پاورپوینت کامل شادی در لیبرالیسم ۷۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل شادی در لیبرالیسم ۷۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شادی در لیبرالیسم ۷۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل شادی در لیبرالیسم ۷۹ اسلاید در PowerPoint :

۲۶

یکی از اهداف ایدئولوژی ها و نظام های سیاسی، تأمین شادی و نشاط برای افراد جامعه است. هر ایدئولوژی، با توجه به
جهان بینی و تعریفی که از انسان و نیازهای او دارد، راهکارهایی را برای دست یابی به این هدف ترسیم می کند؛ اما حصول
موفقیت و تحقق شادی، خود تابعی از درستی و اتقان مبانی معرفتی و فکری آن و راهکارهای اتخاذ شده است. لیبرالیسم،
یکی از ایدئولوژی هایی است که مدعی انحصاری تأمین شادی، بهروزی و سعادت برای انسان است و با ناتوان و ناکارآمد
دانستن سایر ایدئولوژی ها در دست یابی به این هدف، گرایش و روی آوردن به این مکتب را تنها راه سعادت بشر می داند.۱

نوشتار حاضر، در صدد بررسی دیدگاه لیبرالیسم، پیرامون شادی و راهکارها و میزان موفقیت آن در تأمین این هدف، در
جوامع غربی است.

لیبرالیسم

لیبرالیسم (Liberalism)از واژه لاتینی Liberty، به معنای آزادی گرفته شده و در لغت به معنای اصالت آزادی یا
آزادی مداری است. تعریف های متعددی از سوی نظریه پردازان غربی برای این موضوع ارائه شده است؛۲ اما در یک تعریف
جامع، می توان چنین گفت: «لیبرالیسم، مجموعه روش ها، نگرش ها، سیاست ها و ایدئولوژی هایی است که اساسی ترین هدف
آن، فراهم آوردن آزادی هرچه بیشتر برای فرد است و این مکتب، مبتنی بر فردگرایی است».۳ لیبرالیسم بر شالوده فردگرایی
قرار دارد و در واقع، زاییده جنبش ها و گرایش های انسان محورانه رنسانس به بعد است. این مکتب، با هر مانع آزادی فردی،
دشمنی می ورزد.

مبانی فلسفی و معرفت شناختی لیبرالیسم را می توان این گونه بیان کرد:

انسان گرایی، فرد گرایی، عقل بسندگی، تجربه گرایی، علم گرایی، سنت ستیزی، تجدد گرایی، پلورالیسم معرفتی، پیشرفت
باوری، فلسفه اختیار و اعتقاد به خود مختاری فرد انسان و عقیده به نیک نهادی انسان.۴

پاورپوینت کامل شادی در لیبرالیسم ۷۹ اسلاید در PowerPoint

«تجربه» در شناخت و «سود و لذت گرایی» در جهت گیری، دو رکن اصلی لیبرالیسم می باشند و تبین دقیق دیدگاه لیبرالیسم
پیرامون شادی نیز مبتنی بر این دو رکن می باشد.

۱. معرفت شناسی لیبرال

لیبرالیسم، ابزار شناخت را محدود به «حس» و «عقل ابزاری» می داند. بر اساس اصالت حس (Empirism)، ما فقط اموری را
می توانیم شناسایی کنیم که با حواس ما قابل ادراک باشند و چیزی که خارج از ادراکات حسی ما باشد، قابل شناسایی نیست.

مطابق اصالت عقل (Ratiaonalism)، هر چیزی را که عقل ما درک کند، می پذیریم و هر چیزی را که عقل ما ادراک نکند، نفی
می کنیم. ما فقط در دایره عقل خود به اثبات و نفی حقایق عالم می پردازیم. ابزار شناسایی ما، عقل است. عقلانیت ابزاری و
فنی، محاسبه هدفمند ابزار کار، برای دسترسی به هدف (یعنی حداکثر سود) از طریق عمل قاعده مند و حساب گرانه است.
«ماکس وبر»، رفتار را زمانی عقلایی می انگارد که اهداف شخصی معینی را دنبال کند و هدف از آن، «ابزار» باشد و نتایج
ثانوی آن به شکل عقلانی در نظر گرفته و سنجیده شود. بنابراین، در ملاحظه اهداف و نتایج ثانوی عمل نیز باید سنجش سود
بشری در کار باشد.۵

