پاورپوینت کامل هیچ رسانه ای در غرب آزاد نیست ۵۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل هیچ رسانه ای در غرب آزاد نیست ۵۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل هیچ رسانه ای در غرب آزاد نیست ۵۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل هیچ رسانه ای در غرب آزاد نیست ۵۹ اسلاید در PowerPoint :
۶
روز جمعه ۲۷ اردی بهشت ۱۳۸۷ و همزمان با روز «فن آوری و ارتباطات»، همایش «جوان،
هویت، رسانه» توسط سازمان ملی جوانان و فصلنامه فرهنگ پویا، در مؤسسه آموزشی و
پژوهشی امام خمینی قم و با حضور گسترده جوانان برگزار شد. میهمانان ویژه این همایش،
پرفسور حمید مولانا، استاد ارتباطات دانشگاه های آمریکا و نادر طالب زاده، کارگردان
فیلم عیسی مسیح بودند. روز قبل در تهران، از پرفسور مولانا تجلیل شد و وی در جلسه
نکوداشتی که برایش ترتیب داده بودند، شرکت کرد. پرفسور مولانا صبح پس از سخنرانی،
در میزگردی با حضور نادر طالب زاده و دکتر شرف الدین شرکت کرد. وی در سخنان صبح
خود، به ارتباط رسانه های غربی با شرکت های تجاری اشاره کرد. وی هیچ رسانه غربی را
رسانه ای مستقل که آیینه افکار مردم باشد، معرفی نکرد. وی در بخشی از سخنان خود
گفت: راهبرد آخر که شاید بزرگ ترین نقش را در رسانه ها ایفا می کند، مسئله داد و
ستد و سوداگری است که اینها می گویند: رسانه، یک وسیله داد و ستد و سوداگری است و
می خواهند بگویند که محتویات رسانه، یک کالا است؛ نه یک توشه اجتماعی. بنابراین، از
رسانه می توانیم برای توسعه تجارت و آگهی ها استفاده کنیم و خودشان یک نمودی از این
هستند و خود تشکیلات و زیرساخت های رسانه ای، مثل زیر ساخت های صنعتی، روی آنها
سرمایه گذاری می شود.
در یک مؤسسه رسانه، لیبرال آزادمنش مساوی می شود با یک شرکت تجاری که می خواهد نفت
را اکتشاف کند؛ توزیع کند یا پارچه فاستونی بفروشد؛ کالا، یکی است؛ جریان یکی است؛
مالکیت یکی است؛ سرمایه گذاری، یک جور است و منابع هم در آن دخالت دارد و این، یک
تناقض بزرگ در خود لیبرالیزم یا لیبرال یا رسانه های لیبرال ایجاد می کند که تفاوت
بین رسانه به صورت یک داد و ستد و سوداگری و رسانه به صورت یک فعالیت اجتماعی و
فرهنگی چیست؟
همین طور که از قرون ۱۷ و ۱۸ تا بیستم سیر می کنیم، می بینیم که از توانایی اجتماعی
و فرهنگی انسان سازی رسانه های لیبرال، کاسته می شود و بر قدرت اقتصادی و سیاسی
آنها افزوده می شود. وقتی پس از جنگ دوم جهانی که یک آرامشی به دست آمد و در آمریکا
و اروپا، هم متفکرین، هم دولت مردان هم نخبگان و هم صنعت مداران به موضوع رسانه
توجه کردند، به خوبی به آسیب آن رسانه ها در جامعه خودشان پی بردند و دیدند که
رسانه ها، یک کنترل انحصاری در جامعه به وجود آورده اند. زیرساخت های آنها آن قدر
بزرگ شده است که اگر کسی وارد این مرحله و اوج قدرت باشد، توانایی اقتصادی لازم را
دارد. بنابراین، آزادی مطبوعات با توانایی میلیون ها دلار ثروت، مساوی می شود، یعنی
کسی آزادی دارد که بتواند این همه سرمایه گذاری بکند.
