پاورپوینت کامل به بهانه حمله اسراییل به لبنان و محبوبیت جهانی سید حسن نصرالله ۸۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل به بهانه حمله اسراییل به لبنان و محبوبیت جهانی سید حسن نصرالله ۸۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل به بهانه حمله اسراییل به لبنان و محبوبیت جهانی سید حسن نصرالله ۸۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل به بهانه حمله اسراییل به لبنان و محبوبیت جهانی سید حسن نصرالله ۸۰ اسلاید در PowerPoint :
۱۸
آن روزها که شعار «مرگ بر آمریکا و مرگ بر…» سر می دادیم و به ما طعنه می زدند که «شما چرا به تمام دنیا فحش می دهید»،
فکر نمی کردم به این زودی روزی را ببینم که تمام دنیا، تمام کشورهای ستم گر را لعن و نفرین کنند.
آن روزها که پرچم آمریکا را بر زمین در ورودی مدرسه مان می کشیدیم و برخی افراد از روی آن می پریدند تا مبادا خدای
نکرده پایشان روی پرچم آمریکا برود، فکر نمی کردم به این زودی روزی را ببینم که مردم تمام کشورها – حتی آمریکا – این
پرچم را زیر پایشان له کنند.
آن روزها که پرچم آمریکا و اسراییل و… را آتش می زدیم و برخی برافروخته می شدند که «چرا به پرچم مورد احترام سایر
ملت ها بی احترامی می کنید»، فکر نمی کردیم به این زودی شاهد روزی باشیم که تمام ملت ها – حتی در آمریکا و اروپا – این
پرچم ها را به عنوان نماد ظلم و ستم، به آتش بکشند.
آن روزها که از رسانه ها شاهد صحنه های غم انگیز به خاک و خون کشیده شدن غریبانه و مظلومانه ۴۰۰ زائر خانه خدا به
جرم برآوردن فریاد برائت از مشرکان و ظالمان و ستم گران بودیم، تصور نمی کردیم که به این زودی، شاهد روزی باشیم که
این فریاد، در سراسر دنیا طنین انداز شود.
آن روزها که برای «مرگ بر آمریکا» گفتن و عدم برقراری رابطه با آمریکا، باید ده ها دلیل و برهان اقامه می کردیم و ساعت ها
در خوابگاه و دانشکده و… بحث و جدل می کردیم، فکر نمی کردیم به این زودی، روزی برسد که هیچ کس در سراسر دنیا، برای
«مرگ بر آمریکا» گفتن، نیاز به آوردن حتی یک دلیل نداشته باشد.
آن روزها که در خیابان ها با حاجی بخشی، «ماشاءالله حزب الله» می گفتیم، فکر نمی کردیم به این زودی فریاد رسای تشویق
و حمایت از حزب الله، در تمام خیابان های دنیا طنین انداز شود.
آن روزها که… و امروز بیش از پیش، به نادانی برخی دانشجویان به ظاهر سیاسی پی می بریم که ۶ سال پیش در دیدار با
سفیر ایران در لبنان می پرسیدند: «حال که جنوب لبنان آزاد شده، چرا باید باز هم از حزب الله لبنان حمایت کنیم و دیگر چه
لزومی دارد که این جنبش، مسلح باشد»؟
امروز بیش از پیش، به بلاهت آن دانشجوی طیف … پی می بریم که در دیدار با سید حسن نصرالله، به جای این که سراغ از
چهار دیپلمات ایرانی در بند رژیم صهیونیستی را بگیرد، از او می خواست که در حمایت از … موضع گیری کند!
