پاورپوینت کامل حرکت به سمت عصر ظهور ; در گفت و گو با استاد سیدمهدی میرباقری ۸۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل حرکت به سمت عصر ظهور ; در گفت و گو با استاد سیدمهدی میرباقری ۸۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حرکت به سمت عصر ظهور ; در گفت و گو با استاد سیدمهدی میرباقری ۸۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل حرکت به سمت عصر ظهور ; در گفت و گو با استاد سیدمهدی میرباقری ۸۳ اسلاید در PowerPoint :

۳

بخش پایانی

آن چه پیش روست، بخش پایانی مصاحبه پرسمان با استاد سیدمهدی میرباقری است. در بخش نخست – شماره ۲۶ – نقش محوری حضرت
حجت علیه السلام در نضج گیری در حاکمیت فرهنگ اسلامی و استقرار عدالت خواهی بشر از نظر گذشت. در این شماره، نگاه استاد به ویژگی های
فردی منتظران و تلاش برای تدوین دکترین مهدویت و جامعه پردازی تشیع، در کنار محوریت یافتن حب ولی الله در ساختار درونی منتظران را با
هم پی می گیریم.

پرسمان: با توجه به این که شاید بزرگ ترین و موءثرترین عامل در تمدن ها علوم باشد و اکنون سیر علم و تکنولوژی تمدن غرب است که پیش گام

بسط تمدن در غرب به شمار می رود، به نظر شما رابطه تمدن الهی که به دست امام گسترش می یابد با علم چگونه است؟ همچنین حدیثی را که
می فرماید: ۲۵ درجه از ۲۷ درجه علم، در زمان امام علیه السلام به بشر عرضه می شود، توضیح دهید؟

میرباقری: در این که علم، طریق تحقق تمدن ماست، تردیدی نیست. بنابراین، تمدن حضرت باعلومی که در آن زمان بسط و
گسترش پیدا می کند، ارتباط دارد و حتماً یک تمدن آرمانی و یک نظام اطلاعاتی و علمی و به تعبیر دیگر، یک فرهنگ آرمانی هم
خواهد داشت؛ اما سوءال این است که چه نسبتی بین آن علوم و این علوم هست و آیا معنی گسترش علوم این است که همین
علومی که در دنیای معاصر و جود دارد و ابزاری برای دست یابی به ساز و کارهای تمدن است، در آن دوره نیز به کار خواهد
گرفته شد؟ در این زمینه، دو نگاه وجود دارد؛ یک نگاه معتقد است که علوم کنونی، علوم حقّی است و کارآمدی هایی که در
اختیار بشر می گذارد، کارآمدی های مثبتی است؛ هر چند که بعضی از این اقتدار، سوءاستفاده کرده اند و در بعضی از موارد،
استفاده های ضد اخلاقی از علم کرده اند؛ ولی در ذات علم، ارتباط با آرمان اخلاقی خاصی وجود ندارد؛ بلکه کارآمدی و
اقتداری در اختیار بشر قرار می دهد که می تواند در اختیار ارزش های آرمانی انبیا قرار بگیرد. بنابراین، این علوم، یک گام به
سمت جامعه مهدوی است؛ یعنی بشر به نقطه ای از اقتدار می رسد که می تواند بر پایه این اقتدار، جامعه جهانی موعود را بنا
نهد. در جامعه جهانی، آن چه ما بدان احتیاج داریم، سرعت ارتباط، دقت و انضباط ارتباط و اقتداری است که بتوان بر اساس
آن، یک نظام جهانی هماهنگ را استوار کرد و اینها، ره آورد همین علومی هستند که به ویژه پس از رنسانس تولید شده است؛
گرچه کاربردهای غلط هم داشته اند که ما باید جلوی آن کاربردهای غلط را بگیریم.

