پاورپوینت کامل علم بومی…تنها راه آب بندی نشت نشا ; گلگشتی در آخرین نوشته رضا امیرخانی ۲۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل علم بومی…تنها راه آب بندی نشت نشا ; گلگشتی در آخرین نوشته رضا امیرخانی ۲۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل علم بومی…تنها راه آب بندی نشت نشا ; گلگشتی در آخرین نوشته رضا امیرخانی ۲۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل علم بومی…تنها راه آب بندی نشت نشا ; گلگشتی در آخرین نوشته رضا امیرخانی ۲۷ اسلاید در PowerPoint :

۲۳

دانشگاه صنعتی شریف یک شعبه بد از دانشگاه های آمریکاست. در آن چیزی تدریس می شود که مسئولان دوست دارند آن
را علم بنامند؛ اما این علم، ترجمه ای است نادقیق و ناکارآمد از علم تجربی غربی. بی ریشه و بی اصالت. از زیر بته به عمل آمده
و پر روشن است چیزی که ریشه ندوانیده باشد، بزرگ نمی شود. از روزی که شروع کردیم به ترجمه علم، حالی مان نشد که
علم تجربی غرب، بر اساس تجربه غربیان از جهان راست شده است و ما اگر بخواهیم علم تجربی داشته باشیم، دست کم باید
خودمان تجربه کنیم.

هر بچه دبیرستانی این ملک، قوانین نیوتن را بایستی برای امتحاناتش حفظ کند. اما هیچ زمانی درنمی یابد که قانون سوم –
هر علمی را عکس العملی است – عیناً از قانون علیت منتج می شود و بوعلی سینا قرن ها پیش در شفا چنین نگاشته است که اگر
نبود اصطکاک، جسمی که در فلک متحرک بود، هرگز از حرکت باز نمی ایستاد…

هیچ وقت کسی به او قصه های شیخ اشراق، سهروردی حکیم را نشان نداده است که در آن به کرمی شب تاب طعنه می زند که
«بی چاره تنگ حوصله است، خود نمی داند که آن روشنایی نفس وی هم از آفتاب است». هیچ گاه به این فکر نکرده است که چرا
شتاب و نیرو و جرم در ارتباط هستند. این یکی عقلی بوده یا تجربی؟ حضرت سر آیزاک چگونه این قانون را از دل طبیعت
بیرون کشیده بود؟

ما نه فقط از خودمان دور افتاده ایم که از غربیان نیز. قصه شیخ اشراق پیش کش؛ هیچ زمانی کسی برای ما قصه نیوتن را
تعریف نکرده است که چگونه سطوح شیب دار را در زوایای مختلف می آزمود و نمودار سرعت و زمان را نقطه – نقطه رسم
می کرد و شبه خطی بودن آن را در می یافت و…

تا این قصه را به کسی یاد ندهیم، او نمی فهمد که چگونه علم تولید می شود و به عوض تعلیم علم ترجمه ای، باید قصه گفت. به
همین سادگی. باید قصه تولید علم را تعریف کرد. یعنی زندگی مولد دانش را به دانش آموزان نشان داد. همان تقدم سیره بر
سنت… .

از کل نیوتن همین را به ما چپانده اند که یک سیب از بالای درختی – تالاپ – افتاد و همه چیز کشف شد. حالا همه سیستم
آموزشی کشور هم منتظر نشسته اند تا سیبی از بالای درخت بیفتد و خورشید مشرقی به درآید… دانش آموز ما چون نحوه
تولید علم غربی را نمی فهمد، زندگی علمی را نمی بیند، عادت می کند به لقمه آماده جویدن. پس دستگاه گوارشش نحیف و
نحیف تر می شود؛ تا آن جا که به یک هندبوک ساده، یک حل المسائل مبتذل، یک دائره المعارف تنگ تبدیل می شود. نه او، که
استاد دانشگاه هم از متدولوژی علمی بی بهره است. ما نمی دانیم که علم چگونه تولید می شود. برای همین پای این قافله تا به
حشر لنگ است.

روند ترجمه علم، اگر به تولید علم تبدیل نشود، روزاروز پرت و پلاتر خواهیم شد. تازه حتی با آوردن روش شناسی علم
تجربی غرب هم به جایی نخواهیم رسید. دست بالا می شویم یک شعبه از شعبات بد و عقب افتاده دانشگاه های غربی. ما حتی
باید روش شناسی علمی مان را نیز خود تولید کنیم و این علم از تولید سؤال آغاز می شود. ما باید بتوانیم سؤال بومی طرح
کنیم تا برای یافتن جواب مجبور به تولید علم شویم. سال هاست که باب تولید سؤال علمی در این مملکت بسته شده است. از
شور و نشاط علمی هیچ خبری نیست. دانشگاه هایی که در آن علم تولید نشود و زورکی تدریس شود، بدل می شوند به
گورستان های علمی. باور کنیم که همیشه این گونه نبوده است…

بالا برویم و پایین بیاییم، معمار مسجد شاه اصفهان، اگر شیخ بهایی باشد، سهمی را می دانسته که یعنی چه. کانونش را
می توانسته محاسبه کند. انعکاس صوت را درک می کرده و برای همین، منبر را عدل، وسط کانون قرار می داده. با آن ساعت
خورشیدی که مثل یک کار سردستی و بی اهمیت، در حیاط پشتی جاسازی کرده است، معلوم می کند که از خط السیر
خورشید اطلاع داشته است و دست کم از نوع حرکت نسبی زمین و خورشید و تغییر آن در طی روز و فصل آگاه بوده. نه فقط
این که از بار گسترده شکل های سهموی و محاسبه استحکام گنبدها هم چیزکی بارش بوده. گذشته از همه اینها آن قدر ذوق
هنری داشته که سردر مسجد را که هم سو با جهات اصلی شرق و غرب است آن قدر بلند بگیرد که انحراف زاویه جنوب با
قبله، معماری میدان شاه اصفهان را به هم نریزد. هنوز هم وقتی وارد می شوی، آن چنان در راهرو تاب می خوری و چنان از
بلندی و زیبایی بنا کف می کنی که متوجه این تغییر زاویه نمی شوی. سردر ورودی هم سو با جهات اصلی، با محراب، ثلث
قائمه

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.