پاورپوینت کامل گپی با خوشابا شمعون حنا الشیخ ۶۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل گپی با خوشابا شمعون حنا الشیخ ۶۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گپی با خوشابا شمعون حنا الشیخ ۶۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل گپی با خوشابا شمعون حنا الشیخ ۶۳ اسلاید در PowerPoint :

۳

اگر عصر امروز را، عصر جست وجو بنامیم، سخنی به گزاف نگفته ایم. سرخوردگی انسان از چرخ دنده های زندگی بی روح ماشینی، بحران های
اجتماعی، جنگ ها، نابسامانی های اقتصادی، حرکت بی رحم استعمار کهن و نو، بحران هویت، خشک سالی سرزمین معنویت، حوادث و بلایای
طبیعی، و …، همگی عواملی هستند که به راه جویی انسان و پی جویی درمان، تکاپوی دیگری می بخشند. نسل های نو، پرسشگری و اندیشه ورزی
را گزیده اند و بازنگری میراث فکری پیشینیان را پیشه کرده اند. نگاه ها به دنبال راهی است که جسم و جان و اندیشه را با هم سیراب کند و چه
دشوار است این جست وجو؛ اما شیرین.

سلطه اختاپوسی رسانه ها باعث شده تا عرضه و تقاضای اندیشه ها و گرایش ها، در لابه لای روش های سنگین تبلیغاتی، از مسیر مقایسه و
گزینش آزاد، منحرف شده، در بیشتر موارد، به القا و دریافت تبدیل شوند؛ تصمیم گیران بین المللی و غول های جهانی سرمایه و قدرت، با
پنجه های ادبیات، سینما، رسانه و …، مغزها را به کیسه منفعت خود تبدیل می کنند و می کوشند با شراب های رنگانگ فرهنگی و ضد فرهنگی،
خماری نسل ها و بستر کشتار و غارت مادی و معنوی ملت ها را هموار کنند.

با این حال، همواره کسانی بوده اند که از این پنجه های قدرت رهایی یافته، با آزادی، به نقد اندیشه ها پرداخته اند.

در میان تکثر اندیشه ها و تضارب سنگین باورها و رقابت الگوهای درمانی، دین، درخشش و جاذبه خود را دارد. ژرفای نیاز فطری انسان به
تکیه گاهی بی نهایت، نیاز به عشق ورزی به موجودی با زیبایی و کمال بی حد، نیاز به عقلانیت ناب، شور و خروش عدالت ورزی، تکاپوی آزادی
خواهی، اخلاق گرایی و …، کشش انسان را به دین بیشتر می کند؛ زیرا یکی از عوامل دین گریزی در دنیای معاصر، برخورد نابهنجار برخی
دینداران با چنین مفاهیمی و فراموشی بخش های سرنوشت ساز دین بوده است.

بررسی و نگاه ژرف تر به آنان که در پی طوفان در اندیشه و باورهایشان، راهی دیگر را گزیده اند، شیرین، هیجان انگیز و شاید ضروری باشد.

آنان که با مرزهای غلیظ رسانه ها، از اندیشه موروثی خود گذر کرده اند و توانسته اند دین و آیینی متفاوت با محیط زندگی خود گزینش کنند،
برای ما قابل توجه هستند. وقتی این گزینش، مطابق با باور کنونی ما باشد، به این توجه، علاقه و احترام هم اضافه می شود.

مبالغه نکرده ایم اگر گرایش به اسلام و به شکل ویژه تشیع را به سیلی خروشان تشبیه کنیم که موج های آن، انسان های متفکر و تحصیل کرده
سراسر جهان هستند.

این کشش، آن قدر قوی است که گاهی ره یافته مجبور شده، از خانواده و عزیزان و محیط زندگی خود جدا شود و گاهی از سوی آنها طرد شده
است؛ هر چند بسیاری از آنان توانسته اند با فعالیت های فرهنگی خود تأثیرهای مثبتی داشته باشند.

گروهی از ره یافتگان اهل قلمند و داستان تولد خود را نگاشته اند. عده ای دیگر، عالمانه به میدان آمده اند و با پژوهشی ژرف، از این گزینش خود، در
برابر طعنه ها و اشکال ها دفاع کرده اند.

می خواهیم به سراغ این ره یافتگان برویم؛ کسانی که تولد دوباره را تجربه کرده اند؛ فرهنگ ها و باورهای متفاوتی را آزموده و سنجیده اند.

