پاورپوینت کامل بزرگترین پیامبر و بزرگترین انقلاب ۵۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل بزرگترین پیامبر و بزرگترین انقلاب ۵۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بزرگترین پیامبر و بزرگترین انقلاب ۵۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل بزرگترین پیامبر و بزرگترین انقلاب ۵۵ اسلاید در PowerPoint :

۳۴

ذهن آدمی از سپیدهدم آفرینش، همواره در پی شناخت بوده است. از این رو، در طی هزاران
سال، در خود و پیرامون خود، به کشف ناشناختهها پرداخت و با تلاشی جانکاه، در پی
حقیقت بود. آن چه بیش از همه، آدمی را به تکاپو وا میداشت و او را به اندیشیدن
برمیانگیخت، ترس او بر سرنوشت خویش بود؛ زیرا خود را در جهانی پرسطوت – که از زمین
و آسمان، بر او دشمنانی بزرگ را چیره میکرد – ناتوان میدید و یارای برابری با آنها
را نداشت. امنیت و ثبات، دو انگیزه ژرف و دو هدف دوردست او در پس نگاههای خیره و
ترسان او در معمای طبیعت، بودند. او برای تحقق امنیت و آسایش، تنها دو راه پیش رو
داشت؛

۱. چیرگی بر طبیعت.

۲. سازش با طبیعت از هر راه ممکنی.

انسان، چون در آن دوران، از تحقق امر نخست، فرو مانده بود، ناچار، به کوشش برای
تحقق امر دوم تن داد. از این رو، به بندگی اوهامی گوناگون پرداخت که خود، آنها را
خلق کرده بود. این امر در قرآن کریم و همچنین در تاریخ ادیان و عقاید، به روشنی
دیده میشود.

جهل که در آن هنگام، دلیل موجهی بود، در روزگاران دیرپای دوره بتپرستی، مایه دوری
انسان از جایگاه والایش بود. مقصود ما از بتپرستی، مفهومی اعم از نظام شرکآلود است؛
چیزی که بین مصنوعات آدمی وموجودات معبود او، همچون اجرام آسمانی، درختان و
حیوانات، مشترک است، همان وهم برخاسته در این نمادهاست که آدمیان به شیوهای
فریبکارانه و برای مجاب کردن عقل، در برابر آن اوهام، فروتنی ورزیدند؛ چنانکه ما
کودکان را با سرگرمی، ساکت میکنیم، آدمی نیز عقل خویش را اینگونه خاموش ساخت.

در آن مرحله طولانی و دشوار، آدمی، بنا به غریزه ترس، در برابر کائنات و طبیعت –
همچون خورشید وماه – سر تسلیم فرود آورد و به امید کسب روزی، در برابر حیوانات و
درختان، کمر خم کرد. پس از آن، در برابر ساختههایی که خیالش، آنان را جسمیت بخشیده
بود و نمادی از خدایانش بودند، تعظیم کرد. او این خدایان را در معبدهایی، نزدیک
خویش ساخت تا هر گاه از چیزی میترسید یا چیزی میخواست، به آنها پناه برد.

این بتها، انسان را از علمآموزی و دریافت حقایق، باز داشتند؛ زیرا به نظر او، قداست
این بتها، مانع اندیشیدن در ماهیت و ذات آنها میشد. آدمی، به جای تحلیل و علتیابی
رخدادها، به این بسنده میکرد که حوادث، بنا بر ارادههای آسمانی جریان دارند. اگر
احترام آنها بر او واجب است، به ناچار، جایگاه او کمتر از آن است که راز آنها را
دریابد. بنابراین، در خود، این جرأت را نمیدید که از زیر سلطه طبقهای از مردم که
اعتقاد داشت قداست خدایان را دارند، به در آید. او اعتقاد داشت که سرنوشت جهان،
ثابت و دگرگونیناپذیر است و نظامهای مقدس، مشکلات را آفریده، با مقدراتش بازی میکند
و چون چیزی نداشت که با او برابری کند، از روی درماندگی و به سبب رنجی که از او
میبرد، نزدیکش شد. این نظام شرکآلود، در خدمت بتهایی از بشریت بود؛ مانند طبقات
بزرگان، اشراف، شاهان و ثروتمندان. افزون بر این، انسان، هر خرافهای را باور داشت و
این خرافهها را بر فلسفه سستی که با ظواهر طبیعت پیوند داشت، بنا میکرد. اگر قمر در
برج عقرب بود، آن را شوم میپنداشت و دست از حرکت و کار میکشید؛ میترسید به شری از
سوی خداوند، دچار شود؛ زیرا در آن زمان، مزاج خداوند – نعوذ بالله – مضطرب و در
معرض بحرانهای عصبی بود.

همچنین بتهایی از عادت و سنت را میپرستید. این سنت و عادت، سنگینترین غل و زنجیر بر
دست و پای آدمی و پراثرترین عامل، در جمود و واپسماندگی او بود. ذات او، مظهر
بزرگترین بتها بود و چه بسا همچنان نیز باشد. آن ذات را میپرستید و هیچ چیز را
نمیدید؛ مگر از دیده آن. حق آن بود که «ذات» حق میدانست؛ هر چند باطل باشد و باطل،
همان بود که ذات میگفت؛ اگر چه بر حق باشد.

