پاورپوینت کامل لباس ملی، تلاش برای تحمیل سنت یا احیای تمدن ایرانی ۵۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل لباس ملی، تلاش برای تحمیل سنت یا احیای تمدن ایرانی ۵۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل لباس ملی، تلاش برای تحمیل سنت یا احیای تمدن ایرانی ۵۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل لباس ملی، تلاش برای تحمیل سنت یا احیای تمدن ایرانی ۵۸ اسلاید در PowerPoint :

۲۲

گزارشی که پیش رو دارید، به تحلیل بحث لباس ملی از منظری خاص پرداخته است .مشکل پوشش در ایران، آن قدر آشکار است که نویسنده را
ناگزیر می کند تا صریح و بی پرده به سراغ معضلات برود. پیشاپیش از خوانندگان به خاطر رک گویی ها در این گزارش تحلیلی عذرخواهی
می کنم.

قرن ها از روزگاری که که بشر لباس را فقط به عنوان وسیله ای برای پوشش و حفاظت خود از سرما و عوامل طبیعی به کار
می برد، می گذرد؛ اما دیر زمانی بیشتر از این موضوع که این عنصر به یکی از تأثیرگذارترین شاخصه های فرهنگی، اجتماعی
و حتی سیاسی مبدل گردیده، سپری نشده است.

وقتی گاندی در هند با حربه فرهنگی – اقتصادی لباس و پارچه ملی به نبرد با استعمار انگلستان شتافت و در این کار چنان
توفیقی یافت که تصویر چرخ ریسندگی، نماد ملی و آرم پرچم هندوستان گردید، غرب فهمید که این شی ء به ظاهر ساده، چه
قدر قدرت دارد .

چنین بود که مغرب زمین دانست که برای چیرگی فرهنگی بر مشرق، قبل از ترویج زبان، موسیقی و یا هر مؤلفه فرهنگی دیگر
که در قرون ۱۸ و ۱۹ قابل اشاعه بود، باید لباس سنتی مردمان ممالک عقب مانده را از تن آنها بیرون آورد.

لباس، بر خلاف بسیاری دیگر از انواع فرهنگی که درست یا غلط به آنها به چشم تفنن نگریسته می شود، جزئی از ضروریات
حیات بشری شمرده می شود و غنی و فقیر، به لحاظ الزام اجتماعی، مجبور به استفاده از آن هستند.

از سویی، هیچ چیز به اندازه لباس نمی توانست در آن واحد، تمام انگیزه های استعمار نوین از جمله ترویج بی بندوباری
جنسی، اشاعه آیین ها و انگاره های غرب برای رسیدن به جهانی شدن، تبلغ برای کالاهای ساخت اروپا و آمریکا و ده ها هدف
دیگر را تأمین کند.

از این رو، تهاجم به پوشش ملی ملت های تحت سلطه، باید جدی گرفته می شد و چنین نیز شد.

یکی از کشورهایی که برنامه اصلی استعمار برای مسخ فرهنگی آنها بر روی مقوله پوشش محوریت یافت، ایران بود. یافتن
پاسخ برای چرایی این موضوع، چندان سخت نیست. ایرانیان در میان مردم سایر بلاد، بیش از همه حجاب و پوشش ملی خود
را پاس داشته، به آن پایبند بودند.

از سویی چون حجاب برای پارسیان از دو جنبه ملی و دینی دارای اهمیت بود و حتی به عنوان اصلی ترین جلوه دینداری نیز از
قدیم مطرح بوده است، تهاجم به آن، یک تیر با صد نشان محسوب می شد.

چنین بود که رضاخان، حاصل تمام مردم فریبی های خود در مؤمن مآبی و اعتقاد به اسلام را به یک باره بر باد داد و با صدور
فرمان کشف حجاب، اوج وابستگی به استعمار را به نمایش گذاشت.

اولین حرکت منسجم برای تغییر در لباس ایرانیان، از سوی مجلس شورای ملی و در نخستین سال های حکومت رضاخان
آغاز شد. پارلمان در ۲۹ بهمن ۱۳۰۱ش. تصویب کرد که همه کارکنان شهری، اعضای کابینه و نمایندگان مجلس، در طول
ساعات کاری، باید لباسی شامل کت و شلوار آبی رنگ و کلاهی لبه دار موسوم به کلاه پهلوی را بر سر کنند.