از منظر لیبرالیسم، اصل معرفت و حقیقت، موضوعی نسبی، متغیر و غیر قابل اعتماد و داوری است. «شناخت»، امری کاملاً
شخصی است؛ چنان که امیال و هوس ها شخصی می باشند. در معرفت شناسی لیبرل، که اصالت، با تجربه و شناخت هستی
است و عقلانیت دینی و فلسفی کاملاً بی معنی است، «واقعیت»، صرفاً همان «مادی» است و ارزش ها و مابعدالطبیعه، همه به
نوعی غیرواقعی هستند.۶

تعریف انسان به مثابه موجودی منفرد (ذره ای و اتمیستی)، گسسته از جمع و جهان، غریب و سرگردان و به ویژه نفع طلب،
جزء شالوده های معرفتی لیبرالیسم و پیش فرض فرهنگ بازار آزاد سرمایه داری است. در این بینش، از «جان لاک» تا «بنتام»،
همه به انواع و اقسام گوناگون، بر روی عنصر شادی و منافعی که منشأ لذت می شوند، تکیه کرده اند و همان شادی را که
گاهی علناً و به صراحت، مفهومی کاملاً مادی، حسی و غریزی داشت، مصداق واقعی مفهوم «سعادت» تصور کردند و
سعادت را از مفهوم اخلاقی و متعالی خود تنزل دادند.

در این رویکرد، «سرشت انسان»، معادل خواسته هایی نظیر ثروت، مالکیت، قدرت، شهرت و شهوت می شد که شخص در خود
می یافت و باید ارضا می کرد و همه چیز می باید در خدمت افزایش ثروت و در نتیجه «افزایش شادی» در سطح خرد یا کلان
قرار می گرفت؛ زیرا، سعادت، همان شادی است و شادی بیشتر، محصول ثروت بیشتر است.۷

«آنتونی آربلاستر» می نویسد: «فرد از دیدگاه هابز، هیوم و بنتام، به این مفهوم که هدف ها و مقاصد خود را به حکم عقل
برگزیند، عاقل نیست. به عکس، این شهوات، خواهش ها، تمنّیات و بیزاری ها هستند که به فرد، جان می بخشند و انگیزه لازم
برای حرکت در سمت و سوی معینی را فراهم می آورند. با قبول این تلقی از پویش های بشر، عقل را فقط می توان خدمتکار یا
به قول هیوم، «برده» شهوات و خواهش ها قلمداد کرد».۸

۲. اصل سودمندگرایی و لذت جویی

«سود» (Utility)، واژه کلیدی شناخت لیبرالیسم است که به معرفت، اخلاق، اقتصاد، حقوق و فلسفه سیاسی غرب، جهت و
هویّت بخشیده است. معرفتی به رسمیت شناخته می شود که با محک تجربه، به سود منجر شود. در فلسفه سیاسی نیز
حکومت نباید مبتنی بر عدالت و ارزش های دینی باشد؛ بلکه باید در خدمت سود و شادی باشد. اخلاقی معتبر است که فانی در
شادی باشد. از دیدگاه اندیشمندان لیبرال، با تکیه بر سرشت و علایق انسان، هدف جامعه، به حداکثر رساندن شادی و سود
فردی است. انسان، مجموعه ای از خواست هاست که باید برآورده شود؛ مانند خواست شهرت، قدرت، شفقت، امنیت، مالکیت۹
و تأمین این خواست ها، منجر به شادی انسان می شود.

«جان لاک»، فیلسوف بزرگ لیبرال، معیار خوب و بد و ارزش و ضد ارزش را لذت و شادی می دانست. شادی، میل برانگیز
است و سعادت، چیزی جز حداکثر لذت نیست و آزادی، همان حاکمیت امیال ماست. لذت، هر چه بیشتر، ممکن تر و در
دسترس تر باشد، قابل تعقیب تر است.

«ماکیاولی» که تفکراتش امروزه دستورالعمل اجرایی نظام های لیبرال جهان است، معتقد است که باید به هدف که تثبیت و
گسترش سلطه و افزایش شادی است، دست یافت.