بنابراین، معتقدند که رشد و توسعه این علوم، به سمت عصر ظهور است و در عصر ظهور هم این علوم پیشرفت خواهد کرد و
حتی گاهی برخی آن دسته از روایت هایی را که بعضی از خصوصیات عصر ظهور را بیان می کند، به همین ابزار و اطلاعات
جدید تعبیر می کنند. در روایات آمده است که حضرت در آن واحد با همه جهان صحبت می کند و این را به ابزار رسانه ای جدید
تعبیر می کنند و نیز اگر در بعضی از روایات داریم که شیعیان حضرت، هر کجا هستند با ولی خودشان ارتباط برقرار
می کنند و می توانند ولیّ خودشان را مشاهده کنند، باز این را به ابزار ارتباطی جدیدی که از طریق توسعه فناوری در اختیار
بشر قرار گرفته است، تعبیر می کنند؛ اما به نظر می رسد که این یک نگاه تنگ و محدود است. شاید نگاه صحیح این باشد که این
علوم، مجموعه و منظومه اش را مورد دقت قرار دهیم و نگاه روش مند به آن داشته باشیم و فرآیند رشدش را مورد مطالعه
قرار بدهیم و منحنی رشدش را ترسیم کنیم. این علوم، علومی هستند که در خدمت توسعه معنویت و عبودیت قرار نمی گیرند؛
بلکه ابزاری در مسیر توسعه تمدن مادی و نیز توسعه نیاز مادی و ارضای آن هستند. بنابراین، اگر ما این تحلیل را نسبت به
علم داشته باشیم که یک بحث عمیق و پردامنه ای است و این جا هم جای بررسی آن نیست، قاعدتاً این علوم، علومی نیستند که
در خدمت آرمان های حضرت قرار بگیرند و فناوری های موجود هم آن چنان نیستند که بستر تحقق جامعه مهدوی را فراهم
کنند. بنابراین، ما اگر در جامعه مهدوی به علوم و فناوری هایی نیاز داشته باشیم، غیر از علوم و فناوری های فعلی هستند.

پرسمان: این تفاوت از چه نظر است و علوم و فناوری کنونی دارای چه ویژگی هایی است که در بستر آن زمان، ناکارآمد جلوه می کند؟

میرباقری: کاربرد غالب این علوم، در جهت توسعه مادیت و توسعه بهره وری غیرالهی از دنیاست و به تعبیر دیگر، این علوم و
فنون، علوم و فنون سکولار هستند و به راحتی هم در خدمت آرمان های معنوی قرار نمی گیرند. برای استفاده از علوم و
فناوری ها چه باید کرد؟ آیا این علوم و فنون، باید در علومی جدید منحل گردد که بنابراین، ما در آن دوره، چنین چیزی
نخواهیم داشت. این یک نگاه بسیار محدودی به اقتدار حضرت و جریان ولایت حضرت است که ما بخواهیم اقتدار و
سازوکارهای حضرت را با همین ابزار تعریف کنیم. من گاهی می بینم که بعضی روایات را به تلویزیون و یا ابزار ارتباطی
جدید، مانند تلفن همراه و امثال آن تعبیر می کنند.

در یک روایتی حضرت می فرماید:

«کلّما اوهام فیکم و المعانی و هو المصنوع لکم و مردود علیکم؛ آن چه را که شما می سازید، ساخته اوهام شما هستند و مردود
علیکم».

حضرت در توضیح می فرماید: مورچه دو شاخک دارد و خیال می کند که خدا هم کارهایش را با شاخک تنظیم می کند و چون
ابزار ارتباط و کنترل خودش، شاخک است، خیال می کند هر کسی که بخواهد کاری انجام بدهد، با شاخک است؛ منتهی برای
خدای متعال، شاخک های بزرگی را ترسیم می کند. به نظر من، چون خود اینها محدود هستند و تحت اِشراف این ابزار قرار
دارند، خیال می کنند که حضرت هم با این ابزار، باید کار خودش را پیش ببرد؛ در حالی که این ابزار، مرتبه نازله ای از سیطره
بر طبیعت هستند و محصول علوم ضعیف بشرند. در بهشت، همین ارتباطات با همین اقتدارهاست؛ ولی این تکنولوژی نیست.
در بهشت که نمی توان گفت برخوردار از تکنولوژی آخرالزمان است؛ در حالی که همه آن سرعت ها و ارتباط ها در یک مقیاس
بسیار بالاتری حضور دارند. بنابراین، این که ما دست حضرت را ببندیم و اقتدار حضرت را به همین کار آمدی هایی که علم و
تکنولوژی مدرن در اختیار بشر قرار داده است، مقید کنیم، ناشی از عدم درک ظرفیت ولی الله و ولایت و رهبری ایشان است.
رهبری امام زمان علیه السلام، بشر را به نقطه اقتدار و سامان جدید می رساند که در آن جا اصلاً معلوم نیست که نیاز به این علوم و
فناوی باشد؛ در عین این که اقتدار هست. بنابراین، ما در عصر ظهور، توسعه علوم و کارآمدی و اقتدار و بهره وری داریم ؛
ولی آهنگ بهره وری آن با آهنگ قرب است و نه با ابزاری که تا زمان های دیگری به وسیله آن پیشرفت محقق می شد. اقتدار
بشر برای دست یابی به آن آرمان ها در آن زمان، با سرعت و انضباط، رشد پیدا می کند؛ ولی طبیعی است که علوم و
فناوری های متناسب خودش را می طلبد.

