پاورپوینت کامل کوتوله های انسانی ۲۸ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل کوتوله های انسانی ۲۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل کوتوله های انسانی ۲۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل کوتوله های انسانی ۲۸ اسلاید در PowerPoint :

۸

mohaddesi@porseman.net

شناسنامه اش را در آورد و نشانم داد، تا در مقابل سؤال من که «شما کیستید؟» جوابی مستند ارائه کرده باشد.

گفتم: منظورم «خود شناسنامه ای» نبود؛ خواستم بپرسم که تا چه حد خودت را می شناسی تا به من معرفی کنی؟

گفت: اگر منظورت شناخت خودم از لحاظ فیزیکی و طبیعی است، چیزهایی درباره خودم می دانم. شغل و وضعیت تحصیلی و
زادگاه و سطح معلومات و امثال اینها را می توانم بیان کنم. یا این که نشانی خانه و محل کارم، تعداد برادران و خواهرانم، سن
و سال خودم و میزان حقوق و درآمدم را هم می توانم بگویم.

گفتم: آیا تو فقط همین هایی؟

گفت: یعنی چه؟

گفتم: یعنی از «خود»ت فقط همین ها را می شناسی؟

گفت: نه، بیش از این. مثلاً می دانم وزن و قدم چه قدر است؛ درجه حرارت بدن، فشار خون و گروه خونم را هم می دانم؛ تعداد
استخوان های ریز و درشت اندامم را هم می دانم، این که چند کیلو خون و چه مقدار آب در بدنم هست و این که طول رگ های
بدنم چه قدر است و وزن مغزم چه مقدار است و نحوه کار دستگاه گوارش، دستگاه تنفس، قلب و دستگاه گردش خون، سلسله
اعصاب، ماهیچه ها و غضروف ها، پیچیدگی سیستم دستگاه بینایی و شنوایی، ظرافت دستگاه کلیه و کبد و غده های گوناگون
بدن و ترشحات آنها و نقش زبان و دندان و لب و پلک و ابرو و بینی و… اینها را هم خوانده ام و می دانم. دیگر می خواهی از
خودم چه بدانم؟

گفتم: آنچه گفتی، یا به «خود طبیعی» مربوط می باشد، یا به «خود صنفی و اجتماعی». اینها همه وجود و حقیقت و هویّت تو را
نشان نمی دهد.

گفت: درست است. من یک سری افکار، اندیشه ها و احساسات هم دارم که آنها هم بخشی از وجود من است.

گفتم: پس وقتی می پرسم «تو کیستی»؟ در جواب، نباید تنها به اطلاعات شناسنامه ای بپردازی و به معلومات و مشخصاتی که
تو را به عنوان یک فرد، از دیگر افراد جامعه ممتاز و مشخص می کند اکتفا کنی؛ توجه به اندیشه، روحیات و جهان درون هم
هست. اما علاوه بر همه اینها من از یک «خود» دیگر می پرسم؛ «خود انسانی» که مهم تر از آن دو «خود» دیگر است.

گفت: بیشتر راهنمایی کن.

گفتم: ببین؛ از این همه موجوداتی که در جهان بیکران و گسترده وجود دارد، هیچ چیز «بیهوده» و «بی هدف» خلق نشده است و
هر چیزی به کاری می آید و برای منظوری در جهان هستی وجود یافته است. حالا، شاید ما علت پیدایش بعضی از موجودات
را ندانیم و نقشی را که در مجموعه هستی دارند، نشناسیم؛ ولی هیچ چیز بی جهت و بی هدف نیست.

گفت: در تأیید حرف شما، یک بار به دستگاه های به کار رفته در موتور اتومبیلم نگاه می کردم و برایم سؤال بود که این همه
لوله و سیم و پیچ و مهره و وسایل و ابزار گوناگون و در هم و برهم برای چیست؟ و آیا اصلاً نیازی به این اندازه شلوغ کاری
در موتور هست؟ تا این که یک بار به علت روشن نشدن ماشین، به مکانیک رجوع کردم؛ یک بار به علت مصرف زیاد بنزین،
یک بار به خاطر کار نکردن بخاری اتومبیل، یک بار برای از کار افتادن برف پاک کن، یک بار جهت کم کردن روغن و… در هر
بار می دیدم که مکانیک بخشی از موتور را مورد دستکاری و تعمیر و تعویض قرار می دهد که برایم جدید بود. برایم روشن
شد که همه این وسایل و دستگاه ها برای هدف خاصی تعبیه شده و هیچ کدام بی جهت روی ماشین نصب نشده است.

گفتم: مثال خوبی زدی. در دستگاه بدن ما هم شبیه این برنامه، بلکه به مراتب پیچیده تر و مجهزتر به کار رفته است؛ ولی ما
اغلب از نقش و کارکرد آنها بی خبریم. همین که مریض می شویم، کمی به نقش آنها واقف می شویم. هر بار که کسی بیمار
می شود و این بیماری یا به دستگاه گوارش مربوط می شود، یا به قلب، یا تنگی نفس، یا درد مفاصل، یا سردرد و تهوّع، یا تب و
فشار خون، یا قند و سوء هاضمه، یا بیماری های پوستی، ریزش مو، درد دندان، لاغری، بی اشتهایی، چاقی و وزن اضافه و…
گوشه ای از سیستم پیچیده بدن برایش حساسیت و اهمیت پیدا می کند و متوجه می شود که چه اسرار و رموزی در خلقت
بدنی او وجود دارد.

گفت: بعد درونی و روحی انسان هم همین شگفتی ها را دارد و حالات درونی، نیروهای باطنی، قوه توهم و تخیل، حافظه، مغز و
فکر، مهر و علاقه، کینه و نفرت، خشم و غضب، خواب و بیداری، احساس سیری و گرسنگی، حس خستگی یا نشاط،
خودخواهی و غرور، علاقه به وطن و زادگاه، کشش به سوی جنس مخالف و عاطفه نسبت به فرزند، هر یک از اینها هم
گوشه ای از «ساختار روحی» ما را تشکیل می دهد و همه هم لازم است و در جایی