پاورپوینت کامل آمریکا سرزمین بی حاصل ۳۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل آمریکا سرزمین بی حاصل ۳۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آمریکا سرزمین بی حاصل ۳۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل آمریکا سرزمین بی حاصل ۳۷ اسلاید در PowerPoint :
۱۶
پروفسور ساموئل هزو Samuel Hazo ، استاد ممتاز دانشگاه Duquesne در ایالت پنسیلوانیای امریکا. وی که شاعر،
نویسنده، منقد و نمایشنامه نویس است، ریاست انجمن بین المللی شعر را نیز به عهده دارد. از سال ۱۹۹۹ به عنوان نخستین شاعر
رسمی ایالت پنسیلوانیا انتخاب شد و هنوز هم به این لقب مفتخر است. تازه ترین کتابش که مجموعه ای از مقالات ادبی، سیاسی و
اجتماعی با نام «رد پای خدا» است، جایزه بهترین کتاب سال را از آن خود کرد.
ضرب المثلی قدیمی می گوید: آدم یک چشم پادشاه سرزمین کورها است. نیز ضرب المثل دیگری می گوید: فقدان بصیرت
موجب هلاکت است. اگر نخواهم چنان صریح و بی پروا باشم که بگویم کشور ما در سال های اخیر مملکت کورها بوده، ناگزیر از
گفتن این حقیقتم که در بیست و پنج سال گذشته نگرش ملی مابه کلی فاقد بصیرت و فراست شده و عقایدی که سبب این کوردلی
و جهالت گردیده به طبقه حاکم تعلق داشته است. در این مدت – به جز یک استثنا – افراد طبقه حاکم در کشور ما را ثروتمند
تشکیل داده اند. دغدغه اصلی این طبقه و مدافعان روشنفکر آن ها نگهداری و افزایش ثروت و دارایی شان بوده و همین چشم آن ها
را به روی نیازهای ملی ما که برای ثروتمندان همواره ناشناخته و نامحسوس مانده، بسته است. در نتیجه مدیریتی به وجود آمده
که در آن کمیت بیش از کیفیت اهمیت دارد. این خط مشی تهی از بصیرت به همه جنبه های عمومی زندگی ما سرایت کرده و
منفعت اندیشی را اصل و غایت آروزهای جامعه ساخته است.
متاسفانه محرومیت از این بصیرت تنها بر دولت تاثیر نمی گذارد. پیامدهای آن در سراسر جامعه آشکارا احساس می شود. ما وارث
چنین جامعه ای هستیم و خوشبختانه یا بدبختانه اکنون و بعد از این باید در آن زندگی کنیم.
بهترین گواه فقدان عظمت و درایت در این زمانه، پدید آمدن نسلی بیگانه باعظمت و درایت ملی است; نسلی که در عدم صداقت
رهبری جامعه تردید ندارد و ایمانش را به نظام سیاسی از دست داده است. دلیل این مدعا تعداد شرکت کنندگان در انتخابات
است که حدود پنجاه درصد کل رای دهندگان واجد شرایط قانونی اند. در این موقعیت، درصد شرکت کنندگان زیر ۲۵ سال به
راستی نومید کننده است.
آیا علت عدم شرکت جوانان در انتخابات، بی اعتمادی آن ها به مسؤولانی است که به جای خدمت به مردم و زمامداری، در پی
کسب قدرت و فرمانروایی بر آن هایند؟ و یا دریافتن این نکته که مسؤولان از کمال گرایی آمریکایی و قدرت رهایی بخش آن به کلی
غافل مانده اند؟ شاید بهترین راه برای سنجش زوال این کمال گرایی، بررسی سیر نزولی معنویات در شعارها یا کلمات قصار
دولتمردان در سال های اخیر باشد. ما از «نپرس کشور من چه کاری می تواند برای من انجام دهد، بگذار سؤال تو این باشد که من
چه کاری می توانم برای کشورم انجام دهم؟» رسیده ایم به «نپرس کشور من چه کاری می تواند برای من انجام دهد، بگذار سؤال تو
این باشد که من چه کاری می توانم برای خودم انجام دهم؟» ; و این آخرین شعار است: «من، کشوری می خواهم که در آن همه
بتوانند پولدار شوند» .
