پاورپوینت کامل شیر یا خر! ۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل شیر یا خر! ۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شیر یا خر! ۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل شیر یا خر! ۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۳۴
ترم اول که تمام شد، یک راست رفت بهشت زهرا علیهاسلام، قطعه شهدای ۲۲ بهمن ۵۷؛ با چفیه اش، گرد و غبار روی قاب عکس را
پاک کرد و پس از خواندن فاتحه ای، نشست سر قبر و رو به عکس کرد و گفت:
راستی دایی محسن! تابستون که فرصت مطالعه رو پیدا کردم، یاد «شیر یا خط» تو افتادم… سال ۵۶ بود نه… یادته همون
روزی که مرا بردی خیابون تا برام بستنی بخری… سر راه که به علی، پسر همسایمون، رسیدی، سر این که کی تو اون
تابستون گرم تو صف نانوایی سنگکی واسه دو تا خونواده نان بخره، کارتون به شیر یا خط رسید و تو با بالا انداختن یه یک
تومنی رو هوا و قایم کردنش میان پشت و کف دستات، به علی گفتی «شیر یا خر» و بعد علی گفت: خر و تو هم بعد از این که
سکه را رو کردی، گفتی: شانس ما را؛ همیشه گیر این شیر آدم خوار می شیم و بعد رفتی تو صف نانوایی؟
آن روز، منزل یه اتفاقی افتاد که فرصت نکردم بهت بگم؛ آخه همون روز تو و علی رو گرفتن و دیگه تو رو ندیدم تا روزی که
در زندان ها شکسته شد و تو و علی وارد حیاط خونه شدید و سرپایی یه چیزی خوردید و وقتی می خواستی بری، به من گفتی:
حسین جون! خره در رفته، مونده اون نشونی های شیر مردم خوار… و دیگه تو را ندیدم؛ مگه همین جا؛ البته دایی دلخور نشی؛
منظورم این طوری حرف زدن و خلوت کردن با تو است والاّ همه جا هستی؛ تو مسجد، تو کوچه، تو مدرسه و شب های عاشورا
تو هیئت. وقتی میدان دار وسط سینه زنی، یکی یکی نام شهیدای محله را بر زبان می آره و به تو که می رسه و می گه «محسن
چه شد…»؟ همه با هم می گن، شهید شد… «علی چه شد…»؟ شهید شد… .
اون روز خونه که اومدم، خواستم ادای تو رو دربیارم. گمونم سال ۵۵ بود؛ یه تومانی را بالا انداختم و گفتم: مامان! شیر یا خر؟
یهو مادرم مث کسی که برق بگیردش، یکه خورد و گفت: خدا مرگم بده… بچه کی اینو یادت داده؟ منم گفتم: دایی محسن و
مادرم عصبانی شد و گفت: بی خود؛ می دونی حسین جون! این خره… نه… نه، منظورم، این خطّه، این شاهه، یه شیرای
آدم خواری داره که هر که به او بگه خر، می اندازه جلوشان و اونا هم یه لقمه چپش می کنن. یه دفعه بیرون نگی خر!
راستش دایی! امسال تابستون فرصت پیدا کردم و کتاب های تاریخی زیادی رو خوندم؛ خاطرات دو جلدی حسین فردوست،
خاطرات اشرف پهلوی، خاطرات سولیوان (آخرین سفیر آمریکا تو ایران)؛ خاطرات منصور رفیع زاده (آخرین رئیس شعبه
ساواک در آمریکا)، خاطرات ملکه مادر و… . حالا می فهمم که آمریکایی ها چه خری داشتند و دور و بر این خر آمریکایی، چه
جنس قماشی بودن که مادر شاه هم ازشون به «خر گردن کلفت» یاد می کرد و حالا می فهمم که منظور از شیر با خورشید و
شمشیری که اون طرف سکه خودنمایی می کرده، همون شیری بوده که برای اجنبی ها موش بود و برای یکی مث تو، شیر
آدم خوار؛ شیری که نقش مارهای ضحاک را بازی می کرد و غذاش، مغز سر غیرتمندان این سرزمین بود.
(۱)
یک روز محمدرضا که خیلی ناراحت بود، به من گفت: «مادر جان! مرده شور این سلطنت را ببرد که من، شاه و فرمانده قوا
هستم و بدون اطلاع من هواپیماهای ما را برده اند ویتنام». آن موقع جنگ ویتن
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 