پاورپوینت کامل هزارتوی پرسش و پاسخ ; گذری بر گفت و گو با اساتید دانشگاهی از آغاز انتشار پرسمان تاکنون ۱۱۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل هزارتوی پرسش و پاسخ ; گذری بر گفت و گو با اساتید دانشگاهی از آغاز انتشار پرسمان تاکنون ۱۱۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل هزارتوی پرسش و پاسخ ; گذری بر گفت و گو با اساتید دانشگاهی از آغاز انتشار پرسمان تاکنون ۱۱۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل هزارتوی پرسش و پاسخ ; گذری بر گفت و گو با اساتید دانشگاهی از آغاز انتشار پرسمان تاکنون ۱۱۰ اسلاید در PowerPoint :
۶
پای صحبت خیلی از افراد که می نشینی، حرف نویی برای گفتن ندارند و فقط به صحبت های تکراری و همیشگی شان بسنده می کنند. اگر بخواهی
دلیل این نکته را بفهمی، کافی است تا تو هم کمی تنبل باشی و اراده ات را به کار نگیری و البته کسی هم که دچار تنبلی و بی ارادگی شد، برای خود
و یا جامعه کسی نخواهد شد و حرف تازه ای نخواهد داشت و می شود همان حیوان ناطق به معنای حیوان سخن گو؛ نه حیوان متفکر؛ مطالعه ای
نخواهد داشت و مطمئناً بدون مطالعه، فکر هم نخواهد کرد. وقتی هم که فکر تعطیل شد، تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!
ما هم با اساتیدی که در اثر پشتکار و اراده به جایی رسیده اند که هم برای خود کسی شده اند و هم برای جامعه سرمایه ای محسوب می گردند،
گفت وگوها انجام داده ایم و در هر شماره سعی کردیم که حرفی نو برای گفتن داشته باشیم. حال که سه سال متوالی از انتشار اولین نشریه در
عرصه پرسش، پاسخ و مشاوره دانشجویی می گذرد، بر آن شدیم تا با تقدیم سبدی پر از میوه های گوناگون از گفت وگوهایی که با اساتید
دانشگاهی انجام داده ایم، شما را با حال و هوای گفت وگوها آشنا سازیم.
همچون گذشته منتظر معرفی اساتیدی هستیم که حرف تازه ای برای گفتن دارند. اگر هم پرسشی دارید و به استاد متخصص آن دسترسی ندارید،
حتماً با ما مکاتبه کنید. به امید موفقیت شما در تمامی مراحل زندگی به خصوص زندگی دانشجویی.
مرکز مدد مهدی ـ علیه السلام ـ است
پرسمان: «راز موفقیت در زندگی چیست؟»
استاد محمدرضا حکیمی:
۱. راه مناسب را برای رسیدن به مقصد انتخاب کند.
۲. علاقه مند به آن کار باشد.
غالباً فکر می کنند راز موفقیت فرمول خیلی خاصی است که همه می توانند آن را عمل کنند؛ امّا این نیست و اگر هم باشد، همان
علاقه و پشتکار است.
۳. خستگی نشناسد.
۴. به خدا توکل نماید.
۵. به حضرت حجّت ـ علیه السلام ـ توسل داشته باشد؛ چون او مرکز مدد است و اگر جوان این نکته را نداند و از او غافل باشد،
ضرر خواهد کرد.
ما الان شب وارد خانه می شویم، برق را که می زنیم، اتاق روشن می شود. غالب مردم توجه ندارند که برق از مرکز می آید؛ البتّه
این عدم توجه نقشی در واقعیت ندارد. اساس عالم بر دوستی است. آن کسانی که خدا آنها را «بالذات» دوست دارد، نه
«بالغیر»، همان چهارده معصومند؛ به خاطر این که بالذات آنها را دوست دارد، هزاران موجود دیگر، خلق کرده است و دوستی
و محبت خدا به آنها «بالعرض» است؛ بنابراین، توسل به امام زمان ـ علیه السلام ـ را در موفقیت، بسیار مهم می دانم.