«دومندویل» معتقد بود که «خودمحوری و سودطلبی»، گر چه رذیلت نامیده می شود، اما به نفع جامعه است و بدون
لذت پرستی، خودخواهی مادی، حرص، زیاده طلبی، تکاثر و شهوترانی، زندگی متوقف می شود. اگر می خواهید به جامعه
خدمت کنید، بگذارید رذیلت های فردی، خودخواهی ها و مادیت ها، زیادتر شوند.

«دیوید هیوم» چنین معتقد است: شخصیت انسانی، چیزی نیست جز امیال و احساسات او. ارزش های بشری را احساسات یا
هیجان های بشر تعیین می کند و میزان اعتبار اصول اخلاقی، به میزان سودمندی آنها بستگی دارد.۱۰

«جرمی بنتام» در مکتب اصالت فایده (Utilitarianism)، خیر و سعادت افراد را در افزایش ثروت و کالاهای مادی می داند. او
در عبارت معروف خود می گوید: «اولاً در برابر هر بخشی از ثروت در جامعه، بخشی از شادی و سعادت تکوین می یابد؛ ثانیاً
از دو فردی که ثروت نامساوی دارند، آن که ثروت بیشتر دارد، شادتر است».۱۱

بنابراین، افزایش ثروت، موجب افزایش شادی فرد و جامعه می شود. بر این اساس، رشد جامعه سرمایه داری، از قرن هفدهم
به بعد آغاز گردید و انسان، به عنوان موجودی نفع طلب و مصرف کننده کالاهای عقلانی، تصویر و از نظر اخلاقی موجه تلقی
شد. در واقع، اصالت فایده و لیبرالیسم، محصول تحولات فکری بزرگ در چند قرن از تاریخ اروپا بود که همگی از اومانیسم و
نهضت اصلاح دینی، فردگرایی، سکولاریسم و… گرفته شده اند.

از نظر بنتام، تنها فلسفه وجود دولت این است که امکان تحقق حداکثر سعادت و شادی را برای حداکثر مردم فراهم سازد. از
دیدگاه وی، بر طبق اصول اصالت فایده، نخست باید شادی و سعادت شخصی و سپس شادی و سعادت دیگران و پس از آن
بیشترین شادی برای بیشترین عده و سرانجام بالاترین حد ممکن شادی و سعادت جست وجو شوند. وظیفه اساسی قوه
قانون گذاری این است که قوانینی وضع کند که بر اساس آن، «لذت بیشتر را برای اکثر افراد فراهم کند».

«دو ساد»، یکی از معاصران بنتام است که میل جنسی را سرچشمه لذت و خوشبختی انسان می داند. هوس های جنسی
دنباله دار ساد، تا بدان حد می رسند که وصول به لذت یا ارضا، لزوماً با تهدید دیگران همراه می شود و دیگران، وسیله ای برای
تحقق اهداف فرد قلمداد می شوند.۱۲ وی این مطلب را وارد منفعت طلبی فردگرایانه می کند که هر کس در پی کسب لذت است،
باید دیگران را وسیله ای جهت ارضای تمنیات خویش به شمار آورد. این روان شناس، عشرت طلبی خود را با هیچ مفهومی از
شخصیت محک نمی زند. شخصیت های او، صرفاً برای لحظات لذت جنسی و احساسات فیزیکی زندگی می کنند و به عبارت
دیگر، آنها در جست وجوی خوشبختی اند و آن را همان احساس فیزیکی می دانند و بدین ترتیب، تمام ممنوعیت های اخلاقی یا
اجتماعی را نادیده می گیرند یا به دور می افکنند.۱۳

از دیدگاه «جان استوارت میل»، دولت دموکراتیک، می باید مسئولیت های گسترده ای را برای تأمین رفاه اجتماعی عموم و
کاستن از شدت تعارضات طبقاتی بر عهده بگیرد. از این دیدگاه، دخالت دولت، خود، جزئی از سیاست لیبرالی است؛ زیرا هدف
آن، رفع موانع ناخواسته ای است که بر سر راه کوشش های سودطلبانه فرد پدید می آید.

