پاورپوینت کامل آهسته چرا؟ بشتاب!به مناسبت ۲۷ آذر، روز وحدت حوزه و دانشگاه ۴۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل آهسته چرا؟ بشتاب!به مناسبت ۲۷ آذر، روز وحدت حوزه و دانشگاه ۴۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آهسته چرا؟ بشتاب!به مناسبت ۲۷ آذر، روز وحدت حوزه و دانشگاه ۴۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل آهسته چرا؟ بشتاب!به مناسبت ۲۷ آذر، روز وحدت حوزه و دانشگاه ۴۴ اسلاید در PowerPoint :

۱۸

سرمایه ما در رسیدن به قله وحدت و پیشرفت چیست؟

زخم کهنه ای است این زخم دردناک؛ زخم جان شکاری که سال هاست دل دوستان انقلاب و
علاقه مندان به اسلام ناب در آرزوی درمان آن است. مرهم و داروی نو، هر چه بر این
کهنه زخم می نشیند، گویا نه تسکین می بخشد این آلام مانده در پیکر را و نه مداوا
نتیجه می دهد. بیمار خفته در بستر را چه باید کرد؟ چه باید گفت؟ چه باید نگاشت؟
بی انصافی نشود؛ جمع اندکی هستند که خلاف موج ها و تندبادها، در دل حادثه ها
می روند. نمی شود تلاش و مجاهدت خالصانه و خستگی ناپذیر مجاهدان سنگر علم را در
دانشگاه ها و حوزه های امروزین، نادیده انگاشت و از سر بی مهری و جفا، همه را یکسان
نگریست؛ اما پرسش نایافته پاسخ، این است: شعار سراسر شعور و آرزوی سرشار از معرفت
حضرت روح الله، یعنی «وحدت حوزه و دانشگاه»، چه زمانی تحقق می یابد. گفتن و نوشتن
در این باب، حلقه هایی ممتد می طلبد تا سلسله حقیقت را در این جایگاه بنمایاند.

آهسته می روی؛ بشتاب!

آهنگ دین مداری و خداباوری دانشگاه را نمی شود، با دیواری، حائلی، نمازخانه ای و
وضوخانه ای، با سمفونی حماسی و حرکت طوفانی نهضت اسلامی پیوند داد. حرکت ها، کند و
آرام و آهسته تر از آن هستند که تقدیر زمانه، بر امور انقلاب رقم می زند. فقط یک
نگاه کوتاه به آموزشگاه ها، محافل علمی، آزمایشگاه ها و مراکز وابسته به دانشگاه،
می تواند این کند روی و آهسته پویی را نشان دهد؛ روندی که با شتاب گسترش انقلاب
اسلامی در همه عرصه ها و سرعت دست آوردهای معنوی امت مسلمان، همراه و هماهنگ نیست.
فریب نخورید! بله، درست خواندید؛ فریب! در نگاه نخست، هنگامی که به چهره و ظاهر
آراسته برخی محافل و استادان و دانش جویان می نگریم، دریایی از امید در دل زنده
می شود و شوق، سرتاپای وجودمان را فرا می گیرد و شاید هم با زمزمه ای بر لب و اشک
شوق در دیده، با خود چنین تصور کنیم: «بنگرید که انقلاب، چه سان فرزندان خود را بر
کرسی علم و خرد نشانده است» و حال آن که با نخستین واژه ها و کلمات برون آمده از
ذهن استاد، درخواهیم یافت که کلمه کلمه سخنان پیشینیان و گذشتگان نیم قرن اخیر و
مترجمان مو به موی علوم و فنون از آن سوی آب ها، با ادبیاتی دیگر، در حال تکرار
هستند و چه بسا در پس این پوسته های فریبنده، اندیشه هایی تیره و تار و آلوده تری
نیز نهفته باشد که خطر آن از حضور تفنگ داران سرزمین غرب و شبهه افکنان دنیای شیطان
زده نیز فراتر و بیشتر باشد.

آهنگ آهسته و کند حرکت دانشگاه، با تحول عظیم قرن، یعنی انقلاب، نه در مصداق ها و
کارکردهاست؛ بلکه در آرمان و معیارهاست. شاید تاکنون توجهی نکرده باشیم به آن چه که
در پس پرده وقایع می گذرد و اصلاً چه ربطی میان علت ها و معلول ها وجود دارد؛ وقتی
که همه هدف آموزش دانشگاه، توضیح چگونگی هاست؛ نه تبیین چراها. علم نوین، همه امور
را در آزمایشگاه به محک چشم و عقل ظاهر می سنجد. وقتی سخن از چگونگی هاست، چه حاجت
به دانستن علت ها؟ هنگامی که اعداد، کمیت ها، ارقام و قاعده ها حاکمند، چه احتیاجی
به علت فاعلی پدیده ها و کنش ها و واکنش ها و حقیقت مبدأ آفرینش و منشأ بروز
حادثه هاست؟ چرا پس از گذشت سه دهه از ظهور توحیدی ترین انقلاب در عصر مادیات و در
هنگامه تسلط گفتمان دیالکتیکی بر همه نهضت ها، هنوز پاسخی به این پرسش داده نشده
است؟ چرا هنوز آهنگ رشد و حرکت از سیر افقی و پیشرفت و توسعه ظاهری، به سیر صعودی و
تکامل و تعالی باطنی، تبدیل نگشته است؟