پرفسور مولانا در ادامه سخنان خود به تناقض بزرگ شعار روزنامه ها و مجلات و در یک
کلمه، رسانه های غرب اشاره کرد و با مثالی روشن و آگاه برای مخاطبین خود ثابت کرد
که رسانه ها در غرب، منعکس کننده دیدگاه دولت مردان و سرمایه سالاران هستند و نه
مردم. او گفت: «ساختار رسانه لیبرال، یک رسانه سرمایه داری و خصوصی است؛ یعنی دولت
باید در امور رسانه کمتر دخالت کند؛ گرچه دخالت دولت همیشه از طریق قانون اساسی و
قوانین مختلف، مثل قوانین مربوط به نظارت پست و تریاست یا گواهی دادن برای انتشار
روزنامه یا رادیو تلویزیون، مشهود است؛ ولی فلسفه رسانه لیبرالیزم، این است که
سرمایه داری و کارکرد و عملیات رسانه ها به دست شرکت های خصوصی باشد و این موضوع،
خصوصی بودن و به ویژه بازرگانی بودن رسانه های لیبرال را پیش می کشد. در اوایل قرن
هفدهم که روزنامه و مجله خیلی کم بود و رادیو و تلویزیون نبود، روزنامه های کوچکی
در اروپا به وجود آمدند که چند هزار تیراژ نداشتند. شهرها خیلی بزرگ نبودند و
معمولاً کسی که سرمایه می گذاشت، ناشر می شد و کسی که ناشر بود، سردبیر و مسئول بود
و روزنامه را هم به آزادی می شد در همه جا پخش کرد و سرمایه زیادی هم نمی خواست؛
فقط شاید ابتکار و توانایی های دیگری لازم بود؛ ولی در قرون بعدی، این موضوع، یک
بنگاه تجارتی شد. در رسانه های لیبرال، اگر دولت کمک نکند – که در بعضی موارد کمک
نمی کند؛ ولی کاملاً این طور نیست- پس این سؤال پیش می آید که کسی که می خواهد یک
روزنامه بزرگ منتشر کند یا یک مجله چاپ کند و یا یک رادیو تلویزیون ایجاد کند،
سرمایه و هزینه این را از کجا تأمین می کند؟ امروز می بینیم که این هزینه از طریق
آگهی ها تأمین می شود؛ یعنی تقریباً ۹۵ درصد هزینه و درآمد تمام پولی که باید خرج
شود تا این رسانه اداره شود، از طریق آگهی هاست. آگهی ها را آژانس ها به روزنامه ها
و رسانه هایی می دهند که بین مردم، آن روزنامه ها و رسانه ها نفوذ و محبوبیت دارند
و کسانی که در این رشته هستند، به خوبی می دانند و این، خودش درس خیلی مهمی است که
قیمت آگهی به اندازه آگهی، تداوم آگهی و کیفیت و کمیت جامعه شناسی مخاطبین، ارتباط
دارد. پس یک معادله ایجاد می شود که روزنامه باید تیراژ بالایی داشته باشد تا
بتواند آگهی چاپ کند. آگهی، پول می آورد و این پول، هزینه خبرنگاران و نویسنده ها
را تأمین می کند و این پول، همین طور بر می گردد. وقتی این فرمول درست می شود که از
مواضع اجتماعی آن کاسته شود و در این حال، روزنامه به صورت یک کالا در می آید. شما
می خواهید بیست میلیون نفر را راضی کنید و برای این، باید یک گذشت ها و
فداکاری هایی انجام شود و محتویات رسانه ها تنزل یابد؛ به ویژه در امور آموزشی،
پرورشی و ارشاد جامعه؛ ولی در اموری که قبلاً عرض کردم، سرگرمی و تفریحات و حتی
امور ابتذال آور، این امور، زیاد می شوند و چون رابطه بین صاحب روزنامه و مجله یا
صاحب رادیو تلویزیون با مخاطب، یک رابطه علاقه ای و جذاب است، این جذابیت، همیشه آن
قدر نازک و لاغر می شود که جذابیت با نقص است و با خواسته و علاقه های حیوانی و
گاهی اوقات انسانی جوامع و افراد رابطه پیدا می کند؛ یعنی سوداگری و پول درآوردن،
معیار اصلی محتویات و ساختارهای روزنامه می شود. امروز هر روزنامه ای در غرب که
ادعا کند برای اطلاع رسانی و خدمت به جامعه منتشر می شود، دروغ می گوید و یا دچار
اشتباه شده است؛ چون تمام مطالعات اقتصادی، جامعه شناسی و سیاسی، این را نشان
می دهد که وقتی سهام داران یک روزنامه بنگاه های غول آسا، نتوانند منفعت ببرند و
سهام بالا رود، آنها این روزنامه ها، مجلات و رادیو و تلویزیون ها را می بندند و
همین طور هم شده است.
