پاورپوینت کامل چه کسی می برد، چه کسی می بازد؟ ۴۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل چه کسی می برد، چه کسی می بازد؟ ۴۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل چه کسی می برد، چه کسی می بازد؟ ۴۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل چه کسی می برد، چه کسی می بازد؟ ۴۶ اسلاید در PowerPoint :

۲۰

ما انسان ها چنین می پنداریم که مجبوریم همیشه به اختلافات و ناسازگاری ها به صورت ظهور دو قطب متضاد نگاه کنیم؛ در حالی که عملاً، خطر
در عدم تشخیص نیاز به وجود اختلاف و تدارک شکل های مناسب، برای روبه رو شدن با آن است. شکل ویران گر نهایی، ترسناک است؛ اما آن هم
تضاد نیست؛ بلکه وارونگی است. آن چه ترسناک است، سعی در احتراز و سرکوب نمودن اختلافات است. «جین بیکر میلر»

ناسازگاری

مقصود از «ناسازگاری» یا «اختلاف نظر» چیست؟ در فرهنگ های لغت، به مترادف هایی مثل «مخالفت»، «رودررو شدن»،
«نفاق»، «اختلاف»، «سوءتفاهم»، «ناجوری» و غیره اشاره شده است. برای بسیاری از ما، معنی ناسازگاری، «خشم»، «تهاجم»
و «خصومت» است. اختلاف، هیچ بُعد مثبتی ندارد؛ اما در عین حال، اختلاف و ناسازگاری، یکی از بخش های گریزناپذیر و
لازم تجربه بشری است؛ چه به صورت ناسازگاری هایی که در درون خود ما، درباره نیازهای شخصی وجود دارد و چه
اختلافاتی که در ارتباط با دیگران بروز می کند. در این نوشتار، ما در مورد بخش دوم حرف می زنیم.

در هر رابطه ای، اختلافات زیادی وجود دارد که ما آنها را به دو بخش تقسیم می کنیم؛ اختلافاتی که در نتیجه وجود مانعی در
راه رسیدن ما به نیازهایمان بروز می کنند – که ما آنها را اختلاف نیاز می نامیم – و آنهایی که در نتیجه تضاد ارزش ها، بین
مردم بروز می کنند که ما آنها را برخورد ارزش ها می نامیم.

در هر «اختلاف نیاز»، هر یک از دو طرف، می تواند به روشنی بفهمد و قبول کند که طرف دیگر، نیازهایی دارد که برآورده
نشده اند و این نیازها، مهم و معتبر هستند. واضح است که هر چه نیازها ملموس تر باشند، دیگری به احتمال بیشتری، اعتبار
آنها را می پذیرد. در این جا مثال هایی را از وضعیت های «اختلافات نیاز» می آوریم:

۱. شما و همسرتان پس انداز کوچکی دارید. او می خواهد اتومبیل تازه ای بخرد و شما می خواهید آن را در زمین یا ملک
سرمایه گذاری کنید.

۲. شما می خواهید در آینده نزدیکی، بچه ای داشته باشید و همسرتان می خواهد چند سال دیگر صبر کند.

۳. شما از همسرتان جدا شده اید و دو بچه دارید و شوهر سابقتان از پرداخت خرجی که برای آنها متعهد شده، سر باز می زند.

چرا سعی می کنیم از اختلاف بپرهیزیم؟

چرا مردم این همه از اختلافات هراس دارند؟ دقیق تر بگویم وضعیت هایی که در زندگی مان دربردارنده اختلاف با دیگران
هستند، بیش از هر چیز دیگر، سبب ترس و فشار عصبی می شوند. ما نتیجه را نمی دانیم و نمی خواهیم ببازیم؛ می ترسیم
نتوانیم خودمان را کنترل کنیم و می ترسیم رابطه مان آسیب ببیند.

بروز اختلاف، به ویژه برای زنان، بسیار حساس است. ما بیشتر آموخته ایم که از اختلاف، مانند خشم و اضطراب، پرهیز
کنیم؛ به روی خود نیاوریم و آن را بیان نکنیم. همه ما شنیده ایم که مردم می گویند: «من برای نگه داشتن آرامش خانواده، هر
کاری می کنم.» یا «در تمام سال های ازدواجمان، هرگز عدم توافق جدی نداشته ایم».

در حقیقت، این آدم ها می گویند که اختلافاتشان را هیچ وقت ظاهر نکرده اند. آنها خودشان خواسته اند که یا اصلاً نفهمند که
اختلافی با هم دارند و یا از راه های غیرمستقیم، روی آن عمل کرده اند. در حقیقت، بیشتر خشم و اضطرابی که در روابط
هست، در نتیجه شکست در برخورد مستقیم و روشن با اختلافات است. بنابراین، آنها همیشه یا حل نشده باقی می مانند و یا
به طریقی نامطلوب، حل می شوند.

