پاورپوینت کامل من تکرار یک تنهایی ام ; به یاد سید شهیدان اهل قلم، سید مرتضی آوینی ۱۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل من تکرار یک تنهایی ام ; به یاد سید شهیدان اهل قلم، سید مرتضی آوینی ۱۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل من تکرار یک تنهایی ام ; به یاد سید شهیدان اهل قلم، سید مرتضی آوینی ۱۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل من تکرار یک تنهایی ام ; به یاد سید شهیدان اهل قلم، سید مرتضی آوینی ۱۷ اسلاید در PowerPoint :
۲
shariati@porseman.net
تولد: ۱۳۲۶
شهادت: فروردین ۱۳۷۲
فوق لیسانس معماری از دانشکده هنرهای زیبا
سال ۴۵ وارد دانشگاه شدم و آوینی را آن جا دیدم. جوانی بود بسیار زیباچهره، خوش سیما، شیک پوش و خوش لباس. نسبت
به دخترها مغرور و دقیقاً مد روز؛ که آخرین آثار ادبی را می خواند و آخرین صفحات موسیقی جاز و پاپ را می شناخت. ما
در آن دوران آوینی را با نام کامران صدا می کردیم و می شناختیم.۱
***
در جست وجوی چیزی بود در میان اینها: شب شعر، گالری نقاشی، موسیقی، سینما، مباحث ادبی و فلسفی، موی هیپی، ریش
پروفسوری، سبیل نیچه ای و…؛ اما به دنبال حقیقتی دیگر بود.
بعدها گفت: «حقیقت نه با ادعا و تظاهرات روشنفکری و نه حتی با تحصیل و فهم فلسفه به دست نمی آید».
***
از وقتی مرتضی را شناختم، دنبال حقیقت بود. آن قدر در این مورد پافشاری می کرد که حتی از خودش هم می گذشت. خیلی
چیزها را تجربه کرد. همین تجربه ها بود که وقتی با حضرت امام آشنا شد، ایشان را شناخت و به سرچشمه رسید. چیزی که
سال ها به دنبالش بود، در وجود مبارک امام پیدا کرد. وقتی شناخت، دیگر فاصله ای نبود. به یک معنا به واقعیت و حقیقت
اصلی رسیده بود.
***
انقلاب که پیروز شد، یک اتفاق بزرگ در زندگی ما افتاد. انگار مرتضی به یک باره، جواب تمام سؤالاتش را پیدا کرده بود. بعد
از انقلاب حتی سیگارش را ترک کرد. خیلی ساده در حال تغییر و تحول بود. گفت: «آقا امام زمان علیه السلام در همه حال ناظر بر
اعمال و رفتار ما هستند. در این صورت من چطور می توانم در حضور ایشان سیگار بکشم»؟
***
بعد از انقلاب، تمام نوشته هایش، اعم از تراوشات فلسفی، داستان های کوتاه، شعر و… را توی چند گونی ریخت و آتش زد.
گفت: «هنر امروز، حدیث نفس است و هنرمندان، گرفتار خودشان. به فرموده حافظ، تو خود حجاب خودی حافظ، از میان
برخیز. سعی کردم خودم را از میان بردارم، تا هر چه هست خدا باشد. البته آن چه که انسان می نویسد، همیشه تراوشات
درونی خود اوست؛ اما اگر انسان خود را در خدا فانی کند، آن گاه این خداست که در آثار ما جلوه گر می شود».
***
هنر به معنای واقعی، مسئله اصلی او بود. در معماری، در ادبیات و در دیگر حوزه ها. وقتی با او آشنا شدم، همه شعرها و
شعرای معاصر را می شناخت. خودش هم شعر می گفت؛ شعرهای خوبی هم می گفت. نمی دانم چرا بعد از انقلاب سوزاندشان.
یکی از شعرهایش را حفظ کرده ام:
«برایت گل می آوردم
برایت گل می آوردم
و با تو در اتاقی که به رنگ چشم هایت بود می ماندم
ولی دیدم که دستم لحظه ها را دور می ریزد
تو شاید گریه می کردی که من تنهایی بیهوده ای بودم
تو مثل نبض خوشبختی من، آرام
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 