(راز موفقیت؛ پیش شماره ۱)
رمز پیشرفت، در معرض پرسش قرارگرفتن
پرسمان: این سخن معروف است که: «پرسش کلید دانش است». می خواهم این سؤال را مطرح کنم که آیا به نظر شما، هر پرسشی کلید دانش است
یا این که اگر پرسشی بخواهد کلید دانش بشود، باید از ویژگی های خاصی برخوردار باشد؟
دکتر محمد لگنهاوزن: به نظر من هر پرسشی همیشه ثمربخش نیست؛ اما می توان گفت که شرط لازم برای شناخت بهتر
سؤال است و به بیان دیگر برای پیشرفت در تحقیق، باید خود را در معرض سؤال قرار دهیم. خود من وقتی نوجوان بودم، از
یک برنامه تلویزیونی مطلبی در مورد فلسفه شنیدم و از مادرم پرسیدم: فلسفه چیست؟ مادرم گفت: من پاسخ سؤال های شما
را نمی دانم. شما باید به کتابخانه بروی و پاسخ سؤالات خود را در کتاب هایی که آن جا هست، بیابی. آن برنامه تلویزیونی و
پیدایش آن سؤالات، در حقیقت محرک من برای دنبال کردن فلسفه بود.
(با پرسش زنده ام؛ پیش شماره ۱)
ما و ناتوانی در ریزکردن دستورات کلی دین!
پرسمان: چه مکانیزم هایی برای مواجهه با بحران احساس شکست و ناامیدی می توان ارائه کرد؟
دکتر احمد برجعلی: به نظر می رسد باید در راستای استقرار یک مدل فکری و عقیدتی و همچنین یک مدل رفتاری به نسل
جوان کمک کرد. جوان به تنهایی نمی تواند چنین مدلی را بیافریند و انتخاب کند، مگر این که جامعه در حل این مسأله به یک نوع
توافق اجمالی برسد. جامعه علمی و فرهنگی ما باید این مسأله را حل کند که هویت اجتماعی ما چه ترکیبی از فرهنگ اسلامی،
ایرانی و غربی است. به نظر من، ابهام اساسی که ما با آن روبه رو هستیم، آن است که ما هنوز پیام روشن و شفافی در زمینه
فرهنگ و هویت اجتماعی خودمان نداریم. ما هنوز نتوانسته ایم دستورهای کلی دینمان را ریز کنیم و از آن ها مدل های فکری و
رفتاری متناسب با شرایط اجتماعی استخراج کنیم. متأسفانه بعضی از دینداران نیز نتوانستند آنچنان که باید و شاید
محاسن دین را نشان دهند و عملکرد نادرست آن ها موجب گشته برخی از جوانان اندیشه دینی را در حل مسائل و
مشکلاتشان ناکارآمد تشخیص دهند.
(جوان، آینده و موفقیت؛ پیش شماره ۲)
پرسش: نخستین گام برای فهمیدن
پرسمان: یکی از مسائلی که در باب پرسش و پرسش گری قابل طرح می نماید، ارزیابی وجوه تمایز پرسش از شبهه است؛ پس نخست بفرمایید
پرسش چیست و شبهه کدام است و مرز میان آنها چیست؟
استاد علی اکبر رشاد: تعریفی حضرت امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ از شبهه دارند که در نهج البلاغه هم آمده است. در نظر آن
حضرت، شبهه را از این جهت شبهه می گویند که باطلِ شبیه به حق است؛ بدین معنا که باطناً باطل است و ظاهراً حق و
درنتیجه، موجب اشتباه و خطای مخاطب می شود. پرسش، نخستین گام برای فهمیدن است و ساده ترین قدم در مسیر
پژوهش و روان ترین و در دسترس ترین روش برای تحقیق. بنابراین، پرسش، گام برداشتن در جهت پژوهش و تحقیق و فهم
است؛ امّا شبهه، اقدامی است برای به اشتباه افکندن و به انحراف کشیدن کسی که با شبهه مواجه می شود. لذا فرق هایی را بین
سؤال و شبهه ذکر کرده اند؛ یکی این که پرسش استفهام است و در واقع، واژه معادل پرسش در عربی، واژه استفهام است.
استفهام ماده فهم در باب استفعال است؛ یعنی فهم طلبی. کسی که می پرسد، در صدد افزودن فهم خویش و گستردن درک
خویش از حقیقت است؛ امّا شبهه، شبهه افکنی و شبهه پراکنی است. اگر درست باشد، می توان گفت: اشتباه است و طلب اشتباه
است و بیشتر به لغزش واداشتن و امر را بر کسی مشتبه ساختن است. بنابراین، در طرح شبهه، طراح شبهه قصد فهم و درک
ندارد و در صدد تخریب فهم ها و ویران کردن درک های موجود است. براین مبنا، پرسش جهل زدایی است و شبهه جهل زایی.
پرسش منشأ هدایت است.
