پاورپوینت کامل نگران بچه هایی هستم که بزرگشان کرده ام! گپی با«امیر حسین فردی» و «رضا امیرخانی» ۳۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نگران بچه هایی هستم که بزرگشان کرده ام! گپی با«امیر حسین فردی» و «رضا امیرخانی» ۳۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نگران بچه هایی هستم که بزرگشان کرده ام! گپی با«امیر حسین فردی» و «رضا امیرخانی» ۳۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نگران بچه هایی هستم که بزرگشان کرده ام! گپی با«امیر حسین فردی» و «رضا امیرخانی» ۳۰ اسلاید در PowerPoint :

۴

بچه های نسل اول انقلاب به خوبی با کارهای زیبای استاد «فردی» که حق حیات بر نشریه «کیهان بچه ها» و دیگر نشریات کودک و نوجوان دارد، آشنایی کاملدارد. همان طور که معلم کلاس اول ابتدایی، حرف ها و کارهایش هیچ گاه از ذهن ما پاک نمی شود، خوانندگان کودک سال های دهه شصت هم هیچ گاه پدر خود رافراموش نمی کنند. پدری که نگران فرزندان دیروز خود و آیندگان فردای میهن و جوانان تنهای امروز است. رضا امیرخانی نویسنده توانا، جوان، خوش سخن ودقیق نسل امروز هم افتخار می کند که از «امیرحسین فردی» چیزهای زیادی آموخته است؛ ولی می گوید من در نوشتن آزاد بوده ام. امیرخانی را با نوشته هایزیبایش «من او»، «ارمیا» و «از به» می شناختیم. به هر حال به لطف دوست خوبمان، آقای لواسانی توفیق یافتیم در فضایی بسیار صمیمی در عصر یک روزپاییزی در محل «کیهان بچه ها» با این دو نام آشنای ادبیات داستانی ایران زمین به گفت وگو بنشینیم هر چند «فوتبال عصر گاهی»، این گفت وگو را ناکام گذاشتو دوستان قدیمی کیهان بچه ها، همگی روانه زمین چمن شدند… .

آقای فردی! نسل امروز ما مثل بچه های سال های اول دانشگاه و جوانان کدام نسل هستند؟

اینها نسل دوم و سوم هستند.

درست است که اینها مخاطب کیهان بچه ها بوده اند و شما با آنان ارتباط داشته اید. برای آنهایی که از شما خاطراتی در دهه شصت دارند،چه حرفی دارید؟

من نگران بچه هایی هستم که بزرگشان کرده ام. احساس می کنم که خیلی تنها هستند و مشکلات بزرگی سر راه دارند و آنها مثل بچه های خودم هستند.

آیا احساس غربت می کنید یا احساس گسست؟ آیا پل ارتباطی تخریب شده است یا فاصله ها به قدری زیاد است که این پل قابل مرمت یااحداث نیست؟

من احساس می کنم آنها رها شده اند و کاری از دست من بر نمی آید. من آینده مشخصی را نمی توانم برای آنها ترسیم کنم؛ یک افق قابل تصوری، نمی توانمببینم.

گاهی اوقات حوادث و بمباران های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به قدری زیاد است که یک هفته نامه هم نمی تواند به آنها برسد؛ ما کهماهنامه هستیم و مخاطب ما هم مشخص است، گاهی احساس می کنیم که در فضای دیگری مطلب نوشته ایم؛ ولی اتفاقاتی که در جامعه ما جاریاست، چیز دیگری است؛ بفرمایید راه کارهای گریز از امروز به فردا چیست؟

بله، همین طور است. سیر حوادث گاهی از دست در می رود. این نگرانی که من گفتم، از این ناحیه است.

چرا الان ارتباط شما با آن نسل کم شده است؟ آیا حلقه ارتباطی مفقود شده است؟ آیا در ادبیات داستانی قوتی وجود ندارد یا آن شور وعطش نیست؟ آیا بچه ها آن چنان شیفته نیستند؟ آیا شکل در کمبود منابع ماست یا درعدم جذابیت آنها و به عبارت دیگر ما مشکل تولید فکرداریم یا توزیع فکر؟

ما هم در قالب تولید و هم در توزیع فکر، مشکل داریم. گاهی احساس می کنم که ما جامعه خلاقی نیستیم و از درون، زایش نداریم. فرآورده های علمی، هنری وفرهنگی ما آن قدر از قوت برخوردار نیست و جاذبه ندارد؛ من گرچه همیشه امیدوار بوده ام، ولی نگرانی ام بیشتر است.

به نظر می رسد مشکل تولید در این نیست که ما کسی را نداریم؛ بلکه ما نسبت به نیروهای خودمان شناخت نداریم و چون در محیط بستهزندگی می کنیم، مشکل توزیع هم داریم. ما همه چیز را در یک قالب تنگ و خاص و سیاست زده می بینیم؛ آیا فکر نمی کنید ما در یک گسستهستیم یا به عبارت دیگر نتوانسته ایم در حوزه ادبیات، اندیشه را تبدیل به سیستم کنیم؟

یکی از شاخصه های جامعه ای که دچار ضعف شده است، همین است که داشته های خود را خوب نمی تواند معرفی کند و به هم مرتبط کند یا به قول شماسیستم به وجود آورد. سال پیش یکی از دوستان که برای گرفتن جایزه به آلمان و سوئیس رفته بود، مثال قشنگی می زد. او می گفت: من رفتم و کوه آلپ را دیدم.کوهی که این قدر درباره اش تبلیغ می کنند و در داستان ها از آن نام می برند و مطلب می نویسند و بعد گفت: انصافاً وقتی کوه آلپ را با سبلان ایران خودمان مقایسهمی کنم، سبلان را خیلی زیباتر و دل انگیزتر می بینم؛ ولی ما به هیچ وجه نمی توانیم طبیعت خودمان را معرفی کنیم تا چه رسد به این که بخواهیم فکر و اندیشه ونیروهای خودمان را به دیگران نشان دهیم و ما در این جا ضعف داریم.

آیا ریسک و روح خطر کردن کم نشده است؟

ممکن است؛ ولی بحث خطر کردن یک چیز است و بدون تفکر و پیش بینی با چراغ خاموش جلو رفتن چیز دیگری است و هیچ توجیهی هم ندارد و اینها بایدمشخص شود.

آقای امیرخانی! آیا شما فکر نمی کنید که آقای فردی باید با خوانندگان خود جلو می رفت؟

نه، هر کس وظیفه ای دارد. ایشان خودشان صاحب دانشگاه هستند؛ مثل معلمی که به پایه خود علاقه مند است و این مقطع ر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.