وی بر خلاف بنتام، استدلال می کرد که هدف انسان، تنها شادی و لذت نیست؛ بلکه آزادی، شرافت و حیثیت آدمی، برتر از آن
است. دولت، موءسسه ای اخلاقی است و هدفی اخلاقی دارد که همان پرورش فضیلت در فرد است. بر این اساس، تعقیب شادی
و نفع شخصی، بر خلاف نظر بنتام، به تأمین شادی و منفعت جمعی نمی انجامد؛ بلکه دولت باید از طریق مداخله اقتصادی، از
تأثیر نابرابری های اجتماعی بکاهد و زندگی را برای توده مردم تحمل پذیر سازد؛ بنابراین، اصل «تأمین شادی و سعادت برای
حداکثر مردم»، خود مستلزم دخالت اقتصادی دولت است.

در سیر تکاملی نظریه لیبرال دموکراسی، در نظریه اصالت فایده بنتام، اندیشه آزادی فردی منفی با اصل شادی و سعادت
فردی آمیخته شد و بدین سان، اصل آزادی با اصل برابری افراد در برخورداری از شادی و سعادت، تکمیل شد. جان
استوارت میل هم با بیان ضرورت دخالت دولت در اموری چون تشویق آموزش و پرورش، نظارت بر وضع اجتماعی
کارگران، تأمین بهداشت همگانی و…، بر تأمین آزادی مثبت به عنوان جزء اصلی لیبرال دموکراسی تأکید کرد و سرانجام در
قرن بیستم، دولت رفاهی پدیدار گردید.۱۴

«کارل ریموند پوپر»، نظریه پرداز سرسخت لیبرالیسم می گوید: «هر کس باید آزاد باشد که به شیوه ای که خود می خواهد،
دلشاد یا نادلشاد باشد؛ تا جایی که شخص ثالثی را به خطر نیندازد؛ اما حکومت وظیفه دارد در این خصوص اطمینان حاصل
کند که شهروندان بی اطلاع، موجب بروز خطراتی نمی شوند که قادر به ارزیابی آنها نیستند».۱۵ وی در زمینه سیاست
اقتصادی، در مقابل نظر طرفداران اصالت فایده – که از حداکثر شادی برای حداکثر افراد دفاع می کردند- معتقد بود که باید به
جای کوشش در جهت ایجاد آرمان شهر، نارسایی های موجود اجتماعی را رفع کنیم. «در بین همه آرمان های سیاسی، آرمان
شاد و سعادتمند ساختن مردم، احتمالاً خطرناک ترین آرمان هاست. چنین آرمانی به یوتوپیاگرایی و گرایش رمانتیکی منجر
می شود. ما اطمینان داریم که همگان در جامعه کامل، زیبا و خیالی ما، خوشبخت خواهند بود و بی شک، اگر ما یکدیگر را
دوست بداریم، بهشت بر روی زمین برقرار خواهد شد؛ اما کوشش برای برقراری بهشت بر روی زمین، در عوض، دوزخ به پا
می کند؛ به عدم مدارا می انجامد؛ به جنگ های مذهبی سر می زند و به تأمین رستگاری از طریق برقراری دستگاه تفتیش عقاید
منجر می شود».۱۶

نقد و بررسی شادی لیبرالیستی

با بررسی دیدگاه های اندیشمندان لیبرال و سایر متفکرانی که اندیشه های آنان بر اصول و شالوده های لیبرالیسم تأثیرگذار
بوده، مشخص می شود که در مجموع، ایدئولوژی لیبرالیسم برای دست یابی به اهداف و مطامع اقتصادی خویش، با کنار زدن
روح مذهبی، احکام دینی، اخلاق و مفاهیمی چون حق، ارزش، اصول و باید و نباید، انسان را یک حیوان اقتصادی تعریف
می کند و فلسفه زندگی را خوش باشی می داند. چنین تفکری، کمال را فدای توسعه و انسانیت را فدای ماده کرده، خوشگذرانی
و اباحی گری، ماهیت همه مناسبات اجتماعی می شود.۱۷ اصل بیشترین خوشی که امروز جوهر اخلاق غربی است، تمتّع از
جهان را هدف نهایی انسان می داند و تنها تفکیک جدی میان حق و باطل یا شایست و ناشایست را مب

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.