پاورپوینت کامل ترم دومی ۲۵ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ترم دومی ۲۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ترم دومی ۲۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل ترم دومی ۲۵ اسلاید در PowerPoint :

۳۲

ترم دوم دانشجویی ام بود . هم اتاقی ام ترم قبل تسویه گرفته بود و منتظر هم اتاقی جدید بودم . با کمی تحقیق و تفحص از دفتر
خوابگاه، متوجه شده بودم که هم اتاقی جدیدم یک دانشجوی دوره دکتری است . با آن که دانشجویان دوره دکتری، خوابگاه
جداگانه ای داشتند و به قول دانشجویان، در خوابگاه از مابهتران و با امکانات بهتر زندگی می کردند، اما ظاهرا به علت تعمیر
بخشی از خوبگاه، آنها دچار کمبود جا شده بودند .

سرانجام انتظار به سررسید و عصر یکی از روزها که در حال مطالعه به سر می بردم، جوانی سی و چند ساله را دیدم که با قیافه ای
ساده و آرام، همراه با یک کیف مسافرتی در اتاق را زد و اجازه ورود خواست . قیافه او آن قدر ساده بود که اگر او را در خیابان
می دیدی، فکر نمی کردی او حتی مدرک سوم راهنمایی را هم داشته باشد .

بعد از کمی خوش و بش، برای او چای دم کردم و برای آن که محبتش را جلب کنم و هندوانه زیر بغلش بگذارم، همواره با لفظ
آقای دکتر او را مخاطب قرار می دادم; بدون آن که از نام او پرسش کنم . در آغاز او شرمنده می شد و برای من توضیح می داد که
من فقط دانشجوی ترم اول دکتری هستم و نه دکتر; اما گوش من بدهکار این شکسته نفسی ها نبود .

دانشجویی خوش مشرب و اهل گفت وگو بود . در همان جلسه اول از همه جا باهم صحبت کردیم تا آن که گفت و گو به مباحث فقه
سیاسی کشیده شد و در این جابود که با هم اختلاف نظر پیدا کردیم .

من که ترم دوم حقوق بودم و به قول خودم مطالعاتی در فقه سیاسی داشتم و در این زمینه خود را صاحب نظر می دانستم، به
راحتی زیر بار نظر دیگران نمی رفتم; به خصوص این که کتابهای زیادی درباره این موضوع در قفسه کتاب هایم داشتم .

بحث ما بالا گرفت و من سعی داشتم با لفاظی و حاشیه روی توانایی خودم را به رخ بکشم و حتی گاهی اشاره به قفسه کتابهایم
می کردم و می گفتم: آقای دکتر! من درباره این مسئله این تعداد کتاب خوانده ام; اما بفهمی نفهمی درک می کردم که او به طور
اصولی و بنیانی بحث می کند و هر مسئله ای را که من پیش می کشم، او ریشه ها و لوازم و پیامدهای آن را به صورت منطقی بیان
می کند . به هر حال، غرورم اجازه نمی داد که تسلیم شوم .

سرانجام بحث به جاهای باریک کشیده شد و من که اصرار او را بر گفته خودش دیدم، با تندی خطاب به او گفتم: آقای دکتر! تو این
مباحث را درست نمی فهی; من رشته ام حقوق است و کتاب های زیادی در این باره خوانده ام و به هر حال دیدگاه هایم محکم تر از
شماست که رشته تان به این مباحث ربطی ندارد و مطالعه چندانی هم در این زمینه ندارید .

با این صحبت تند من، او کمی سکوت کرد و سپس با لبخندی ملیح گفت: خوب، حالا چه فکری برای شام بکنیم؟

من این سخن را نشانه شکست او دانستم و در خود احساس غرور بیشتری کردم .

در روزهای بعد نیز چند بار دیگر درباره این مسائل بحث کردیم و در هر بار به خیال خودم با شلیک تیر «تو نمی فهمی » من پیروز
میدان می شدم و کم کم داشتم فکر می کردم که شخصیت بزرگی شده ام که می توانم در مباحث بر یک دانشجوی دکتری پیروز شوم
.

برای این که این توانایی خودم را به رخ دیگران بکشم و در میان خوابگاه، شخصیتی برای خودم دست و پا کنم، یک روز عصر، تنی
چند از بچه های اتاق های همسایه را به صرف چای به اتاق کوچک خودمان دعوت کردم و در حالی که هفت هشت نفری دورتادور
اتاق نشسته و مشغول صرف چای بودند، بحث را شروع کردم; در حالی که می دانستم همه دانشجویان میهمان به لحاظ جو رایج
آن زمان موافق دیدگاههای من هستند . با شروع بحث و لفاظی های من، صدای احسنت و آفرین بود که از بچه ها بلند می شد; اما
وقتی آقای دکتر شروع به صحبت کرد و به صورت اصولی و ریشه ای وارد بحث شد، احساس کردم که بچه ها به نظریات او تمایل
پیدا کرده اند .

من کم کم داشتم داغ می شدم و به جای آن که استدلال های خود را محکم تر کنم، صدایم را بلندتر می کردم; اما آقای دکتر
بامتانت به مقابله با من برمی خا