آن روزها هر چه با خود کلنجار می رفتیم، منظور این پیام امام را در نمی یافتیم که گفته بود: «ملت شریف ایران! توجه داشته
باشید که کاری که شما مردان و زنان انجام داده اید، آن قدر گران بها و پرقیمت است که اگر صدها بار ایران با خاک یکسان
شود و دوباره با فکر و تلاش فرزندان عزیز شما ساخته گردد، نه تنها ضرری نکرده اید که سود زیستن در کنار اولیاء الله را
برده اید و در جهان، ابدی شده اید و دنیا بر شما رشک خواهد برد. خوشا به حالتان»؛۱ ولی امروز وقتی با خودمان کلنجار
می رویم که راز مقاومت مردم لبنان و حمایت آنها از حزب الله، با وجود این همه خسارت های جانی و مالی و…، در چیست،
می بینیم که آنها خوب دریافته اند که آن افتخار و عزت و شرافتی که به واسطه مقاومت حزب الله نصیبشان شده و مورد
رشک جهان عرب شده اند، ارزشش را دارد که صدها بار کشورشان با خاک یکسان شود و دوباره با تلاش فرزندانشان
ساخته گردد.
امروز بیش از پیش، عمق این پیام امام(ره) را در می یابیم که گفت: «خون شهیدان، برای ابد، درس مقاومت به جهانیان داده
است».۲
با توجه به آن چه که ذکر شد، جا دارد به اردوی فرهنگی اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان سراسر کشور (دفتر تحکیم
وحدت) و بازدید از کشورهای لبنان و سوریه اشاره کنم که زمستان سال ۷۹، با مساعدت نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری
در دانشگاه صورت گرفت و ای کاش این مساعدت، هر سال و به خصوص برای دانشجویان بسیجی، صورت می گرفت.
در سفر به لبنان، با شخصیت های مختلف و بارز سیاسی، فرهنگی و مذهبی لبنان دیدار و گفت وگو داشتیم و سعی کردم همه
آنها را ثبت کنم؛ علاوه بر این، دو دستاورد دیگر این سفر عبارتند از: دست نوشته های یادگاری و نامه نگاری با یکی از
دانشجویان لبنانی که قبل از آن، سه سال در ایران، در حوزه علمیه مشغول به تحصیل بود و تا حدودی با زبان فارسی
آشنایی داشت.
در مورد دیدار با شخصیت ها به ذکر این نکته بسنده می کنم که اکثر آنها در ابتدای اظهاراتشان می گفتند: «اگر حمایت های
جمهوری اسلامی ایران نبود، پیروزی آزادسازی جنوب لبنان حاصل نمی شد» و از این جهت، تشکر می کردند. در این بخش،
با توجه به شرایط فعلی لبنان، فقط به دیدار با مسئولین حزب الله خواهم پرداخت.
از میان یادگاری ها هم تنها به دست نوشته نوجوانی اشاره می کنم که هنگام بازدید از زندان خیام، در غرفه عرضه محصولات
فرهنگی حزب الله، مشغول فعالیت بود؛ «بسم الله الرحمن الرحیم – نحن نتمنی دائماً لکم و لنا النصر القریب و التحیه الکبری
الی القائد الخامنئی حفظه الله – نحن من الخیام و من الجنوب و الی کل عربی و مسلم ندعوا بالایمان و الجهاد و الدم الی فلسطین
و القدس و نحن مع الوصیه و الی الوصیه فی حفظ المقاومه و حزب الله و الی القدس قادمون انشاء الله – حزب الله» و برای این
که منظور از وصیتی که در این دست نوشته ذکر شده، روشن شود، به دست نوشته یکی دیگر از دانشجویان حزب الله اشاره
می کنم؛ «قال السید عباس الموسوی قبل استشهاده: الوصیه الاسلامی، حفظ المقاومه الاسلامیه».
از میان مکاتبات با آن دانشجوی لبنانی، فقط به این نکته اشاره می کنم که وقتی کتاب هایی از سخنان مقام معظم رهبری را
برایش فرستادم، برایم چنین نوشت… «البته از شما تقاضا می کنم که پیام های رهبر را نفرستید؛ چون اینها این جا چاپ و
ترجمه می شود و به عنوان نشریه های داخلی پخش می شود. آن چه برای من مهم است، کتاب هایی در مورد زندگی شهدا و
داستان های شهدا است که قسمتی از آنها [را] به ما می رسانند؛ لذا زحمت نکشید و عوض آن، از سیره شهدا، مخصوصاً
سرداران شهید و فرماندهان شهید، کتاب هایی انتخاب کنید که آموزنده و مهم باشند. از لطف شما شرمنده هستیم؛ لیکن این
کار، این جا خیلی اثر دارد؛ چون ما اینها را تدریس می کنیم در جلسات داخلی بچه های بسیج…».