(مرز بین پرسش و شبهه؛ پیش شماره ۳)
نگرش انتقادی، لازمه تحول وجودی جوان
پرسمان: فرض کنیم جوان دانشجویی، با بررسی وضع کنونی اش، درمی یابد وضعیت مطلوبی ندارد و فاصله اش با احسن حال بسیار است. راه
رسیدن به آن قله چیست؟ شما به جوانانِ دانشجو، برای گذراندن مرحله تحوّل، چه توصیه هایی می کنید؟
دکتر محمدرضا شرفی: مهم ترین مسئله همان دغدغه رشد و تعالی و تحول دائمی است که اگر در شخص ایجاد شد، به دنبال
راه های ایجاد تحول خواهد رفت؛ امّا کسی که دغدغه تعالی ندارد و کسی که رنج چگونه زیستن برایش مطرح نیست، اصلاً
حرکتی نمی کند و تحول و دگرگونی برایش معنا ندارد. در مورد پرسش شما باید بگویم، با به کار بردن قید دانشجو برای
جوان، انتظاراتی جدید ایجاد می شود؛ چون دانشجو جزء گروه روشنفکر و آگاه جامعه است و باید الگوی دیگر جوانان جامعه
باشد. به نظر من، فرد برای رسیدن به آن تحوّل وجودی، باید حالتی نقد گونه به روند زندگی خود داشته باشد و با تفکّری
نقّادانه خود و زندگی اش را مرتّباً بررسی کند. در این صورت، او دیگر از رشد و تعالی عقب نمی ماند. با استمرار این حالت،
شخص به سر منزل مقصود که معنویّت و تعالی روح است، نائل خواهد شد. پس پیدایش تفکّر انتقادی در طبقه دانشجو، یکی
از راهکارهای رسیدن به تحول و پویایی است.
(فصلی برای رویش؛ پیش شماره ۸)
پوچ انگاری، فریاد آمریکا در برابر تمدن های دیگر
پرسمان: بسیاری از کشورهای اروپایی به توسعه و پیشرفتی چشم گیر در عرصه علم و تکنولوژی دست یافته اند؛ ولی حتی این کشورها نیز از
هجوم فرهنگ امریکایی و از بین رفتن فرهنگ ملی خود نگرانند. به نظر شما، چرا یک چنین وضعیتی پیش آمده است و چرا در میان کشورهای
توسعه یافته، امریکا نقشی چنین تخریب گر و منفی را عهده دار شده است؟
دکتر صادق طباطبایی: به نظر من، امریکایی ها نخستین کسانی بودند که به تکنولوژی برتر دست پیدا کرده، تکنوپول شدند.
از طرف دیگر، امریکا داعیه سیطره بر جهان را در سر داشت؛ اما از فقدان یک چیز بسیار مهم رنج می برد و آن نداشتن یک
تمدن قدیمی و جاافتاده بود. فرانسه، انگلیس و بالاتر از همه، کشورهایی همچون ایران، چین، مصر و… از تمدن های بسیار
ریشه داری برخوردار بودند و به تمدن خود می بالیدند و بر آن تکیه می کردند. در این موقعیت، تنها راهی که امریکا پیش روی
خود می دید تا این کمبود را از خود دور کند، پوچ انگار کردن مردم و بی ارزش قلمداد کردن فرهنگ ها و تمدن های گذشته در
ذهن دارندگان آن فرهنگ ها و تمدن ها بود و این کار را با سرمایه گذاری روی نسل جوان و نوجوان انجام داد. این امریکا و این
تکنوپولی برای گسترش خود، هیچ راهی نداشت؛ جز این که فرهنگ ها را یکدست کند و همان بلایی که سر فرهنگ کتابخوانی
خود آورد، با فرهنگ های دیگر نیز انجام دهد و این کار را نیز از طریق گسترش بساط عیش و طرب و خوشی از راه بردن
اسباب طرب به درون اتاق خواب کودکان و نوجوانان و نیز از طریق برنامه های تلویزیونی، ماهواره ای و… انجام داد.