دلیل اصلی این که مردم، مخصوصا زنان، سعی می کنند در مناقشات حضوری درگیر نشوند، این است که در بیشتر موارد،
اختلافات قبلی شان از راه های غیرمنصفانه حل شده اند و به جای این که با این گونه اختلافات، به صورت علامت برآورده شدن
نیازی برخورد شود، مبدل به جدال قدرت گشته اند و در نتیجه، همیشه برنده یا بازنده ای هست و از آن جا که بیشتر ما طبیعتا
می خواهیم که در رابطه هایمان احساس عدالت و دو جانبه بودن داشته باشیم، جدال قدرت، می تواند به صورت راهی جهت
برگرداندن تعادل در رابطه فهمیده شود. در عین حال، جدال قدرت، بدون هیچ شکی، در هر دو طرف، احساس بازنده بودن به
وجود می آورد؛ چون آنها به ارضای نیازشان نمی رسند.

کاربرد قدرت در حل مناقشات

ما در این جا کلمه «قدرت» را به صورت تمام منابعی که کنترل آن در دست شخصی است که دیگری به آن محتاج است، نام
می بریم. شخص قدرتمند، می تواند بنا به خواسته خود، از آن قدرت (یا تهدید قدرت)، در راه مجبور ساختن شخص دیگر به
انجام کار یا کارهایی که خود آن شخص تمایلی به انجام آن ندارد، استفاده کند.

قدرت اجبار را می توان به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به کار برد. با وجود این که ما معمولاً به قدرت، از طریق شکل های
واضح و بیرونی آن نگاه می کنیم، اما راه های اعمال فشار غیرمحسوس و غیرمستقیمی هم وجود دارند که اغلب به صورت
دفاع در مقابل اعمال قدرت مستقیم دیگری به کار می روند. آدم های کم قدرت که دسترسی زیادی به منابع قدرت ندارند،
آدم هایی که آموخته اند از اختلاف بپرهیزند و یا آدم هایی که از برخورد رو در رو می ترسند، بیشتر مایلند که از قدرت های
مرموز یا غیرمستقیم استفاده کنند.

بسیاری از زن ها فکر می کنند که در رابطه هایشان، از قدرت استفاده نمی کنند؛ در حالی که در حقیقت، آنها آن را مستقیما یا
در ظاهر به کار نمی برند. در این جا مثال هایی از کاربرد غیرمستقیم قدرت می آوریم:

۱. همسری که وقت خواب، سردرد می گیرد.

۲. یکی از دو طرف با دیگری حرف نمی زند.

۳. زنی که وقتی شوهرش می خواهد حرف بزند، شروع به گریه کردن می کند.

خواه قدرت به صورت مستقیم به کار رود یا غیرمستقیم، در هر صورت، افراد می توانند از قدرتشان، علیه یکدیگر استفاده
کنند. همچنین ما در موضعی هستیم که می توانیم از قدرتمان در مقابل دیگران استفاده کنیم.

در بیشتر روابط، تفاوت قدرت، به نسبت های مختلف، بین مردم وجود دارد؛ یعنی یک نفر قدرت آن را دارد که به قیمت محروم
ساختن دیگران، نیاز خود را برآورده سازد. اگر این شخص، از قدرت خود در یک جدال قدرت استفاده کند، معمولاً او برنده
شده، دیگری می بازد و آن وقت، بازنده سعی می کند تا بار دیگر، به قیمت باخت او برنده شود. به این ترتیب، یک دایره معیوب
به وجود می آید و در نتیجه، رابطه به تدریج، از حالت تعادل خارج می شود.

در روش ما، این گونه روش های حل مناقشات – که لازمه اش برنده شدن یکی به قیمت باخت دیگری است – روش های ۱ و ۲
نامیده می شوند. اساس این دو روش، تحمیل قدرت است و هر دو، حالت برنده – بازنده دارند. همیشه یک نفر می برد و یک نفر
می بازد. در هیچ یک از این دو روش، اختلافات پنهان، به صورتی مثبت و سازنده به سطح نمی آیند؛ اما به هر حال، افراد معمولاً
نسبت به یکی از این دو روش، تمایل بیشتری نشان می دهند و به هر حال، از هر دو روش استفاده می کنند. بیایید هر کدام از
این روش ها را جزء به جزء، بررسی کنیم.

روش شماره ۱: تو می بری، همسرت می بازد

در این وضعیت، تو برای رسیدن به نیازهایت، از قدرت خودت به قیمت باخت همسرت استفاده می کنی. تو، حرف خودت را
پیش می بری و راه حل تو عملی می شود و در نتیجه، همسرت می رنجد و رنجش او به تو هم می رسد. وقتی تو برای حل
مناقشات از روش شماره ۱ استفاده می کنی، واکنش همسرت نسبت به عمل تو، کاملاً

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.