آشنایی با این گروه، باعث می شود خودمان را بهتر بشناسیم؛ دیگران را دقیق تر بنگریم و از نوع نگاه دیگران به خود، آگاه تر شویم.

نقطه نظرات، احساسات و پرسش هایتان را با ره یافتگان، برایمان بفرستید.

نام: علی الشیخ (خوشابا شمعون حنا الشیخ)

محل تولد: بغداد

سال تولد: ۱۹۶۴ میلادی

دین سابق: مسیحیت کاتولیک

تحصیلات: کارشناسی ارشد کلام جدید از مرکز جهانی علوم اسلامی

پرسمان: ابتدا درباره زندگی خودتان و چگونگی مسلمان شدنتان توضیح دهید.

در خانواده ای متدین به مسیحیت به دنیا آمدم. از همان دوران کودکی، آیین های عبادی مسیحیت را انجام می دادم. عصرهای
یکشنبه، همراه خانواده ام به کلیسا می رفتم. پدرم، بردار کوچکمان را به دیر فرستاده بود تا کشیش بشود. برادرم سالی
یک بار و مدت کوتاهی به خانه می آمد. پدرم گاهی مرا برای دیدن برادرم به آن جا می فرستاد. از برادرم درباره کیفیت و
محتوای درس هایش می پرسیدم؛ او جواب هایی می داد که خیلی متوجه نمی شدم. آن روز به او و زندگی دور از هیاهو و
گوشه نشینی او غبطه می خوردم. پدرم تصور بسیار بدی از مسلمانان داشت. وقتی سخن از اسلام و مسلمانان به میان
می آمد، از دین اسلام بدگویی می کرد و داستان هایی برایمان تعریف می کرد که در این داستان ها به شخصیت پیامبر
صلی الله علیه وآله اهانت می شد. می گفت مسلمانان به مسیح – که پسر خداست – و مادرش بی احترامی می کنند. آنها را تکذیب و
مسخره می کنند. یادم می آید که وقتی قرآن از تلویزیون پخش می شد، پدرم می گفت: تلویزیون را خاموش کنید تا صدای قرآن
را نشنویم.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به ایران سفر کردم. با عراقی های مسلمان و مقیم ایران دیدارهای زیادی داشتم. با آنها درباره
مسیحیت و اسلام بحث های مفصلی می کردیم. معمولاً هم، بحث ها آرام تمام نمی شد. اشکال های اساسی به مسیحیت وارد
می کردند که من نمی توانستم جواب بدهم؛ ولی فکر می کردم که عالمان مسیحی و پدران کلیسا، جواب همه این سوال ها را
می دانند.

مطالعات اسلامی خودم را ادامه دادم. در بین کتاب های اسلامی، به خواندن قرآن اشتیاق بیشتری داشتم. مخصوصاً وقتی
فهمیدم که قرآن، در آیه های زیادی قصه حضرت عیسی و مریم علیهماالسلام را مطرح کرده. از خواندن آیات مربوط به حضرت
عیسی خیلی شگفت زده شدم. باورم نمی شد که قرآن، با این ویژگی های بزرگ، حضرت عیسی را توصیف کند. آیه های
دیگری از قرآن را درباره تثلیث، فرزند خدا بودن حضرت عیسی، فداء و … خواندم و می دیدم که قرآن با دلایل قوی، این عقاید
را رد می کند.

هر لحظه شوق و علاقه درونی ام نسبت به اندیشه ها و عقاید مطرح در اسلام، بیشتر می شد؛ ولی این احساس را بروز
نمی دادم. در ملاقات هایم با مسلمانان، تلاش می کردم تا حد ممکن، پرسش ها و شبهاتی را که داشتم، بپرسم.

روزها می گذشت؛ هر قدر بیشتر مطالعه می کردم، میل درونی ام به اسلام بیشتر می شد. اضطرابی درونی، آزارم می داد و
درونم جنگی به پا شده بود ولی نمی دانستم چاره چیست؟ روزی به سخنرانی یکی از عالمان مسلمان که درباره هدایت انسان
و موانع هدایت صحبت می کرد، گوش می دادم. او آیه ای از قرآن را خواند که تکانم داد و در عمق جانم تأثیر گذاشت. گویی آیه،
حالت درونی مرا توصیف می کرد.