اگر در روایات ما آمده که علوم در عصر ظهور حضرت بسط پیدا می کند و تا قبل از ظهور، دو حرف از بیست و هفت حرف
علم بسط پیدا کرده، بیست و پنج حرف آن در عصر ظهور تجلی پیدا می کند، معلوم نیست که مقصود از علم، اصطلاحی باشد
که ما در باب علم داریم؛ علوم در ادبیات قرآن و روایات، معانی خاصی دارند. این که در روایات ما آمده است که فقط آن چه از
طریق اهل بیت جاری می شود، علم است و ما بقی علم نیست و در روایات متعددی این معنا آمده است، شاید مربوط به علوم
ابزار عبودیت و بندگی خدای متعال است. علوم و معارف، علومی هستند که نسبت به حضرت حق، خوف و خشیت می آورد.
پس حقایق و ابزار باطنی عالم در عصر ظهور تجلی پیدا می کند و دیگر معلوم نیست که همین معارف در عصر ظهور بسط
پیدا کند. این که می گویم معلوم نیست، به این دلیل است که نمی خواهم قضاوت جدی نسبت به کتاب و سنت داشته باشم و الاّ
شاید آن طرف نیز اطمینان داشته باشد که آن علوم، ربطی به این فناوری مادی ندارد و این که آمده است که در دوره ظهور،
۲۵ حرف علم تجلی پیدا می کند؛ خود این مطلب هم گویای این است که فضای دیگری غیر از این علوم به وجود خواهد آمد.
بنابراین، نمی توان این علوم را با علوم عصر ظهور مقایسه نمود. غیر از این که این علوم و فناوری ها، ابزار توسعه تمدن مادی
و توسعه پرستش دنیا نیز هستند و در جهت توسعه معنویت کاربری جدی ندارند.

البته این بحث، یک بحث پردامنه ای است که آیا ما علم دینی و غیردینی داریم و علم پس از رنسانس – که وجهه غالب علوم
کنونی است – علم ضددینی و غیردینی است یا علمی است که در جهت اهداف دینی نیز به کار برده می شود؟ یک نگاه که شاید
نگاه صوابی هم باشد، این است که این علوم و ابزار و فناوری هایی که بعد از رنسانس شکل گرفته اند، ابزاری در جهت توسعه
پرستش مادی هستند و کاربری در جهت آرمان های الهی ندارند. بنابراین، با این نگاه، قطعاً در جامعه مطلوب حضرت، این
علوم و فناوری ها نه حضور دارند و نه توسعه خواهند یافت؛ اما از آن جا که گسترش عبودیت اتفاق می افتد، گسترش علوم
نیز حتمی است و معیشت بشر هم در خدمت گسترش عبودیت قرار می گیرد. من فکر می کنم اصلاً آن شاخصه هایی که در
جامعه مهدوی وجود دارد، مشابه شاخصه هایی است که در بهشت وجود دارد؛ یعنی جامعه ای که ولایت الهی در آن ظهور
پیدا می کند، اصلاً قابل مقایسه بااین دنیا نیست و مقیاس های آن، مقیاس های دیگری است و این تلقی هایی که ما داریم، با آن
واقعیت ها فاصله جدی دارد. در عین این که انسان ها در بهشت غرق در نعمت هستند و تنعّماتی در اختیار آنهاست که در دنیا
قابل درک نیست؛ اما بااین حال، مناسبات آن دنیا ربطی به این دنیا ندارد و در عصر ظهور نیز همین گونه است. تجلیات ولایت
ولی الله در عرصه علوم و معارف که اقتدار بشر را بالا می برد، سنخ دیگری است که توسعه تقرب و راه یابی به توسعه بندگی
را فراهم می کند. بنابراین، توسعه اقتدار و توسعه علوم هست؛ ولی سنخ آن علوم با این علوم متفاوت است.