رخت بربستن معنویات از مرکز قدرت، جامعه ای برای ما به ارث گذاشته که در آن حکومت مظهر «آن ها» تلقی می شود نه جلوه
گاه «ما» . زندگی ما به تعبیر دیوژن به تدریج و به طرزی غیر قابل اجتناب در جهت گم کردن ارزش ها پیش می رود. ما سرپرستی را
با سرکوبی، بزرگ منشی را با فخر فروشی، بذله گویی را با هرزه درایی، سرشت سوگناک زندگی را با تلخی گذرای لحظه ها، وطن
پرستی را با خود ستایی و غفلت را با عصمت اشتباه گرفته ایم.
با این همه ما کشوری کامیاب و مردمی سختکوش باقی مانده ایم تا ثابت کنیم ملت، بزرگ تر و برتر از حکومت است. ما حتی وقتی
شاهد وقایع ناگوار بی شماری چون ناگشوده ماندن راز قتل یک رئیس جمهور در ملا عام، جنگ فرساینده و مصیبت بار، شکست
چشمگیر رئیس جمهوری که در همه موارد جز ایران گیت پیروز بود، برنامه ریزی های غلط دولتی، رشد کسر بودجه از یک تریلیون
در ۱۹۸۰ به ۴ تریلیون در سال ۱۹۹۲ بودیم، هرگز به انقلاب متوسل نشدیم.
ما وزاری خارجه ای داشته ایم که جنگ بین دو ملت را مستقیم یا غیر مستقیم تشدید کرده اند، در حالی که کاملا راه حل های
متوقف کردن آن را می دانستند. آن ها باعث نابودی ده ها هزار تن از مردم شدند و متعاقب آن ما را به خواندن جزئیات نفرت انگیز
شیرین کاری های خود به شکل خاطرات سیاسی مفتخر کردند.
مراکز سربازگیری عملا به مؤسسات کاریابی تبدیل شده است. دو قرن پیش، هامیلتون ارتشی متشکل از سربازان حقوق بگیر را
تبلیغ می کرد و ما جفرسون را داشتیم که از ارتش ملی و مردمی سخن می گفت. شگفتا که پیروی از هامیلتون را برگزیدیم و این
انتخاب ما را به ماجراجویی های نظامی ترغیب کرده است تا بتوانیم هزینه سربازان مزدور را تامین کنیم. به یاد آوریم چگونه در
پنج سال اخیر خود را درگیر جنگ با سه کشور جهان ساختیم و هنوز چنان که باید و شاید از نقش مخرب خود آگاه نیستیم; زیرا
اخبار مناطق جنگی یا به شدت تحت کنترل مراکز نظامی است و به بیرون درز نمی کند و یا با تحریف و سانسور به اطلاع می رسد.
نیز به یاد داشته باشیم برای نخستین بار در تاریخ آمریکا، طی جنگ خلیج، حقوق سربازان امریکایی توسط کشورهای دیگر تامین
شد; وضعیتی که به گفته کفیل وزارت خارجه وقت، می تواند سرمشق سال های آتی قرار گیرد.
ما فرهنگی به وجود آورده ایم که در مسیر مکروه شمردن ارزش های انسانی پیش می رود. بت سازی از چهره های پوشالی در حوزه
سیاست و ورزش و ستایش اشخاص ضعیف النفسی که به اعتراف خودشان در دام انواع بیماری های جنسی و اعتیاد به مواد مخدر
گرفتارند، بردرستی این سخن گواهی می دهد.
بگذارید با خود صداقت داشته باشیم، واقعیت این است که ما در حکومت، تعلیم و تربیت، ارتباطات، عادات مطالعه، گرایش های
هنری به خصوص هنرهای مردمی و رفتارمان درباره زندگی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 