پاورپوینت کامل دانشگاه، دانشگاه است ۳۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل دانشگاه، دانشگاه است ۳۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دانشگاه، دانشگاه است ۳۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل دانشگاه، دانشگاه است ۳۲ اسلاید در PowerPoint :
۴
دکتر مهدی محقق از اساتید و محققین بنام ایرانی است که سال ها تدریس و تحقیق و نیز همکاری با اسلام شناسان و ایران شناسان را در
داخل و خارج از کشور در کارنامه خود دارد. این استاد دانشگاه که سطوح عالی حوزوی را نیز قبل از به پایان رساندن سطوح عالی دانشگاه، در نزد
بزرگان عصر خود به پایان رسانده است، با دو نظام آموزشی و پژوهشی حوزه و دانشگاه آشنایی کامل دارد. نگاه درد شناسانه و درمانگرایانه
استاد در خصوص کاستی ها و بایسته های دو نظام حوزه و دانشگاه، صفحه گپ پرسمان را بر آن داشت تا بخشی از نقطه نظرات این چهره
ماندگار علم و فرهنگ ایران زمین را تقدیم دانشجویان عزیز کند.
استاد دانشگاه باید در دانشگاه باشد.
ما(من و شهید مطهری) در جلسه هایی که به وسیله وزارت علوم تشکیل می شد، اغلب با هم بودیم. من نماینده دانشکده ادبیات و علوم انسانی
بودم و ایشان نماینده دانشکده علوم معقول و منقول بود و حتی در بعضی از این جلسات هم که می دانستیم افرادی شرکت می کنند که ما حرفی
برای آنان نداریم، مرحوم مطهری برای شرکت در جلسه با من مشورت می کردند. من می گفتم: وقتی وزارت علوم دعوت کرده و جلسه ای
تشکیل شده است و بزرگان مملکت هم که اغلب بزرگان سیاسی بودند و شرکت می کنند و در جریان علم قرار می گیرند، ما باید شرکت کنیم؛ زیرا
یکی از آفات مملکت ما همین بوده است که گاهی بعضی از افراد با نفوذ سیاسی، خودشان را وارد جریان می کنند؛ در حالی که نه علاقه ای به
علم دارند و نه به درد معلمی می خورند؛ ولی چون که کلمه دانشگاه یک کلمه دهان پرکنی هست، می آیند تا گفته بشود که ایشان مدیر عامل
فلان اداره هستند یا در فلان وزارت خانه در رأس قرار دارند و در ضمن استاد دانشگاه هم هستند.
در کشورهای مترقی این جور نیست. آن کسی که استاد دانشگاه هست، باید استاد دانشگاه بماند و باید ساعت ۹ در دفتر خودش باشد و در اختیار
دانشجویان قرار بگیرد. کسی که چند تا شغل دارد و یک شغلش، استادی دانشگاه است، این استاد به معنی واقعی نیست. او می آید آن جا یک
درسی می دهد و آن عنوان را یدک می کشد. غرض این که افرادی هم که آن جا نشسته بودند، اکثرشان از این قبیل بودند و نه همه شان.
وقتی ما با مرحوم مطهری با هم به آن جا رفتیم، آنها گفتند: هدف از این جلسه این است که دانشجویان دیگر الان یک خورده سرکش شده اند و
فرمان بردار نیستند و طغیان می کنند و از این حرف ها و ما می خواهیم افرادی بیایند الگو برای اینها بشوند تا در حقیقت آنان تحت تأثیر آن افراد
قرار بگیرند؛ پس این الگوها را این جا جمع کردیم و در این جمع فقط چند نفر استاد بودند که من می شناختم.
آنها واقعا استاد به معنی واقعی بودند؛ ولی بقیه شان همان افراد اداری و دیوانی بودند که به دانشگاه راه یافته بودند. افرادی بودند که ده تا شغل
داشتند که یکی هم تدریس در دانشگاه بود. مرحوم مطهری می فرمودند: نسل جوان ما و دانشجویان ما از بزرگان این مملکت مأیوس شدند؛ از
بس که دیدند متملق و چاپلوس هستند، دنبال مال و منال دنیا هستند و اعتنایی به دانشجویان ندارند و چه بسا دانشجویان را تحقیر می کنند.
این است که جوان ایرانی از اینها مأیوس شده، الگوی خودش را دیگر نمی تواند از ایران به دست بیاورد و پس سعی می کند الگویش را از خارج از
ایران به دست بیاورد و به دنبال فلان قهرمان فکری آمریکای جنوبی می رود و این را الگوی خودش قرار می دهد و یک جمله ای گفتند که شاید
مثلاً من جرأتش را نداشتم که این جمله را بگویم؛ ولی مرحوم مطهری می گفتند و بعد هم گفتم: شما خوب گفتی. گفت: «ممکن است بعضی ها
شرح حال خودشان را بنویسند و بدهند دست دانشجو که بیا این را الگوی خودت قرار بده و دانشجو ممکن است این را بخواند؛ و به خاطر این که
من چه کار بکنم که مثل این نشوم». این تعبیر برای آنها خیلی گران آمد و واقعا هم تعبیر درستی بود. همان طوری که عرض کردم دانشجویان
کاملاً استاد واقعی را از استاد غیر واقعی تمییز می دادند. آن جا در دانشکده ادبیات که بودم، استادان بزرگ و بزرگواری مثل مرحوم دکتر یحیی
مهدوی داشتیم که تمام حقوق خودش را صرف نشر کتاب های قرآنی و تفسیری می کرد.
استاد دکتر غلام حسین صدیقی، استاد جلال الدین همایی و مرحوم بدیع الزمان فروزانفر را دانشجویان استاد واقعی می دانستند؛ ولی کسانی هم
بودند که ده جا ارتباط داشتند، ده جا شغل داشتند و می آمدند سر کلاس و وقت شاگرد را هدر می دادند اجازه نمی دادند که دانشجویان با آنان
صحبت بکنند که اینها را هم دانشجویان می شناختند.
بهشتی مرا به دایره المعارف اسلام کنجکاو کرد.
اولین باری که من مرحوم بهشتی را ملاقات کردم دیدم یک کتاب کفتی زیر بغلش است. سالی بود که با هم امتحان ورودی می دادیم برای ورود
شدن به دانشکده منقول و معقول. بعد از این که آشنا شده بودیم، دو دفعه سلام و علیک کرده بودیم. در جریان امتحان کنکور بودیم و اینها یکی
دو تا کتاب کلفت زیر بغلشان
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 