پرسمان: به نظر شما فرد و جامعه منتظر، دارای چه ویژگی هایی باید باشد تا بتوانیم عنوان منتظر را بر آنها اطلاق کنیم؟

میرباقری: به نظر می رسد جامعه شیعه از همان آغاز حرکت خودش با آرمان میل به مهدویت همراه بوده است و مسیر
حرکت کلی خودش را ترسیم می کرده و دائماً از نظر کمی و کیفی رو به پیش بوده است؛ اما کیفیت عملکرد، در جهت حرکت به
سمت ظهور، متناسب با مراحل تاریخی فرق می کند. گاهی جامعه تشیع در حال شکل گیری و توسعه است؛ مانند دوران پس
از سقیفه که دورانی است که رجعت معنوی اتفاق افتاده است و وجود مقدس امیرالموءمنین علیه السلام از نو جامعه تشیع را ایجاد
کرد. این اقدامات، با ایده عصر ظهور انجام می گیرد؛ یعنی شیعه در آن دوره اقتدار دستگاه سقیفه و خلافت بنی امیه و
بنی عباس، فقط با آرمان های عصر ظهور توانسته حیات خود را حفظ کند؛ اما در عین حال، اقدامات و سازوکارهایی که به کار
گرفته می شود، متناسب با همان مراحل است. در یک مرحله ای، روایات فراوانی از ائمه علیهم السلام تأکید می کنند که شیعیان ما به
دیدار هم بروند و معارف ما را برای هم نقل کنند و این «نقل حدیث»، احیای امر ماست و این احیای امر هم می تواند احیای امر
امامت و ولایت در باطن خود شیعه و هم احیای امر ولایت در جامعه شیعه باشد. روشن است که در این مرحله، حرکت جامعه
شیعی به سمت عصر ظهور، در نقطه آغازین خودش است که باید ارتباطات اجتماعی شیعه شکل بگیرد و معارف بسط پیدا
کند. طبیعی است که این نحوه موضع گیری، با دوره ای که بر روی این معارف، حدود هزار و چند سال کار شده و آن گاه تبدیل
به فرهنگ شیعه شده است و سپس شیعه کم کم به دوره صفویه رسیده که پادشاهی شیعه در آن دوره شکل گرفته است – و
نه حکومت دینی – تفاوت دارد.

سرانجام جامعه تشیع به مرزی از بلوغ می رسد که می خواهد حکومتی دینی بر محور «ولایت فقیه» داشته باشد و پیداست که
در این دوره، سازوکاری که باید به کار گرفته شود تا جامعه مسیر خود را به سمت جامعه مهدوی طی کند، سازوکار
حکومتی است. بنابراین، همیشه آرمان ظهور، پیش روی جامعه شیعه بوده است و این هم تأثیری جدی در حرکت عمومی
شیعه و ثبات و پایداری و ماندگاری آن در تاریخ و بلکه رو به پیش بودن آن داشته است و این همان چیزی است که بعضی از
به اصطلاح تئوریسین های غرب گفته و حتی اخیراً نیز تکرار کرده اند که شیعه دو سر دارد؛ یک سر سبز و یک سر سرخ؛ یعنی
توجه به عاشورا و سیدالشهدا علیه السلام و وجود مقدس امام زمان علیه السلام و این یک واقعیت است که شیعه با همین شور و حرارتی
که از عاشورای امام حسین علیه السلام گرفته است و با توجه به آن جامعه مطلوبی که منظور نظرش بوده است، به حرکت خودش
ادامه داده است و این دو رکن بوده اند که در بقای تشیع، نقش مهمی ایفا کرده اند؛ ولی حتماً باید هم به صورت فردی و هم به
صورت جمعی این حرکت دائماً اصلاح و بهینه شود و به خصوص در دوره ای که ما به اقتدار رسیده ایم و توانسته ا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.