر، هنر،
سیاست، مسائل جاری و روز بین المللی به طبع رسیده است . (۱۰)

فشرده ای از اندیشه های استیس

اندیشه های این فیلسوف دو دوره متمایز دارد: دورانی که تجربه گرا بود زمانی که در سال های کهولت از دایره این اندیشه پای
بیرون نهاده، می کوشد بین تجربه های علمی، عرفان و مسائل دیگر آشتی ایجاد کند . وی در مقالاتی تحقیقی، از تجربه گرایان
منطقی به شدت انتقاد کرد و به سال ۱۹۳۴م . ایده آلیسم غربی را باطل دانست .

استیس بر این باور بود که اعتقادات دینی باید از مرزهای منطق خشک و بی روح عبور کند . بدین گونه اندیشه هایش به آستان
عرفان سرکشیده و پس از مطالعاتی در عرفان و احوال عارفان به این نتیجه رسید که تجربه های عرفانی حقیقت دارد و مشرب
تجربه گرایی نمی تواند منکر آن شود .

در سال هایی که اندیشه های سلطه جو بر غرب سایه افکنده بود، با نگارش مقالاتی عمق نگرانی خود را از عوارض این استیلای
جاهلانه نشان داد . او بعدها در نوشتاری به مبانی حقوقی استدلال های صهیونیستی به شدت حمله کرد، نفرت خود را از ستم،
خشونت و زور نشان داد و اجازه نداد سیاستمداران برای رسیدن به مطامع پست خویش به خونریزی و کشتار انسان ها مبادرت
ورزند .

این متفکر، به ویژه در سال های واپسین زندگی، عواطف شدید و نگرش مشفقانه و معتدلش را در قالب نوشته های ضد
استکباری اش نمایان ساخت . او در نامه ای به نشریه نیویورک تایمز در چهارم فوریه ۱۹۶۴م . نوشت: «استعمار نیمی از جهان را
بدون از دست دادن بی رحمی، ظلم، استبداد، نحوت و سنگدلی به تصور خویش متمدن ساخت » !

دیانت و پیشرفت علم

استیس در تحقیقات فلسفی خویش بر این واقعیت اصرار ورزید که رشد و ترقی علم هرگز بر دیانت اثر منفی نداشته است و صرفا
برخی نگرش های روان شناختی و نه منطقی در مواقعی موجب شده است رشد علم و بقای دین ناسازگار نماید . در واقع هیچ گونه
تضاد و تعارضی بین معارف دینی و کاوش های علمی وجود ندارد; بشریت در هر شرایطی – حتی در زمانی که به عالی ترین درجات
علمی دست یافته است – به ارزش های دینی نیاز دارد و غالب نابسامانی ها و آشفتگی هایی که در زندگی فردی و اجتماعی انسان ها
رخ می دهد از عوارض مهم روی گردانیدن آنان از پیام های آسمانی یا عدم توجه در خور به این نداهای مقدس است . او عقیده دارد
سرشت نهایتا اخلاقی عالم از خدایی عادل حکایت دارد که نوعی پویش، تحرک و حیات در هستی جاری و ساری ساخته است .
تصور متضاد این نگرش، (جهان کوری که در برابر خیر و شر بی اعتنا است) به جهان غرب اختصاص دارد . البته عده ای خواستند
ادعا کنند این تفکر بیهوده محصول علم و کاوش های دانشمندان علوم خالص است، در حالی که «لوکنت دونویی » (۱۱) دانشمند
بلژیکی، در کتاب «سرنوشت انسان » دلیل آورد که: «مولکول پروتئین که برای حیات ضرورت دارد، غیر ممکن است به صورت
تصادفی به وجود آمده باشد . بلکه حاصل طراحی پیچیده و بغرنجی است که صدفه بودن آن تصورناپذیر است و از تدبیری
حکیمانه، هدفی عالی و غایتی والا حکایت دارد .»

هر چند کشف های علمی بر مساله وجود خدا در جهان هستی هیچ تاثیر منفی نداشتند، با این همه برداشت سوء از انقلاب علمی،
عملا و از لحاظ تاریخی ایمان به پروردگار را به تحلیل برد و در پی موج علمی قرن هفدهم میلادی امواجی از شک گرایی به وجود
آمده، شکاک ترین عصر دنیایی نوین شکل گرف