پاورپوینت کامل قرقاول ۱۶ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل قرقاول ۱۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل قرقاول ۱۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل قرقاول ۱۶ اسلاید در PowerPoint :

۲۵

عجیب است واقعاً! بنیان گذار نه طنز در ایران ماییم؛ بعد دیگران یادمان می دهند
چطور نطنز بنویسیم!

جم جمه داری تو؟

دارم من.

بام دارد آن؟

دارد آن.

گیسبُران می روی تو؟

می روم من.

نیستی پس کچل تو؟

نه که نیستم که، که هستم که دوشانه ای.

من هم هستم دو کتفی که.

نه که کتف که، که شانه که برای تنظیمات زلفیات که.

مگه چه قده مویه؟

نیم سر را با یکی و یک از دوی سر را هم با دیگری برس می کشم که.

بر تو بادا تکسلام ای شانه بر سر؛ هدهدا!

تعظیم شکر.

سقف دارد آن؟

چه؟

جمجمه.

یعنی چه این ادبیات استخوانی؟

اقتضائات سیمجینی است که.

که چه که؟

که ملزمی که بکلامی که.

دارد که.

چه؟

سقف؛ آن گرد استخوان.

پس نیستی کله تهی!

چه کار به کار جمجمه من داری تو اولاً و ثانیاً چرا اهانت؛ چرا توهین؛ چرا تهمت تهی
مغزی؟

مرد حسابی! من دارم متوجه خبط و خطای عظیمت می کنم.

چه خطایی کدام خبطی؟

چه گفتی اولش که؟

که … برای همین دیگر درس و بحث و مدرسه و کلاس معلم و ناظم و مدیر و همشاگردی ها
را تماماً ول کردم و زدم به چاک … .

هیچ می دانی با این کلام قصارت، چه برنامه ای پرتاب حیثیت شخصیت نمودی؟

چرا داری بادکنک، بالن می کنی؛ هندوانه خربزه زیر پهلو می چینی که؟

آخر شخص پاککلام! کسی که جمجمه دارد و مغز دارد و سرپر است و توانایی دانایی دارد،
افترا می زند؛ زخم و زیلی می کند؛ هویتش را می گوید؛ نتوانستم درس بخوانم؟ پاورپوینت کامل قرقاول ۱۶ اسلاید در PowerPointی
تو مگر؟

نتوانستن که شاخ و دم ندارد که.

مگر می شود آخر که؟

می شود که چه نحویا هم که.

مصداق که؟

می خواندم نوشته ای که نوشته تاکسی یاد تاکسی می افتادم.

خوب، من هم همین طورم و هرآدم عاقلی و مدیر مسئولی و سردبیر و عضو تحریریه
پرسمانجایی هم با خواندن تاکسی یاد تاکسی می افتد؛ در انواع و اقسام و گونه هایش و
وام خریدش و طرح ترافیکش.

من زورم این است که … .

هی بگو زور؛ هی زور بگو؛ همه اش می خواهی زور بگویی.

من کی … .

کمی هم گوش کن یاد بگیر. هرچه گفتی، بس است. نخست و دویم این که اگر هم تاکسی تو را
یاد اتوبوس یا طیاره بخواهد بیندازد، ذی المقدمه اش – به قول برادران طلبه – و – به
قول برادران دانشجو – پیشنیازش، تاکسی به یاد تاکسی است.

یعنی چه این حرفا؟

یعنی روال زوال نیافته عقل سلیم این که اول به یاد همتایان و همطرازان یک چیز
می افتد و بعد به یاد گونه های دایناسورتر و عظیم ترش به جثه و هیکل و قواره و قد.

درس