تاریخ پیش روی ما، درخشندگی پیشینیان را با خود دارد؛ درخشندگی باز یافته از شمس
الشموس حق و وحی. از خواجه نصیر و فارابی، جابر بن حیان و زکریای رازی، بوعلی و
ابوریحان، طوسی و طبرسی، مفید و حلی، بهایی و مجلسی، سهروردی و ملاصدرا و خراسانی
و انصاری تا خمینی، جملگی همان بار یافتگان حریم توحیدی علم و معرفتند.

به راستی از کجا باید زیست الهی و حیات طیبه قرآنی را همچنان که عالمان خداباور و
دین داران عالم دریافته اند، دریافت؟ چگونه باید در زمانه سیطره آهن و فولاد و
سیمان و ولایت کمیت و تجربه از میان شاخک های در هم پیچیده غول های انفورماتیک و
سایبرنتیک، به زلال چشمه «کوثر» و «کتاب» رسید؟ در این معبر سخت و ناگشوده زمانه
ما، چگونه و چه زمان، گشایش و فرجی خواهد رسید؟

فانوس هایی در این تاریکه راه

۱. کوثر و کتاب

آن چه که پیامبر گرامی اسلام در آخرین لحظات زندگی آسمانی شان برای بشریت با یادگار
گذاشت، دو ثقل عظیم و میراث حجیم، «کتاب الله» و «آل الله» بود. این دو کفّه ترازوی
تشخیص حق از ناحق و سره از ناسره و راه از بیراهه، در هر زمان و مکان که به درستی
به کار گرفته شد و امت ها و توده ها و خواص و عوام بر آن دو تمسک جستند، راه
سرافرازی و سربلندی را یافتند و چون هر گاه از آن دو دوری کردند و کتاب و کوثر را
به کناری نهادند. این دوری و فراموشی، اکنون فاصله و شکافی است که در همه عرصه ها و
زمینه ها به خوبی رخ نموده است و باید برای رسیدن به حقیقت کوثر و کتاب و تحقق
فرامین و احکام آنها در همه سطوح، با سرعت و شتابی دو چندان، حرکت کرد و همه
کاستی ها و عقب ماندگی ها را در این مسیر، جبران نمود.

۲. پیشینه درخشان خویشتن

بسیاری از دانش آموختگان امروز مراکز علمی و دانشگاهی کشورهای متمدن، از پیشینه و
گذشته درخشان خویش، آگاهی ندارند. این بی خبری، محصول فضای محدود و کنترل شده ای
است که دنیای غرب، طی چهار قرن پیش، توجه و پرداختن به آن را تشویق ننموده و بلکه
اجازه ای نیز بر آن صادر نکرده است. ریشه این بی خبری و ناآگاهی، هنوز که هنوز است،
در سرزمین ما زنده است و این هرزه گیاه نفس گیر و کشنده، در پس غفلت ها و
بی توجهی ها، پنهان مانده است. هیچ کتاب درسی و منبع علمی و استاد دانشگاهی، نسل
امروز علم اندوز را با شخصیت های ارزشمند و موحد دنیای اسلام آشنا نمی سازد. آیا
می توان نامی از ابوریحان و بوعلی را در آموزشگاه های ستاره شناسی و هوا و فضا و
پزشکی امروز یافت؟ درباره دانشمندانی که ذره ذره وجود، علم، نوشتار، گفتار و
پندارشان، انعکاسی از «کتاب الله» و تعالیم «آل الله» بود و البته در خدمت سرزمین و
میهن شان بودند، نه کتابی، نه منبعی، نه توصیه ای علمی برای آشنایی و نه شیوه ای
برای تبیین منش علمی آنان، به صورت نظام مند و هدفمند، یافت نمی گردد. شرم آورتر و
زجرآورتر از این غفلت و مهجوریت، این که مشاهیر و مفاخری که از صدها سال پیش تا
کنون موجب غبطه و حسرت دنیای غرب بوده اند، در رسمی ترین مراکز علمی نوین جامعه،
مورد تحقیر و توهین قرار می گیرند. شاید این گونه تحقیرها و توهین ها، تا اندازه ای
هم طبیعی رخ نماید و اندکی نیز به توهین کنندگان این مشاهیر حق بدهیم. در این زمانه
تسلط قواعد و کمیت، چه جای سخن بوعلی که – در طب – می

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.