پاورپوینت کامل من خدا را از نو کشف کردم!گفت وگو با خانم امید مریچ، جامعه شناس ترک ۴۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل من خدا را از نو کشف کردم!گفت وگو با خانم امید مریچ، جامعه شناس ترک ۴۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل من خدا را از نو کشف کردم!گفت وگو با خانم امید مریچ، جامعه شناس ترک ۴۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل من خدا را از نو کشف کردم!گفت وگو با خانم امید مریچ، جامعه شناس ترک ۴۸ اسلاید در PowerPoint :

۲۲

افکار عمومی ترکیه، او را بیشتر به عنوان دختر جمیل مریچ، اندیشمند بزرگ ترک می شناسد. امید، فقط دختر مرحوم جمیل مریچ نبوده است؛
بلکه در حقیقت، مدت ۳۳ سال که پدر از قدرت بینایی محروم بود، کتاب های او را نگارش می کرد؛ برای او کتاب می خواند؛ همکار، همفکر و در یک
کلمه، چشم بینای او بود.

امید مریچ، علاوه بر این که فرزند جمیل مریچ است، از روشنفکران بنام و زنان دانشمند و متفکر جامعه ترکیه به شمار می رود. پروفسور امید
مریچ، مدت ۳۰ سال در دانشکده ادبیات دانشگاه استانبول به عنوان استاد فعالیت کرده است. او اولین زنی بود که در کرسی جامعه شناسی که
بانی آن ضیا گوک آلپ می باشد، به عنوان رئیس گروه و استاد، مشغول فعالیت شد و مدیریت مرکز تحقیقات جامعه شناسی را نیز بر عهده گرفت.
وی در سال ۱۹۹۹م. داوطلبانه درخواست بازنشستگی کرد. او در واقع، مجبور به انجام چنین کاری شد؛ زیرا هنگامی که سراسر منطقه مرمره بر
اثر پس لرزه های زلزله بزرگ شب نوزدهم اگوست می لرزید، تصمیم گرفته بود که حجاب را رعایت کند. او نمی توانست حجاب داشته باشد و در
عین حال، عضو هیئت علمی دانشگاه هم باشد. از این رو، مجبور به انتخاب یکی از آنها بود و چنین بود که حجاب را برگزید. برای گفت وگو درباره
داستان باحجاب شدن خانم مریچ، نزد او رفتیم؛ اما او به توضیح رابطه اش با خدا، بیشتر تمایل نشان داد.

***

اگر موافق باشید، در ابتدا کمی از شرح حالتان بگویید؛ به عنوان زنی که ۵۳ سال بی حجاب بوده است؛ به ما بگویید چگونه حجاب را انتخاب
کردید؟

من کسی هستم که بدون تربیت دینی بزرگ شدم و بخش قابل توجهی از زندگی ام را به عنوان فردی اگنوستیک گذرانده ام. من،
مدرس جامعه شناسی هستم و سی سال جامعه شناسی تدریس کرده ام؛ یعنی تلاشم این بوده است که جامعه را بشناسم و
بشناسانم؛ اما سرانجام به جایی رسیدم که احساس کردم اندوخته هایم اگر چه جنبه عقلانی وجودم را ارضا می کند، اما
خواسته های روحی ام را تأمین نمی کند. من، سی سال از عمرم را صرف جامعه شناسی کردم؛ ولی نتیجه، در بعدی وسیع،
حیرت و سرگشتگی بود. درباره هستی، سؤال های اساسی داشتم که نتوانستم برایشان پاسخی بیابم و دچار یک بحران
روحی شدم. چیزی نمانده بود که دست به خودکشی بزنم. ادامه زندگی به آن صورت، برایم غیرممکن بود.

چه سوءال هایی برایتان مطرح بود؟

این که آیا فراتر از جسم و بدن، روحی هست یا نه؟ ماهیت روح چیست؟ اندیشه مرگ، وحشت از مرگ، ترس از دست دادن
نزدیکان و سوءال هایی فلسفی از این دست که مربوط به آفرینش و مفهوم آن می شد؛ دریافتم که من در این مدت، با غفلت از
روح، در حال پرورش بدن و جسمم بوده ام. صبح یکی از روزهای بحرانی ام بود که روحم برای این عطش، راه حلی یافت و
تصمیم گرفتم که نماز بخوانم؛ سال ۱۹۷۷م. بود. در همان نماز اولم بود که پی به حکمت وجودی ام بردم و خدا را که هر لحظه
با من در ارتباط بود، کشف کردم.

آیا با کشف خدا، از دانش فاصله گرفتید و از دانشی که موجب حیرت و سرگشتگی شما شده بود، سلب اعتماد کردید؟

ابدا، من علم و دانش را بسیار دوست دارم. اگر حتی به معنای پوزیتیویستی هم علم را مورد پرستش قرار ندهم و به
ناتوانی اش آگاه باشم، باز هم برای علم، احترام قائلم؛ اما علم، همه آن چیزی را در بر می گیرد که مربوط به دنیاست و داخل دو
پرانتز قرار دارد. من پاسخ سؤال هایی را که در پی شان بودم، در سجده یافتم. این که می گویم، به معنی انکار عقل نیست؛ بلکه عبور به
فراسوی عقل است. اساسا، دین، فراتر از عقل است و ضد آن نیست.