لازم به ذکر است که وی در منطقه ضاحیه و حاره حریک زندگی می کرد که خیابان های آن، مملو از عکس امام(ره)، مقام معظم
رهبری، امام موسی صدر، شهید چمران و شهدای حزب الله بود و این روزها، بیش از هر جای دیگر، آماج بمباران های
وحشیانه رژیم غاصب اسراییل بوده است و «بنایه فضل الله» نیز که محل سکونت او بود، در حال حاضر، به تلّی از خاک
تبدیل شده است و متأسفانه دیگر هیچ خبری از او ندارم.
در مورد سخنرانی مسئولان حزب الله، ابتدا به گزیده ای از سخنان دکتر نعیم بلال (مسئول شاخه تربیتی بسیج دانشجویی
حزب الله) اشاره می کنم؛ وی می گوید:
«به اندازه ای که امام خمینی(ره) را شناختیم، امام مهدی(عج) را می توانیم بشناسیم؛ چون این انقلاب از لبنان حمایت کرد، بر
اسراییل پیروز شدیم و چون ایران از فلسطین حمایت کرد، وضعیت فلسطین، مثل امروز شده. شما کنار شاخ و برگی از
انقلاب اسلامی، یعنی همان حزب الله هستید. اولین رمز پیروزی در لبنان، عبارت است از پیروی از ولایت فقیه و اطاعت کامل
از امام خامنه ای؛ وقتی شیعیان در لبنان و حتی افراد متدیّن، روشی جز پیروی از شرق و غرب آن زمان نداشتند. آن قدرت را
موقعی داشتند که از ولایت، اطاعت کردند و پس از این، توانستند معجزه ای را به وجود بیاورند و این معجزه پیروزی جنوب
لبنان بود. در حال حاضر معتقدیم که انقلاب اسلامی ایران، مددی برای تمام جهان اسلام است و ان شاء الله، این برکت، همان
طور که به لبنان رسیده، به همه جهان اسلام برسد. قدرت ایران، قدرت حزب الله است و ضعف ایران، ضعف حزب الله است و
آن روزی که ایران شکست بخورد، می توانیم بگوییم به جایی نرسیدیم… اگر بخواهم مصادیق تأثیر رهبری ایران را در لبنان
ذکر کنم، نمونه ها بسیار است؛ یک نمونه خیلی مختصر، بین سال های ۱۹۸۷ و ۱۹۹۰ [بود که] سه سال جنگ شدیدی با جنبش
امل داشتیم که تمام احزاب ملی گرا، کمونیست ها، فلسطینی ها و سوری ها، با امل متحد شدند و امکانات دادند به امل تا رو در
روی حزب الله قرار بگیرند و حزب الله محاصره بود و حتی اسراییل و لحد به امل کمک می کردند و ما در وضع وخیمی قرار
داشتیم که حزب الله تصمیم گرفت با همه احزاب بجنگد؛ ولی وقتی خدمت رهبر رسیدیم، گفتند: «باید همین الان جنگ را تمام
کنید». گفتیم نمی شود؛ این همه کشته دادیم و… ولی گفتند: «حکمت الهی در این است؛ همین الان با امل پیمان صلح ببندید» و ما
اطاعت کردیم و نتیجه اطاعت، این شد که در آن سال ها، ۱۵۰ روستا را از امل آزاد کردیم؛ ولی پس از قرارداد صلح با امل،
امروز ۱۵۰۰ روستا از اسراییل آزاد کردیم.
نمونه دیگر، بین سال های ۱۹۹۲ و ۲۰۰۱ است که چهار دولت تشکیل شد؛ اولین دولت که تشکیل شد، آمدند به حزب الله گفتند
که یک یا دو وزیر داشته باشید؛ همه حزب الله خوشحال شدند و گفتند: می رویم به مستعضعفین رسیدگی می کنیم؛ پولی
دستمان می آید و به جایی می رسیم و… ولی رهبر فرمود: «ممنوع است بر شما وارد این حکومت شوید». بچه های حزب الله هم
قبول کردند و برگشتند؛ الان می فهمیم که چرا فرمودند برگردیم. هیچ کدام از این حکومت ها نتوانستند با اسراییل مقابله کنند.