در اروپا به ویژه آمریکا، در پنجاه سال پیش، در حدود دو هزار روزنامه روزانه بود؛
امّا امروز در تمام آمریکا، کمتر از هزار روزنامه روزانه وجود دارد. تمام شهرهای
آمریکا، به ویژه دو سه شهر، فقط یک روزنامه منتشر می کنند و در خود واشنگتن، پایتخت
آمریکا، چهل سال پیش، حدود چهار روزنامه منتشر می شد و امروز یک روزنامه و نیم
منتشر می شود. حالا آن نیم هم علت این است که یک روزنامه، واشنگتن پست است که خیلی
بزرگ است و روزنامه دیگر که واشنگتن تایمز است، خیلی کوچک و متعلق به یک گروه مذهبی
دست راستی است و از نظر نفوذ در مقایسه با روزنامه دیگر، زیاد مهم نیست. بنابراین،
تنوع افکار و تنوع محتویات هم کم می شود.
پرفسور مولانا، عصر در تریبون آزاد شرکت کرد و در پاسخ به پرسش جوانی که تفاوتی بین
برنامه های صدا و سیمای جمهوری اسلامی با برنامه های غربی قائل نبود و صدا و سیما
را متهم به پخش برنامه هایی می کرد که ذائقه مخاطب را غربی می کند و مبلغ اسراف و
تبذیر و پخش آگهی هایی است که جامعه را به سمت مصرف گرایی و غرب گرایی سوق می دهد،
گفت: آموزش مسئله است که رسانه های داخلی آن را فراموش کرده اند. همواره رادیو گوش
دادن، خوب نیست. بر اساس مطالعاتی که در غرب انجام شده، تلویزیون، رادیو و فیلم و
سینما را کسانی مشاهده می کنند که سواد و خلاقیت بسیار اندکی دارند و نخبگان، افراد
خلاق و جمعیتی که علاقه ها و گرایش های متنوعی در زندگی شان دارند، اصلاً جزء
بینندگان و شنوندگان و استفاده کننده های رادیو، سینما، تلویزیون و ماهواره نیستند.
این، نتیجه ۶۰ سال بررسی جامعه شناسان و ارتباط شناسان دنیاست؛ ولی ما بر عکس
می گوییم که به تلویزیون بیشتر نگاه کنید. نکته مهم تر، این است که رسانه ، فقط
رسانه ملی نیست. شما رسانه های دیگر را نمی بینید. آنها چه چیزهایی هستند؟ یک نوع
رسانه، جاده های بزرگی هستند که درست کرده اید تا خودرو خود را برانید و نوع دیگر
آن هم این آسمان خراش هاست یا همین بادگیرهایی که در قم خراب کردید تا جاده ای به
حرم بیاید. من ده سال پیش در قم گفتم که این کار را نکنید. من هنگامی که بادگیرها
را خراب کردند، گریه کردم. شما نمی توانید یک تمدن ماشینی ترافیکی داشته باشید و
تابلوهای تبلیغاتی شما به همه جا و همه ارزش هایتان حمله کنند؛ بعد بیایید بگویید
ما این سه کانال را درست می کنیم تا فرهنگ دینی را ترویج کنند. اینها به هم ربط
دارند و اصلاً تناقض دارند. نو آوری و شکوفایی، باید از خیابان ها و از محیط زیست
فرهنگی ما شروع شود. این تابلوهای تبلیغاتی را پایین بکشید و بگذارید ما درخت ها را
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 