شش سال بعد، این قانون به همه اتباع مذکر ایرانی تسرّی داده شد و در عوض، گروه هایی همچون روحانیون از آن استثنا
شدند.

در ماده سوم این قانون موءکداً بیان شده بود که سرپیچی کنندگان از این مقررات، به ۱ تا ۵ تومان جزای نقدی و یا تا هفت روز
حبس محکوم می شوند.

با اجرای این قانون و سخت گیری شدید در اجرای آن، در حقیقت الگوی لباس ایرانی که به نوشته دانشنامه «ایرانیکا» تا اوایل
سلسله پهلوی، بیان گر اختلافات میان اقوام، روستاها، مناطق و طبقات اجتماعی بود، از میان رفت و شاید از همان جا بود که
تمسخر لباس های ملی و محلی اقوام ایرانی، به صورت یک خرده فرهنگ و همچون یک انگل مزمن در دل فرهنگ اجتماعی ما
جای گرفت تا جایی که اینک آرام آرام پوشاک های محلی بسیار کم کاربرد شده و یا در برخی جاها همچون شمال کشور، به
کلی منسوخ و به مراسم و آیین ها منحصر گردیده است.

هم شکل کردن لباس های مردان، چندان هزینه ای برای حکومت وقت نداشت؛ اما طولی نکشید که حلقه دوم از سناریوی
رضاخان به اجرا درآمد و مجلس به دستور رضاشاه در دی ماه سال ۱۳۱۴ش. برای زنان پوششی غربی و فاقد پوشش موی
سر را اجباری کرد.

حتی همسر و دو دختر رضاشاه، اشرف و شمس، در تاریخ هفدهم دی ماه ۱۳۱۴ش. برای اولین بار در تاریخ ایران، به صورت
سربرهنه و با لباس مدل غربی (دامن ماکسی و کلاه لبه دار) در انظار عمومی حاضر شده، در مراسم رژه دختران محصل
بی حجاب در حضور پدرشان شرکت کردند.

رضاخان، مدتی بعد از سلطنت استعفا کرد و به جزیره ای دورافتاده تبعید شد تا در سختی و فلاکت بمیرد؛ اما بنیانی که او بر
جای گذاشت، به هر دلیل، اثرات مخرب خود را روی ذهن و فکر ایرانی ها باقی گذاشت. بسیاری از زنان با رفع اجبار، مجدداً به
حجاب خود بازگشتند؛ اما این رجوع دوباره، رجوع به همان حجاب ابتدایی نبود؛ بلکه حکومت محمدرضا شاه این بار هم با
ارائه زیرکانه الگوی چادر گلدار که پوشش زیر آن هم هیچ محدودیتی نداشت، عملاً مسیر برگشت را به انحراف کشاند. هر
چند بازگشت به حجاب دوره قاجاریه، مشتمل بر چادر مشکی کمری که تمام اندام را می پوشاند و پارچه سفید رنگی به نام
پیچه که روی صورت می انداختند، کمی آرمان خواهانه به نظر می رسید؛ اما تهی شدن چادر و پوشش، از فلسفه اولیه خود
یعنی پوشاندن بدن زن از نامحرمان، نمی توانست بدون برنامه ریزی باشد.

با این مقدمه نه چندان کوتاه به ۱۹ تیر ماه ۱۳۸۳ش. باز می گردیم؛ جایی که رهبر معظم انقلاب در دیدار خود با مدیران،
نخبگان و مردم همدان در سخنانی از مدگرایی افراطی در جامعه و تقلید از مدل های غربی به شدت انتقاد و پیشنهاد کرد که با
ارائه الگوهای بومی ایرانی، «لباس ملی ایرانیان» طراحی شود.

