پاورپوینت کامل بیز بو شاهی استمیروخ! ۲۶ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل بیز بو شاهی استمیروخ! ۲۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بیز بو شاهی استمیروخ! ۲۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل بیز بو شاهی استمیروخ! ۲۶ اسلاید در PowerPoint :

۴۴

خیلی از ماها برای خودمان یک تقویم یا سررسید داریم که کارهایی را که قرار است در روز و تاریخ مشخصی انجام دهیم، در آن یادداشت
می کنیم. خیلی هایمان هم از آن برای ثبت اتفاقات و خاطراتی که برایمان پیش می آیند، استفاده می کنیم؛ اما در بیشتر این تقویم ها و سررسیدها،
در جلوی تاریخ هر روز، وقایعی نوشته شده که شاید خیلی قبل تر از ما هم اتفاق افتاده باشند؛ اما به طور مستقیم یا غیرمستقیم، بر روی زندگی
ما تأثیر گذاشته اند.

از این به بعد، قرار است که در «صفحه بعد» هر شماره، با این وقایع و رقم زنندگان آنها بیشتر آشنا شویم.

مهاتما، یعنی روح بزرگ

۹ بهمن، ترور مهاتما گاندی (۱۹۴۸م.)

در یکی از ایالات غربی هند، میان هندوها و مسلمانان اختلاف افتاده بود. این اختلاف، به کشتار کشیده شده بود. گاندی
اعتراض کرد؛ اما با روزه؛ روزه طولانی او ۲۱ روز طول کشید.

زمانی که گاندی از دنیا رفت، دارایی اش اینها بود: دو تا قاشق، دو تا کاسه، یک ساعت جیبی، یک عینک، یک لیوان کوچک، یک
یادگاری از زندان، یک نیمکت و دو جفت صندل. آخرین کلماتی که از دهان گاندی شنیده شد، خطاب به قاتلش بود که گفت: من
تو را بخشیدم؛ دوستت دارم و برایت دعا می کنم.

به نوه برادرش گفت: اگر او از بیماری بمیرد، باید به جهان اعلام کرد که او مهاتمایی دروغین بوده است و اگر انفجاری روی
دهد یا کسی گلوله ای بر سینه اش بنشاند، در حالی که نام مقدس راما بر لبانش است، آن گاه می توان گفت که گاندی، مهاتمایی
راستین بوده است. فردای آن شب، ساعتی پیش از غروب آفتاب، در حالی که به سوی مجلس دعا و نیایش شامگاهی اش
می رفت، با گلوله یک جوان هندو و در حالی که نام راما بر لبانش بود، کشته شد.

کتابخانه:

۱. گاندی (یک نفر)، حبیبه جعفریان، انتشارات سروش.

۲. گاندی (کتاب همراه)، مایکل نیکسون، ترجمه عبدالرحیم مرودشتی.

می خوایم با هم باشیم

۹ بهمن، سالروز شهادت شهید حسن باقری (۱۳۶۱ش.)

کنار هم نشسته بودند؛ سلام نماز را که دادند، گفت: قبول باشه. احمد دلش می خواست بیشتر با هم حرف بزنند. ناهار را که
خوردند، حسن ظرف ها را شست و بعد از چای، کلی حرف زدند و خندیدند.

گفت: حسن بیا به مسئول اعزام بگیم ما می خوایم با هم باشیم؛ می آی؟

– باشه، این طوری بیشتر با هم ایم.

…

– آقا جون مگه چی می شه؟ ما می خوایم با هم باشیم.

– با کی؟

– اون پسره که اون جا نشسته؛ لاغره؛ ریش نداره.

مسئول اعزام نگاه کرد و گفت: نمی شه.

– چرا؟

– پسر جون! اونی که تو می گی، فرماندهَ س؛ حسن باقریه؛ من که نمی تونم اونو جایی بفرستم. اونه که همه رو این ور اون ور
می فرسته.

کتابخانه:

یادگاران باقری، فرزانه مردی.

نماینده یعنی …

۱۲ بهمن، شهادت شهید عبدالله میثمی، نماینده امام در قرارگاه خاتم الانبیاء سپاه (۱۳۶۵ش.)

گفت: برویم روستای سی سخت؛ سخنرانی دارم آن جا.

گفتم: با این حال؟ دکتر گفته استراحت کن.

بلندم کرد و گفت: روی زانوی خودم می نشانمت؛ پاشو!

به روستا که رسیدیم، نوجوان های ده سیزده ساله دورش را گرفتند.

وقتی نشستند، بچه ها روی زمین و خودش روی یک صندلی فلزی کهنه، مجلس سخنرانی اش رسمی شد.

شمردم بچه ها را؛ پانزده تا بودند.

کتابخانه:

۱. یادگاران شهید میثمی.

۲. چهل روز دیگر (از عشق باید گفت ۲)، مهرالسادات معرک نژاد و شبنم غفاری.

قسم به فجر

۲۰ بهمن، آغاز عملیات و الفجر ۸، فتح فاو (۱۳۶۴ش.)

اروندرود، اکنون آبستن حماسه است و تنها شاهد آن، این که ۱۴۵ گردان (۰۰۰/۷۰ نفر) آماده عملیات شدند.

در این میان، ۱۰۰ فروند قایق موتوری که در ۳۰ نهر آب در حاشیه اروند استتار شده بودند، آماده شدند تا رزمندگان را به
غرب اروند انتقال دهند.

برای این که خط شکنان دچار اشتباه نشوند، غواصان قبلاً چراغ های بسیار کوچکی با علامت ها و رنگ های مشخصی در
ساحل عراقی ها، داخل درختچه ها و نیزارهای کوچک، طوری که عراقی ها متوجه نشوند، کار گذاشتند. غواصان با استفاده از
آنها، باید از ساحل خودمان داخل آب می رفتند و روبه روی خودشان، در ساحل دشمن، بیرون می آمدند. برای