او این آیه را تلاوت کرد: «فبشّر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه؛ به بندگان من بشارت بده؛ کسانی که سخن را
خوب می شنوند و از بهترین آن، پیروی می کنند.۱

طوفان درونم شدیدتر می شد و حس می کردم عقلم آرام آرام در برابر دلایل اسلام تسلیم می شود. احساسم این بود که
اعتقادات اسلامی به فطرتم، نزدیک تر از باورهای آبا و اجدادم است. قلبم هم تغییر می کرد؛ بعد از معاشرت فراوان با
مسلمانان ملتزم، احترام و محبت آنان نسبت به حضرت عیسی علیه السلام و مادر پاکش، حضرت مریم، برایم روشن شده بود.
جنگی حقیقی میان جنود رحمن و لشکریان شیطان، در درونم شعله ور شده بود. لشکریان رحمن مرا به تسلیم در برابر ندای
فطرت و عقل و پیروی از حقیقت دعوت می کردند و لشکریان شیطان وسوسه ام می کردند که چگونه می توانی دین پدران و
اجدادت را ترک کنی؟ آیا همه آنها اهل باطل بوده اند و از حقایقی که تو کشف کرده ای، غفلت داشته اند؟ مگر می توانی
خانواده ات را قانع کنی؟ تو که دشمنی و کینه آنها را نسبت به اسلام می شناسی؛ اگر دین آنها را ترک کنی، ممکن است تو را
قبول نکنند و … .

کار به جایی رسید که سه روز از خواب و خوراک افتاده بودم و قدرت تصمیم گیری نداشتم؛ مخصوصاً این که در سن جوانی
بودم و در چنین شرایطی، تصمیمی به این مهمی، تقریباً محال است. در یکی از شب ها، در درگاه خدا تضرع و ناله کردم و با
چشمی اشکبار و قلبی صادق، از خدا کمک خواستم تا مرا از این معرکه نجات دهد. صبح آن روز، نیروی عجیبی در درونم
احساس کردم که قبلا در خودم سراغ نداشتم. احساس می کردم که سینه ام باز شده؛ تمامی مانع ها و وسواس ها را کنار
گذاشتم و با کمال آرامش و اطمینان، سخت ترین تصمیم زندگی ام را گرفتم؛ اسلام را انتخاب کردم و زندگی جدیدی را بعد از
این تولد با سعادت، شروع کردم.

پرسمان: در کنار حرکت خیزنده ای که در جهان به سمت اسلام و تشیع شروع شده، با جریان سازماندهی شده و پرهزینه مسیحیت در جهان و از

جمله کشورهای اسلامی روبه رو هستیم. درباره تبلیغات تبشیری مسیحیت و تأثیرات آن بر جهان اسلام، توضیحاتی بفرمایید.

همان طور که فرمودید، این تنها اسلام و مسیحیت نیست که تلاش دارد مردم را به پذیرش اعتقادهای خود جذب کند؛ دین های
دیگر، حتی دین های شرقی، مثل بودایی و هندو هم در این زمینه فعال هستند. جریان تبلیغ که تلاش دارد حقانیت این ادیان را
اثبات کند، در همه این ادیان فعال است؛ البته به جز دین یهود. زیرا پیروان این دین نگاه بسته ای دارند و خود را امت برگزیده
خدا به حساب می آورند. از نظر آنها، انتقال از اسلام یا مسیحیت به دین یهود ممنوع است؛ ولی بقیه ادیان، از کسانی که وارد
دینشان می شوند، استقبال می کنند.

در مورد دین مسیحیت، امروز تلاش فراوانی از طرف جریان های تبشیری و کلیسا انجام می شود تا بیشترین تعداد ممکن را
به دین مسیحیت جذب کنند. ریشه این حرکت هم اعتقاد آنها به حقانیت دین مسیحیت است و به همین جهت، معتقدند که به
عنوان یک واجب دینی، باید مردم را به این حقیقت هدایت کنند و تلاش های زیادی را در این جهت انجام می دهند.

پرسمان: این جریان تبشیری از طرف مسیحیت کاتولیک انجام می شود یا اینکه مذاهب دیگر مسیحیت هم در این زمینه کار می کنند؟

نه، تبلیغات مسیحیت کاتولیک و ارتودوکس، خیلی محدود است. در دوران معاصر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.