پاورپوینت کامل نمی دونم چه کنم؟ ۲۵ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نمی دونم چه کنم؟ ۲۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نمی دونم چه کنم؟ ۲۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل نمی دونم چه کنم؟ ۲۵ اسلاید در PowerPoint :

۲۸

خیلی وقت است که دوست دارم با کسی که حرفم را بفهمد و راه درست را به من نشان دهد، حرف بزنم، و اعتقادات و نظرهایم را
در میان بگذارم; ولی هیچ وقت این کار را نکردم تا این که یک روز آدرس شما را در دانشگاه پیدا کردم و تصمیم گرفتم از طریق
نامه با شما حرف بزنم. برای این که وقت شما را زیاد نگیرم، از اول شروع می کنم.

دختری هستم ۲۲ ساله سال چهارم رشته فیزیک. مشکلی که برای من به وجود آمده است و می خواهم با شما در میان بگذارم،
فکر می کنم مشکل خیلی از دانشجویان باشد. من قبل از این که وارد دانشگاه شوم، فردی بسیار معتقد و مذهبی بودم و زندگی
بدون خداوند و مذهب را پوچ و بیهوده می دانستم. خیلی کم گناه می کردم و خداوند را همیشه ناظر بر کارها و رفتارم می دانستم.
اعتقاد عجیبی به خداوند داشتم و هیچ وقت سؤالاتی از این قبیل که آیا واقعا خدا وجود دارد یا نه، انسان کیست و چه وظایفی
برعهده دارد، به ذهنم خطور نمی کرد. باور و یقین به خداوند چنان ذهن مرا پر کرده بود که جایی برای این قبیل سؤالات باقی
نگذاشته بود. این اعتقاد و دین و مذهب من اکتسابی نبود و الان فکر می کنم که یک چیز درونی و فطری بود. من فردی بسیار با
استعداد بوده و هستم; ولی در سنین دبیرستان که اوج تفکر مذهبی من بود، برای زندگی ام هیچ برنامه ریزی درستی نداشتم;
هیچ کس نبود مرا به طور دقیق در مسیر معنوی هدایت کند و کمی فکرم را به کار اندازد. وقتی وارد دانشگاه شدم، دیگر آن
انسان مذهبی و معتقد قبلی نبودم. روزبه روز ایمانم ضعیف تر می شد. انگار همه اعتقاد و دین من یک چیز بی پایه و بی اساس بود
که با ورود به دانشگاه به تدریج از بین می رفت; اگر نماز می خواندم، از روی عادت بود و…

بر سر دو راهی مانده بودم، نمی دانستم چه کنم، با خودم فکر می کردم این همه درس خواندن به خاطر چیست؟ یا هدف واقعی از
آفرینش من چیست؟

دیدم همه کارهایم بی هدف و از روی عادت انجام می گیرد; حتی درس خواندن هم یک چیز مادی و صرفا برای پاس کردن است.

شیدا. م / فیزیک

دانشجوی گرامی; سلام.

ما نیز بسیار خوشحال و خرسندیم که توانسته ایم حداقل گوش شنوایی برای حرف ها و پرسش های شما دانشجویان جویای علم،
معرفت و کمال باشیم. در همین آغاز کلام، آمادگی خود را جهت شنیدن و مطالعه تمام سخنان و نامه ها و حرف های دل شما که تا
کنون نتوانسته اید برای کسی بیان کنید، اعلام می داریم. امید است بتوانیم گره ای کوچک از مشکلاتتان بگشاییم که این وظیفه و
افتخار ما است. منتظر نامه های بعدی شما هستیم. خواهر گرامی، انسان در مسیر رشد جسمانی، عقلانی و عاطفی از بدو تولد تا
جوانی و از جوانی تا پیری از فراز و نشیب های بسیار می گذرد. دوره جوانی و تحول خاص و حساسی که در این مرحله رخ می دهد،
یکی از این گذرگاه ها است. در این مرحله که حدفاصل گذر از کودکی به بزرگسالی است، یکی از مهم ترین پدیده های زندگی یعنی
بلوغ اتفاق می افتد. در این دوره، تحولات عمیق و گسترده ای در تمام حیطه های وجودی انسان (عقلانی، عاطفی و جسمانی) ایجاد
می شود. برخی از روان شناسان این دوره را، به خاطر حساسیتی که دارد، مرحله بحران نامیده اند. یکی از تحولات این دوره،
تحولات شناختی و معرفتی است. فرد می خواهد، از نظر عقلانی و شناختی، به سازمان فکری و ذهنی و اعتقادی اش نظمی جدید
ببخشد; برای نظام معرفتی و ارزش های اخلاقی و آنچه تا کنون از دیگران آموخته، استدلال های منطقی و قابل درک و
ناخت بیابد و پشتوانه ای محکم تر برای خود فراهم آورد. بنابراین، پرسش هایی چون «من کیستم؟» «از کجا آمده ام؟» ، «به کجا
می روم؟» ، «جهان و حقایق هستی چیست؟» ، «خدا کیست؟» و نظایر آن ذهن جوان را به خود مشغول می کند و در پی پاسخ های
قانع کننده بر می آید.

به عبارت دیگر، در دروه جوانی فرد می خواهد به استقلال فکری دست یابد و از آنچه رنگ «وابستگی و