پاورپوینت کامل برای تفحص ما آمده اند ۲۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل برای تفحص ما آمده اند ۲۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل برای تفحص ما آمده اند ۲۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل برای تفحص ما آمده اند ۲۲ اسلاید در PowerPoint :
۳
جای دوری نمی رود، اگر با همین دست های خالی به خاکتان بیفتم و به نامتان همه دلم را زار بزنم و عقده هایم را پشت سر همه
شما فریاد کنم . من عضوی از بسیج محل بودم، این را خورشید با اشاره به من گفته بود . . . . (۱)
اما امروز دیگر نیستم . امروز، سودای خوب ورم داشته و من پشت پنجره حسرت چمباتمه زده ام و در میان سرفه های پی درپی،
ستاره های آسمانی را به شمارش نشسته ام . به خودم گفته ام به آخرینشان که برسم حتما خودم هستم . یعنی خودم را رصد
خواهم کرد و آن وقت است که دکمه های آسمان باز خواهد شد و ستاره عشق از چاک گریبانش بیرون خواهد زد و مرا به عرش فرا
خواهد خواند .
اما کو آخرین ستاره . . . کجاست آن؟ !
بهتان گفتم که من عضوی از بسیج محل بودم، آری . . . اما امروز دیگر نیستم، چرا؟ !
خلاصه بگویم چون دستم از نوازش پیشانی بندها کوتاه است . دلم خالی از چشمه شب نمازهاست و تنم عاری از عطر صلوات های
دلنشین .
اکنون چهارده سال است که جنگ تمام شده است و من درست یک سال دیگر در تنهایی بعد از جنگ، همراه با سرفه های پی در
پی ام، بالغ خواهم شد . درست در وقت دوری از همه دوستانم در گردان کمیل . در فاصله ممتد پاهایم از دوستی با سنگر، در جدایی
دلم از همه مهربانی چفیه ها .
چند روزی است دکتر آهسته به دور وبری هایم گفته است که ریه هایم دیگر سیاه شده اند . خودم خوب می فهمم که سرفه هایم
بوی سوختگی می دهند . سوزش ته حلقم اشکم را که در می آورد، بیش تر می فهمم .
اما من منتظرم که آن چهار نفر بیایند . آن ها گفته اند درست همین امروز اول صبح به خانه کوچک استیجاری ما می آیند . از
همسرم خواسته ام چراغ در حیاط را روشن نگه دارد . به دخترانم گفته ام توی راهرو و دور تا دور هال کوچکمان را با بادکنک ها و
کاغذهای کشی آذین کنند . چون امشب آن چهار نفر باقی مانده از سیصد عضو گمنام گردان کمیل میهمان نفر پنجمی شان
هستند . البته اگر درست تر بخواهم حساب کنم، این پنج نفر روی هم شاید سه نفر هستند; چرا که یکی شان چشم ندارد .
دوتایشان هر کدام یک پا ندارند . آن یکی شان یک دست ندارد . من هم قطع نخاعی هستم و هر پنج نفرمان هم شیمیایی . آن هم
از نوعی که کم کم به آن می گویند: نوع شدید! آن هر چهار نفر تمام تنشان نقشه جنگ است . اگر کسی خوب نگاه کند، جای پای
همه عملیات ها و نقشه های فاو، شلمچه، حاج عمران، فکه، سومار، دو عیجی، قلاویزان و . . . را به راحتی پیدا خواهد کرد . باور
ندارید، همین امروز بیایید تا نشانتان بدهند .
با ویلچرم دور تا دور هال می چرخم و به جای جای تزیین شده آن می نگرم . همسرم – همسر مهربان دوست داشتنی ام – سبدی پر
از میوه، یک بشقاب شیرینی و یک پیاله نقل وسط هال می گذارد .
دخترم نورا می پرسد: بابا پس چرا دوستانت نیامدند؟
چشم می دوزم به ساعت و می گویم: «همین چند دقیقه دیگر پیدایشان می شود . بچه های کمیل به وعده شان وفا دارند .»
می دانید . . . آن چهار نفر می آیند که مرا با خود ببرند . . . که من توی این شهر چشم از رصد ستاره های دود خورده بردارم . . . که
ویلچرم باد سفر بخورد، که پاها و دست های کوتاهم بلند شوند و حس بگیرند و به پرواز درآیند .
آن چهار نفر می آیند که، به قول خودشان، دست های مثل رودم را به دریای پیشانی بندها پیوند بزنند، که پاهای مثل نخلم را در
اشکزار خاکریزها غرس کنند .
می آیند که مرا به انارستان کمیل بازگردانند و خست
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 