پاورپوینت کامل درد دل یک رایانه ۱۲ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل درد دل یک رایانه ۱۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل درد دل یک رایانه ۱۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل درد دل یک رایانه ۱۲ اسلاید در PowerPoint :

۳۴

احساس سنگینی زیادی می کردم. سرعتم خیلی پایین آمده بود و به زور می توانستم فایلی را باز کنم و یا از صفحه ای به صفحه ای
منتقل شوم. با دانلود، کپی و حتی ذخیره بسیاری از مطالب مشکل داشتم.

هر روز بارها، بی مورد هنگ می کردم و برای بهبود وضعیت، هر روز صدها بار دست به ری استارت می زدم؛ ولی ری استارت هم
کمکی به بهبود حال من نمی کرد.

دلم هزار راه می رفت؛ با خودم می گفتم: نکنه مشکل سخت افزاری پیدا کرده باشم؟ نکنه سی پی یوام عیبی پیدا کرده؟ نکنه رَم ام مشکل
داره و بالاخره نکنه مادِر بُردم خراب شده است؟

برای پاسخ به این سؤالات، خود را در معرض متخصصان سخت افزاری قرار دادم؛ ولی هیچ یک از آنان، کاری از پیش نبردند و در
نهایت به این نتیجه رسیدند که هیچ گونه مشکل سخت افزاری ندارم.

مات و مبهوت مانده بودم و دائما مشکلاتی را که روزگار مرا سیاه کرده بودند، سرچ می کردم.

خدایا! نکنه این همه بدبختی به خاطر انباشت مطالب زیاد در هاردم باشد؛ ولی مطالب زیادی که مانع از سرعت من شود، در هارد من
نبود.

نکنه بدسکتور داشته باشم؛ ولی نه، اگر بدسکتور داشتم، متخصصان سخت افزاری گوشزد می کردند.

پیام های خطای گوناگونی دریافت می کردم و از برنامه ای به برنامه دیگر می پریدم. با بیشتر سی دی ها بیگانه شده بودم و حتی
بیشتر مطالب درون هاردم را نمی شناختم.

سرانجام تصمیم گرفتم که تمامی مطالب هاردم را پیش روی یک متخصص نرم افزاری بازگو کنم؛ شاید او بتواند مرا از این بدبختی
نجات بخشد و همین کار را هم کردم. هاردم را سفره کردم و ریز و درشت هاردم را با او در میان گذاشتم. ایشان نیز ساعت ها با صبر
و حوصله فراوان، با مطالب هاردم کلنجار رفت؛ کم کم امیدوار می شدم؛ چون از سر تکان دادن ها و نچ نچ کردن هایش می شد فهمید که
دارد به نتایجی می رسد.