بسیار خوب، ترس از مرگ به کجا رسید؟

بر آن کاملاً غلبه یافتم. حالا در حسرت مرگ به سر می برم. مرگ، حالا برای من یک تجربه جدید و بسیار بزرگ است؛ شروع
یک گشت و گذار جالب است. مرگ برای من، بزرگ شدن، گسترش یافتن، نجات روح از قفس تن و رهایی از مرزهای زمان و
مکان خواهد بود.

شروع به نماز خواندن کردید؛ اما هنوز بی حجاب بودید!

بله… راستش من همیشه به نماز خواندن بیشتر از باحجاب بودن اهمیت داده ام. فکر می کنم از آرامشی که در سجده به دست
می آید، نمی توان چشم پوشی کرد. در آن دوره، به حجاب فکر نمی کردم؛ مثلاً به حج فکر می کردم؛ اما حجاب و این که موی
سرم را بپوشانم، فکرم را مشغول نمی کرد. در دانشگاه، عضو هیئت علمی بودم و در جامعه و بین مردم، جایگاه مشخصی
داشتم؛ همین طور که زینت و آرایش را دوست داشتم و به خودم می رسیدم. بدم نمی آمد که در نگاه همسرم، زنی زیبا باشم و
او مرا دوست داشته باشد. شاید به دلیل جمع بودن همه این عوامل بود که به حجاب فکر نمی کردم. این موضوع ادامه داشت تا
سال ۱۹۹۹م. که زمین لرزه ای بزرگ رخ داد.

در آن زمین لرزه چه شد؟

زلزله بزرگی که در روحم ایجاد شد، باعث نماز خواندم گردید و زلزله ای که در طبیعت اتفاق افتاد، موجب شد به سوی حجاب
بروم. شب سوم زمین لرزه، ۱۷ اگوست، در آرموتلو بودم؛ پس لرزه ها ادامه داشت. ما در حیاط خانه خوابیده بودیم. شبی که
۱۹ اگوست را به ۲۰ اگوست پیوند می داد، در من احساسی به وجود آمد که گویی فردا قیامت به پا خواهد شد. پس از نماز
عشا، با علاقه، دو رکعت نماز دیگر خواندم و به نیایش با پروردگار پرداختم. دعا کردم و از خدا خواستم که مردم را مورد
بخشش خود قرار دهد. در همان لحظه، در درونم احساس شرمساری کردم و با خود اندیشیدم که از خداوند می خواهم
جهانیان را ببخشاید؛ اما فرامین الهی را انجام نمی دهم و حجاب را رعایت نمی کنم. در آن لحظه و از آن شب، تصمیم گرفتم
حجاب را رعایت کنم و موهایم را بپوشانم. از آن پس تا کنون، همیشه باحجاب بوده ام و هیچ کس موهای مرا ندیده است؛ البته
یک مدت یک روسری سر می کردم که گردنم دیده می شد. آن دوره را شاید بتوان یک دوره گذار نامید. بعدها شروع به رعایت
کامل حجاب کردم و حالا بیشترین نگرانی ام، رعایت نکردن حجاب است. گاه و بی گاه در خواب می بینم که بی حجاب هستم و
موهایم را می بینند. احساس می کنم نمی دانم چه باید بکنم؛ با دستانم یا با لباسم، سعی بر پوشاندن خود می کنم و درصدد
فرار بر می آیم؛ تا این که با ترس و لرز از خواب بر می خیزم.

آیا رعایت حجاب و پوشاندن موها، به لحاظ روحی و روانی، بر شما تأثیر داشته است؛ مثلا این فکر که دیگر در نگاه جنس مخالف، جاذبه گذشته
را ندارید، بر شما تأثیر روحی داشته است؟

من وقتی تصمیم گرفتم موهای خود را بپوشانم و حجاب را رعایت کنم، حدود پنجاه سال داشتم؛ یعنی آن زمان دوره ای بود
که جاذبه داشتن در مقابل جنس مخالف، برایم اهمیتش را از دست داده بود؛ اما حقیقت این است که من اصلاً فکر نمی کنم
حجاب باعث افت جنسیت زن بشود. به نظر من، زنان با استفاده از حجاب، زیباتر می شوند؛ علاوه بر این، من به عنوان یک زن
باحجاب، همیشه مراقب نظافت و پاکیزگی ظاهر هم هستم؛ برای مثال، پیش از این که از من عکس بگیرید، احساس کردم باید
ظاهرم را مرتب کنم.

شما می توانید این نظر را داشته باشید که زن، با حجاب، زیباتر می شود؛ اما اندیشه اصلی در حجاب، پنهان کردن جاذبه جنسی زن و ممانعت از
تحریک جنس مخالف است؛ نظرتان در این باره چیست؟

من قبول دارم که حجاب دارای چنین جنبه ای هم هست؛ اما به گمانم هدف اصلی این نیست؛ فکر می کنم حجاب، زن بودن زن را
در رده دوم قرار می دهد. حجاب می خواهد بگوید که زن در درجه اول، انسان است. اگر هدف، فقط پنهان کردن جاذبه جنسی
بود، دیگر نیازی نبود زنان بالای ۷۰ و ۸۰ سا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.