تحلیل این که چه موضوعی نابسامانی وضع لباس ایرانیان را تا بدان جا رسانده که با وجود آن که یکی از اصلی ترین
رویکردهای نهادهای دست اندر کار امور فرهنگی در کشور و نیز نیروهای انتظامی و انضباطی از روزهای نخست استقرار
نظام جمهوری اسلامی ایران، مبارزه با بدحجابی بوده است، مسئول نخست کشور شخصاً در مورد آن به اظهار نظر
پرداخته، موضوعی شایان توجه است.

مسأله آن است که برخورد با موضوع حجاب در کشورمان، با چنان دگرگونی و تنوعی روبه رو بوده که ابعاد آن برای
بررسی نیازمند رویکردی تاریخی – سیاسی است.

از ابتدای استقرار جمهوری اسلامی ایران، پوشش افراد به نماد و تابلوی گرایش سیاسی آنها تبدیل شد؛ چنان که نیروهای
دسته بندی شده در طیف طرفدار روحانیت، از زدن کراوات خودداری کردند و نیز زنان عضو این گروه ها، اکثراً چادر به سر
می کردند.

این مسأله و مرزبندی، کاملاً پررنگ و واضح بود؛ به طوری که به آسانی تبدیل به معیار اصلی استخدام ها و یا پروسه های
بازسازی انسانی قرار گرفت.

با عزل بنی صدر و فرار او به خارج، گفتمان چادر و پیراهن روی شلوار، بر سایر شیوه های لباس پوشیدن، غالب شد. این
چیرگی، سال ها ادامه یافت تا آن که جنگ به پایان رسید و فن سالاران، بر سیاست و اقتصاد حاکم شدند. این حضور به معنای
پایان دوره ارزش مندی ناآراستگی و مدگرایی در میان بدنه رسمی جامعه بود. مدیران ارشد غیرروحانی، مرغوب ترین کت و
شلوارهای دوخت گالری های معروف جهان را بر تن می کردند و پیراهن های خود را با فریم عینک هایشان ست می نمودند.

زنان این جمع اما یارای به کنار گذاردن یک باره چادر را نیافتند؛ اما در عمل و سخن از اجبار زنان به پوشیدن چادر مشکی
انتقاد کردند و حتی گاهی رنگ سیاه برای لباس زنان را بدعت در دین و بر خلاف سنت شیعه خواندند. این گروه، اگر چه چادر
را نتوانست منسوخ کند، اما چنان آن را از تقدس خارج کرد که نزدیک به یک دهه پوشیدن چادر یا مانتو و نزاع بر سر آن میان
والدین و دختران جوان و یا بین دختران و پسران در شرف ازدواج، به اصلی ترین چالش اجتماعی کشور تبدیل شد.

طیفی از حاکمیت به کمک سنت شتافت و در و دیوار شهر از پلاکاردهایی در مذمت بدحجابی پر شد. جمله مشهور «حجاب
مصونیت است نه محدودیت» در چنان اوضاعی و در پاسخ به همین معترضان در تیراژ وسیع در معابر و شوارع جلوه گر
گردید.

اما این نیروهای کمکی هم خیلی دیر رسیدند و هم خیلی ناشیانه و ضعیف به میدان رسیدند.

در نبرد نابرابر حجاب و بدحجابی، دومی پیروز شد و شهرها و روستاها را فتح کرد.

ارزانی، فراوانی، تنوع و تبلیغ مناسب در مجلات و حتی صدا و سیما هم به کمک فاتحان آمد و مدل های جدید لباس، به ویژه
مانتوی کوتاه برای دختران و شلوار جین و تی شرت برای پسران را تا بدان جا فراگیر کرد که شاید از دید یک ناظر خارجی این
گونه لباس ها، پوشاک ملی ایرانی تلقی می شد!

با نگاه به آن چه گفته شد، در می یابیم که نه زور توپ و تفنگ قزاق های رضاخانی و کشتار در مسجد گوهرشاد توانست
ریشه های حجاب باستانی زنان ایرانی را بخشکاند و نه پس از انقلاب، برخی حرکات افراطی و فیزیکی توانست بساط
بدحجابی را برچیند.

چنین است که گفتمان لباس ملی را که رویکردی دگرگونه در پیش گرفته است، شایسته تحلیل می دانیم؛ زیرا چنان نبوده است
که پس از سخنان رهبری با برخی نمایند

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.