الان حزب الله چون وارد حکومت نشد، مردمی شد؛ جنوب لبنان آزاد شد و وضعیت فلسطین، این چنین شد…».
در مورد سخنان سید حسن نصر الله، قبلاً فکر می کردم اگر زنده بمانم، روزی به مناسبت شهادت وی این سخنرانی را تحت
عنوان «سخنرانی منتشره نشده ای از سید حسن نصرالله در جمع دانشجویان ایرانی» منتشر کنم و هرگز تصور نمی کردم که
روزی بخواهم این سخنرانی را به مناسبت محبوبیت جهانی ایشان منتشر کنم.
لازم به ذکر است که وی در این دیدار، به خاطر صرفه جویی در وقت، به زبان فارسی صحبت کرد و قبل از این که به دیدار وی
مشرف شویم، هنگام بازرسی حتی خودکارهایمان را هم گرفتند؛ ولی به لطف خدا یک روان نویس برایم باقی ماند. بنابراین،
اگر ایرادی در جمله بندی ها وجود دارد، شاید به خاطر فارسی صحبت کردن وی و یا تندنویسی با روان نویس باشد که بسیار
دشوار بود.
«… آن موقعی که در سال ۱۹۷۸، اسراییل تقریباً نصف لبنان را اشغال کرد، سازمان آزادی بخش فلسطین، این جا بودند؛ شیعه
هم بودند. علمای شیعه که حالا هستند، آن وقت هم بودند. گروه های سیاسی، ملی و… هم بودند و هستند؛ ولی مقابل هجوم
اسراییل، یک جریان جهادی و مقاومت جدی به وجود نیامد و حتی در میان علمای شیعه و متفکرین و سیاسیون شیعه در امل
– که ما هم در امل بودیم – مقاومت جدی به وجود نیامد. آن زمان، خود شخص امام موسی صدر، نظر خاصی داشت و موضع
محکمی داشت و مسیحیان را دعوت به مبارزه کرد؛ ولی ملت گوش نکردند. این محبوبیت مردمی، پس از رفتن ایشان بود؛ به
حرف او گوش نمی دادند؛ حتی در مرحله ای امام موسی صدر جرأت نداشت به جنوب لبنان برود؛ او را می کشتند. آن روزها،
بنده در جنوب بودم. با این که سن و سال من کم بود، مسئول یکی از شهرک ها در آن جا بودم. امام صدر دستور داد سلاح ها را
جمع کنند؛ چون ترس داشتند که اگر ما را دستگیر کنند، سلاح دست آنها بیفتد. سال ۱۹۸۲، اسراییل دوباره حمله کرد و کل
جنوب لبنان، بقاع و بیروت و حومه پایتخت و قسمتی از کوه لبنان، یعنی بیش از نیمی از سرزمین لبنان را اشغال کردند. یک
دفعه جریان جهادی با روحیه شهادت طلبی، وضع جدیدی را به وجود آورد. به تعبیر امام(ره)، «الخیر بما وقع» و به تعبیر
قرآن «عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم»؛ فقط در یکی دو سال، صد هزار سرباز اسراییلی، تا بن دندان مسلح بودند؛ نه
پیاده؛ در تانک. ده ها هزار آمریکایی و نیروهای چند ملیتی بودند. ارتش لبنان هم تا حدی همکار اشغال گران بود و نصف
جامعه ما به خصوص مسیحیان، طرفدار اسراییل بودند. عده ای از مسلمانان بی تفاوت بودند و آنها که مدافع مقاومت بودند،
در اقلیت بودند؛ ولی پس از یکی دو سال، نیروهای چند ملیتی با ذلت عقب نشینی کردند. اسراییل هم تا کمربند امنیتی
(محدوده مرز لبنان و فلسطین)، عقب نشینی کرد. چه چیزی عوض شد که تا قبل از چهار سال که
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 