پاورپوینت کامل امشب این جا معجزه شده! به بهانه روزهای روشن تولد امام رضا(ع) ۲۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل امشب این جا معجزه شده! به بهانه روزهای روشن تولد امام رضا(ع) ۲۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل امشب این جا معجزه شده! به بهانه روزهای روشن تولد امام رضا(ع) ۲۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل امشب این جا معجزه شده! به بهانه روزهای روشن تولد امام رضا(ع) ۲۴ اسلاید در PowerPoint :
۲۲
(۱)
مرد، چشمانش را تنگ کرد و اتاق را کاوید. غیر از استاد تقی کسی در اتاق نبود. صدای خروپف نازک استاد، از در بیرون می زد. یک بار دیگر دور و برش را پایید.
کاروانسرا تاریک و خاموش بود. آهسته آهسته درون اتاق رفت. مثل ماری، نرم و آهسته خزید و خودش را پایین پای استاد رساند. حالا، چشمانش به تاریکی
بیش تر عادت کرده بود. استاد همچنان خواب بود. به آرامی حلقه طناب را از دستش در آورد. سرِ آن را زیرِ دو پای استاد گذراند و فرز و چابک دور پای استاد بست.
استاد تقی تکانی خورد. سرش به طرف دیگر یله شد و دوباره خروپف کرد. مرد، سر طناب را بالا آورد. روی استاد خم شد. دو دست او را بلند کرد و جَلْد، چند دور
طناب هم به دست هایش بست. استاد ناگهان چشم باز کرد. در تاریکی چیزی نمی دید، به خودش تکانی داد. دست و پایش بسته بود. مرد، بی معطلی بقیّه
طناب را هم دور دست های استاد محکم کرد دو سر طناب را به هم رساند و گره محکمی زد. استاد تقی نیم خیز شد. مرد با کف دستش او را هُل داد. استاد دوباره
روی بستر افتاد. حالا کاملاً بیدار شده بود. اما نمی فهمید قضیه از چه قرار است. مرد با نفرت خنده خفه ای کرد دندان های سفیدش در تاریکی برق زدند و ناپدید
شدند. استاد تقی به حرف آمد: کیستی؟ برای چه دست و پای مرا بسته ای؟
مرد چیزی نگفت. بلند شد و از لب تاقچه کارد غلاف دار را برداشت. لرز به تن استاد تقی دوید. دوباره گفت: گفتم: که هستی؟ چرا مرا بسته ای؟ مرد این بار زبان
باز کرد: «من به خون شماها تشنه ام. از همان روز اول که آمدی دلم خواست سر نحست را ببرم».
استاد تقی صدای او را شناخت. همان مردِ بلخی بود. یک هفته پیش او را اینجا و در این کاروانسرا دیده بود. آن روز که تازه آمده بود پیش چشمش جان گرفت…
(۲)
قافله به چپ راه پیچید. سیلِ اسب ها وقاطرها گرد و خاک کرد و به جلو رفت و نمای روشن کاروانسرا را تاریک کرد. استاد تقی خسته و کوفته روی اسب جابه جا
شد. از اصفهان تا این جا فقط در یک منزل استراحت کرده بودند. کاروانسرای سرِ راه زیر آفتاب صبح، تن می شست. یک منزل بیش تر تا کاشان نمانده بود و
قافله قصد کرده بود به جای شهر در این جا اُطراق کند و خستگی بزداید. استاد تقی اسب را آرام کرد و گذاشت تا قافله جلو بیفتد. پیش خود گفت: «عجله ای
ندارم». قافله عجله داشت. دو منزل یکی می رفت و او حوصله نداشت. دوست داشت بیش تر تنها باشد و با آرامش حرکت کند. بدش نمی آمد از قافله جدا شود و به
راه خود رود. اسب به درگاه کاروانسرا رسید. ایستاد و سُم کوبید و با ضربه شلاقِ سوارش وارد شد.
کاروانسرا بزرگ بود، با اتاق های زیاد در دور تا دور و بالا و پایین با رشته ای از قنات آبِ روشنی که در حیاط کاروانسرا روی زمین می آمد و از زیر دیوارِ آن سوی
حیاط خارج می شد. استاد تقی اسب را به اصطبل کشاند و خود برگشت. در سایه دیوار نشست و نظاره کرد. خلوت کاروانسرا شکسته بود. سروصدای آدم ها و
حیوانات به آسمان بود. آب روشن قنات دیگر پیدا نبود. آدم های خسته و غبار گرفته، خستگی و غبار را به تن آب می سپردند.
استاد تقی گذاشت تا خلوت شود. وقتی خلوت شد، سر آب آمد. جُویِ روشن، او را هم به سوی خود می خواند.
صفایی که داد برگشت و نگاهی به اتاق های دور تا دور انداخت. بالا و پایین همه پُر شده بود. قافله پُر جمعیت بود و همه جا را گرفته بود. طبقه بالا را با
چشم هایش دور زد. شلوغ بودند و پُر. به دنبال اتاق های پایین دور افتاد. آن ها هم پُر شده بودند. تنها درِ یک اتاق بسته بود و کسی رفت و آمد نمی کرد. استاد تقی
به آن سو رفت و لای در را باز کرد. مردی روی پلاسی کهنه، وسط اتاق دراز بود. استاد تقی به درون سر کشید و گفت: یا اللّه.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 