انسان در فراز و فرودهای تاریخ، چنین بود و بدین گونه، اجتماعش شکل گرفت. یکی از
فضایل انسان- در آن دوران – این بود که به تجاربش آگاه بود و از نتایج آنها سود
میبرد و رفته رفته، بنا بر قوانین مسلم، پیشرفت کرد؛ قوانینی که ما آنها را الهی
میدانیم و دیگران، آنها را مادی میخوانند. وقتی فلسفه به صورت قوام یافته و پخته
ظهور یافت، فلاسفه، ندای آزادی انسان را از زنجیرهایش سر دادند و مردم را به شکستن
بتهای گوناگونشان فرا خواندند؛ اما واپسگرایان و سوداگران عقیده، انگ الحاد و کفر
بر آنان زدند و دعوتشان را با منزوی کردنشان از مردم، ناکارآمد کردند و آن چه به
منزوی شدن فلاسفه کمک کرد، این بود که آنان، عقل را مخاطب میساختند، نه دل را؛
همچنان که حتی امروز، کمتر کسی از مردم، تحت تأثیر این زبان قرار میگیرد و به آن
پاسخ میگوید. از این رو، دیگر برای پیشرفت اجتماعی و به کمال رساندن آن، چارهای جز
دخالت خدای سبحان نبود.

کار رسولان در اثربخشی، به کلی با فلاسفه متفاوت است؛ زیرا پیامبران، عقل آدمی را
در چارچوب وجدانشان مخاطب میساختند. متخصصان، با الهام از پیامبران، دین را این
گونه تعریف کردهاند: «فطرتی است که انسان را به خالقش پیوند میدهد» و دعوت الهی، از
این فطرت آغاز شد. این بینش، بزرگترین عامل توفیق انبیا در رسالتِ بر حقشان بود.
ارتباط غریزی میان آدمی و خدایش، رسالت انبیا را آسان میساخت؛ اما در رسالت فلاسفه،
سودی نداشت. در حالی که فیلسوفان خود را تنها و آسیبپذیر میدیدند، پیامبران در
ژرفای احساسات مقدس و اصیل آدمیان، جای داشتند. هرگاه مردم برای حفظ سنت یا امری
موروثی، با آنان به جفا رفتار میکردند، دعوت، از دریچه ایمان به خدا، به درون آنها
راه مییافت.

رسالت همه انبیا، یکی است و اختلافشان، تنها به دورههای زندگی، با توجه به تکامل و
تکوین، بسته است. جوهر انقلاب پیامبران بر ضد بتپرستی، به هر شکلی که باشد، در
مراحل و دورههای مختلف، تفاوتی نمیکند؛ زیرا آنان رهبرانی رهاییبخشند؛ به دقیقترین
معانیای که ما امروز از این دو واژه رهبر و رهاییبخش، در مییابیم. گزاف نیست اگر
بگوییم حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله بزرگترین پیامبر است و انقلاب او، بزرگترین
انقلاب. این، بیان واقعی این انقلاب است و نتایج این انقلاب و تاریخ، این را ثابت
کرده است.

در این گفتار، برآنیم تا عظمت پیامبر را با پارهای کارهای قهرمانانهاش، برای آزاد
ساختن بشر از بندها و بتها، به سوی جهان بهتر، برشمریم. این موارد عبارتند از:

۱. پیامبر صلیاللهعلیهوآله در جهانی که فرقهها و گرایشهای متفاوتی در آن بودند،
دعوت خود را بر اساس توحید، بنیان نهاد.

مردم برای دنیا، خدایانی بیخرد ساخته بودند. این خدایان، منجلابهای تفرقه، رسوایی و
نادانی بودند. پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله در دعوت رهاییبخش خود، با سختیهایی
روبهرو شد که خود – در حالی که فداکار و شکیبا بود – چنین میگوید: «هیچ پیامبری، آن
چنان که من آزار دیدم، آزرده نشد».

او با رد شرک و زشت شمردن بتپرستی، دعوتش را برای ژرفا بخشیدن به این اصلِ جامعِ
رسالتش (یعنی توحید)، آغازید تا این که در «یوم الفتح»، پیروزی درخشانش را به اوج
رساند و علی علیه السلام، جوانمرد اسلام را بر شانههایش بلند کرد. خداوند با این
پیروزی، او را برتری بخشید. در آن روز، علی علیه السلام دستان خود را زیر بزرگترین
بت، هبلِ یکچشمِ وصلهدار برد و آن را از ریشه برکند و دیگر بتهای کوچک را نیز برکند
تا با نابودی آنها، نظام شرک را از میان برد.

پیامبر صلیاللهعلیهوآله در نبرد با شرک، به از میان رفتن ظواهر، بسنده نکرد؛ بلکه
در سنگرگاههای آن، یعنی جانها و دلها نیز به مبارزه با آن پرداخت و جانها و دلها را
از نگرانیها و وسوسهها پاک کرد. پیامبر صلیاللهعلیهوآله میفرماید: «شرک، پنهانتر
است از جنبش مورچهای سیاه، بر تختهسنگی در شبی تیره». چه انگیزهای نیرومندتر از حس
خطر از پیروی شرک و مقابله با اثرش در راههای تاریک و لانههای پنهانش میباشد و چه
نیرویی بهتر از این احساس، با خطر کمین گرفته در درون سینهها و آرام جانها، مقابله
میکند؟

سال نهم هجری، پیامبر، هیئتی متشکل از علیعلیه السلام و ابوبکر را با آیاتی از سوره
برائت، روانه یمن کرد. حضرت علی علیهالسلام از جانب پیامبر، نبردی بر ضد الحاد را
در دربار اعلام کرد؛ نبردی که در آن، سستی و نرمش راه نداشت. خورشید و ماه را از
عرش الهی تنزل داده، در سطح بندگانی برای خدا، پایین آوردند. او گفت: خورشید و ماه
و دیگر موجودات، تحت فرمان خداوند هستند و هرگاه خداوند، برای آنها خیر و نف

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.