(بحران تکنوپولی؛ پیش شماره ۹)
ارزش ها و نیازها در جامعه ناسالم
پرسمان: شما در دو کتاب «توسعه و تضاد» و «آناتومی جامعه» درباره مکانیزم تغییر هنجارها، از دو مقطع که در آنها هنجارها و ارزش های
اجتماعی دگرگون شدند، سخن گفته اید: یکی مقطع انقلاب و دوران جنگ و دیگری بعد از پایان جنگ و دوران توسعه و درباره مکانیزم این تحول و
تغییر هنجارها و ارزش های اجتماعی به یک طیف پنجگانه اشاره کرده اید، مشخصات هر کدام از این طیف ها و نیز جایگاه دانشجویان را بیان
کنید. مبنای شما برای تمییز این پنج طیف چیست؟
دکتر فرامرز رفیع پور: به طور کلی رفتار دانشجویان یا هر گروه دیگر، در برابر یک پدیده، همیشه یکسان نیست. در
دانشجویان یا افراد به اصطلاح روشنفکر و یا هر گروه دیگری مثل کشاورزان، زن ها، بازاریان و…. این طور نیست که بنده در
گروهی نو آور باشم و در گروه دیگر هم نوآور باشم و همین طور بروم جلو. اگر در بعضی چیزها من واپس زده بودم و اصلاً
همکاری نکردم ـ مثل مقوله توسعه ـ نمی توانم بگویم در پدیده های دیگر علمی نوآور نیستم. آن چه دانشجویان را به خود
جذب می کند، این است که یک پدیده اجتماعی تا چه اندازه نیاز بشود؛ یعنی یک پدیده اجتماعی برای هر گروهی که به نیاز
تبدیل شد، آن گروه را جذب می کند. عده ای که در بیمارستان ها هستند و الان به شفا نیاز دارند، اگر یک روحانی به بیمارستان
برود و برای اینها صحبت کند و دلداری بدهد یا به فقرایی که محتاج نان شب هستند، رسیدگی کند و شب جمعه هدایایی برای
این ها ببرد، در آن لحظه این گروه ها جذب آنها می شوند؛ چون احساس نیاز می کنند، مانند کاری است که پیامبر
ـصلی الله علیه وآله ـ درباره یک یهودی انجام داد.
نکته بعد این است که نیاز در حد بسیار بالایی قابل دست کاری است تا بفهمیم چه چیزی نیاز است. جوانان هم نیازهایی که
ابراز می کنند، قابل اعتماد نمی نماید؛ چون پایدار و مطمئن نیست. در یک شرایط سالم، ارزش ها تابع نیاز است؛ یعنی نیازها
ارزش تولید می کنند؛ مثلاً برای کشاورزان در سال خشکی که آب کم است، آب به نیاز تبدیل می شود و آن گاه روش های
مختلفی ابداع می شود تا این نیاز بر طرف گردد؛ یعنی آب با ارزش می شود؛ اشتباه بزرگ مدعیان حمایت از جوانان آن است
که می گویند: جوانان ما این نیاز یا آن نیاز را احساس می کنند؛ اما تمام این نیازها جای سؤال دارند؛ زیرا نظام ارزش گذاری
جامعه، دست ارزش گذاران بیرونی است. آنها ارزش ها و نیازهای جامعه را تعیین و برای آینده برنامه ریزی می کنند. اشتباه
بزرگ مسئولان این است که نیازها را از ارزش ها اشتقاق کرده اند.
(جامعه؛ نیازها و ارزش ها؛ پیش شماره ۱۰)
اوقات فراغت نیازمند برنامه ریزی
پرسمان: نحوه سپری کردن اوقات فراغت به چه عواملی بستگی دارد؟
دکتر محمدصادق مهدوی: اوقات فراغت امری صرفاً فردی نیست و بلکه اکتسابی و آموزشی نیز هست. فرد در هر جامعه ای
که زندگی بکند، در اثر تلقینات، مشاهدات و رفتارهای دیگر یاد می گیرد که چه چیزی را دوست داشته باشد و چه گونه دوست
داشته باشد و اوقات فراغتش را با چیزهایی که دوست دارد، چگونه سپری کند. به طور کلی نحوه سپری کردن اوقات فراغت،
همواره از هنجارها، ارزش ها و معیارهای خانوادگی، اجتماعی و فرهنگی تأثیر می پذیرد.
در یک فرهنگ خاص مثل فرهنگ غربی، لذت جویی و به خصوص لذات جسمی و مادی، از شیوه های مطلوب گذراندن اوقات
فراغت است؛ در حالی که در قالب فرهنگی ما بسیاری از نحوه گذران اوقات فراغتی که در آن جا رخ می دهد، نام انحراف به
خود می گیرد. در آن جا با برنامه ریزی مبتنی بر فرهنگ و ایدئولوژی خود جوانان را به آن سمت سوق می دهند و ما در این جا
بر اثر عدم برنامه ریزی کلان، زمینه ساز پیدایش انحراف آن هم در اوقات فراغت می شویم و لذا این مسئله برای برنامه ریزان
مملکت مسئولیت و تعهدی را ایجاد می کند که بدانند اوقات فراغت جوانان را باید پر کنند.
(بارور سازی اوقات فراغت؛ پیش شماره ۱۲)
دانشگاه، جایگاه جامعه پذیری یا بنگاه کاریابی؟
پرسمان: تصور واقعی شما از محیط دانشگاه چگونه است؟
دکتر سیما فردوسی: به نظر من، هدف فرد در ورود به دانشگاه، باید رشد باشد؛ رشدی که باعث تحول شود و برای تحقق آن
انسان باید در محیط و جامعه علمی باشد، آن وقت است که جهان بینی شخص تغییر خواهد کرد. دانشگاه و برنامه های آن
برای این نیست که حتماً برای دانشجو شغل و موقعیت ایجاد کند. دانشگاه طرز فکر را متحول خواهد کرد. به نظر من،
خانواده هایی که به جوانانشان برای عدم راهیابی به دانشگاه سرکوفت می زنند و آینده او را در خارج از دانشگاه تیره و تار
جلوه می دهند، به ایجاد این تصور غیر واقعی از دانشگاه دامن می زنند. همه باید بدانیم دانشگاه محل آماده سازی افراد برای
ورود به جامعه است؛ نه بنگاهی برای کاریابی و کارپردازی.
(زندگی دانشجویی؛ شماره ۱)
پرفسور حسابی و جدی گرفتن پرسش دانشجویان
پرسمان: برخورد آقای دکتر با دانشجویان چگونه بود و چگونه آنان را به فراگیری علم و انجام تحقیقات علمی تشویق می کرد؟
مهندس ایرج حسابی: یکی از روش های آقای دکتر برای علاقه مند کردن دانشجویان به علم و تحقیق، جدی گرفتن سؤالات
دانشجویان بود. وقتی دانشجویی می آمد و از آقای دکتر سؤالی می کرد، آقای دکتر با این همه سوابق علمی و تحقیقاتی اش با
دقت سؤال را گوش می کرد؛ اسم و آدرس طرف را می پرسید و یادداشت می کرد و کاغذ را در جیب قرار می داد و بعد می گفت:
ببخشید من جواب دقیق سؤال شما را نمی دانم. بعد می آمد در منزل و مدت ها روی آن سؤال کار می کرد. گاه به مراکز
انتشاراتی معتبر خارجی نامه می نوشت تا برای ایشان در موضوع مورد سؤال کتاب و مجله ارسال کنند. می گفت: می خواهم
مطمئن باشم آیا جوابی که به این سؤال می دهم، مطابق آخرین دستاوردهای علمی هست یا خیر؟ آقای دکتر که روزانه هزار
تا کار داشت، این قبیل کارها را در اولویت قرار می داد. روزی که جواب را روی یک صفحه تمیز تحویل دانشجو می داد، طرف
تعجب می کرد که آقای دکتر حسابی در این مدت روی سوال او کار می کرد. این جور کارها باعث می شد دانشجویان ایشان در
امر علم و تحقیق تشویق شوند.
(زندگی یعنی فهمیدن چیزی جدید؛ شماره ۳)
دانشجو و عوامل غیرقابل کنترل
پرسمان: یکی از عوامل مهمی که نشاط و شادی جوانان دانشجو را با تهدید روبه رو می کند، مشکلاتی است که دانشجویان متناسب با سنین
جوانی و صفت دانشجویی خود با آن روبه رو می شوند. خوب است راهکاری برای برخورد با این مشکلات پیشنهاد دهید تا دانشجویان با عمل به
آن، از تأثیرگذاری مشکلات بر شادی و نشاط خود جلوگیری کنند.
دکتر محمود گلزاری: به نظر من، بهترین راه برای برخورد با مشکلات و حل آن این است که جوان دانشجوی ما مسائل و
مشکلات زندگی دوران جوانی یا دانشجویی خودش را به چیزهای غیر قابل کنترل مستند نکند. خیلی از دانشجویان را دیده ام
که برای مثال استعداد کم، شانس و حتی قسمت و خواست خدا را در تحلیل مشکلات زندگی خود وارد می کنند. به نظر من، این
افراد با چنین استدلال هایی نمی خواهند بپذیرند که شکست خورده اند و علت اصلی شکستشان هم خودشان بوده اند. به عقیده
من، ندیدن و انکار ضعف ها، آدم را بیش از پیش دچار ضعف می کند.
روشی را من غالباً برای برخورد با مشکلات جوانان پیش می گیرم، این است که اول از شخص می خواهم مشکلاتش را
یادداشت کند و بعد به او می گویم که کدام یک از این مشکلات، غیرقابل تغییرند؛ برای مثال، این که پدر یا مادر کسی فوت
کرده، عاملی غیر قابل تغییر است و من باید آن را بپذیرم و راضی باشم و با استدلال هایی آن را برای خودم حل کنم؛ برای
مثال اگر پدرم فوت کرده، باید قبول کنم این ضربه مهمی در زندگی به من
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 