پاورپوینت کامل سختی ها و لذت های نویسندگی برای جوانان;گفت وگو با حجت الاسلام و المسلمین جواد محدثی ۷۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل سختی ها و لذت های نویسندگی برای جوانان;گفت وگو با حجت الاسلام و المسلمین جواد محدثی ۷۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سختی ها و لذت های نویسندگی برای جوانان;گفت وگو با حجت الاسلام و المسلمین جواد محدثی ۷۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل سختی ها و لذت های نویسندگی برای جوانان;گفت وگو با حجت الاسلام و المسلمین جواد محدثی ۷۵ اسلاید در PowerPoint :
۸
وقتی می خواستیم با استاد جواد محدثی برای نشریه وقت مصاحبه بگیریم، احتمال نمی دادیم که برای این کار، ما را به منزل خویش دعوت کند. تعجب ما وقتی بیشتر شد که دیدیم نویسندگی و دنیای آن باعث شده که استاد نیمی از منزل خویش را به این موضوع اختصاص داده است. دور تا دور زیرزمین خانه از قفسه های کتاب پر شده بود؛ کتاب هایی که استاد در چند دهه از فعالیت نویسندگی اش، آنها را فراهم آورده بود و میز بزرگی در وسط و پر از آثار در حال تالیف که هنوز هم نوید پرکاری استاد را در این سن می داد. اگر از خوانندگان قدیمی پرسمان باشید، صفحات اخلاقی که استاد در نشریه داشت، توسط نهاد، اکنون تبدیل به کتابی به نام سلوک دانشجویی شده که به چاپ پنجم هم رسیده است. استاد محدثی در سال ۱۳۳۱ ش. در خانواده ای روحانی در سراب به دنیا آمد. تحصیلات کلاسیک و حوزوی خود را در قم گذراند. در مدرسه حقانی از محضر استادانی همچون شهید بهشتی و شهید قدوسی بهره گرفت. همکاری فعال با مراکز فرهنگی و مطبوعاتی، تأسیس مرکز ادبی حوزه و انتشار صدها کتاب و مقاله در موضوعات مختلف اسلامی، از جمله تلاش های فرهنگی اوست. نوشتن درباره جوانان و برای جوانان، ویژگی بارز استاد است.
پرسمان: در ابتدا از خودتان، ورودتان به حوزه علمیه و این که چرا حوزه علمیه را انتخاب کردید، مطالبی بیان بفرمایید.
من بعد از این که کلاس ششم ابتدایی نظام قدیم را خواندم، دیگر دبیرستان نرفتم و وارد حوزه شدم و بعدها چند کلاسی را به صورت متفرقه امتحان دادم؛ ولی رسماً دیگر به درس های حوزوی مشغول شدم و از همان اول هم صرف و نحو را در مدرسه حقانی خواندم تا آخر (درس خارج فقه)؛ به لحاظ این که من در یک خانواده روحانی بزرگ شدم و به طور طبیعی، گرایش ما به سوی حوزه و درس های دینی بود و علاقه به این راه هم وجود داشت و با هدایت پدرم، وارد دروس حوزوی شدم.
پرسمان: نویسندگی را از چه زمانی آغاز کردید؛ یعنی از چه زمانی متوجه شدید که قدرت نوشتن در شما وجود دارد؟
نویسندگی به معنای عادی و طبیعی و به صورت درس انشا در دوره دبستان و دبیرستان برای همه مطرح است که بعضی با علاقه بیشتر و برخی با علاقه کمتر به آن می پردازند. ما در مدرسه حقانی که بودیم، یکی از مواد درسی ما موضوع انشا بود و استادان مختلفی هم داشتیم که موضوع می دادند و دوستان در کلاس مقاله می نوشتند و جلسات نقد و بررسی هم بود. من هم از این رهگذر و به دلیل علاقه ای که به ادبیات داشتم، سعی می کردم درباره هر موضوعی که مطرح می شود، مطلبی بنویسم و از این امر، تخلف نکنم و جزء افراد خوش قلم کلاس هم به حساب می آمدم؛ مثلا اگر در کلاس ۳۰ نفره ۴ یا ۵ نفر بودند که خوب می نوشتند، یکی از آنها من بودم و از همان موقع احساس کردم که این ذوق و علاقه در من موجود است و خود گرایش انسان به مطالعه آثار ادبی، مثل قصه، حکایات، نثرهای ادبی و شعر، نشان دهنده گرایش انسان به کارهای ادبی و قلمی است. من به خاطر می آورم که این علاقه نسبت به شعر و مطالب ادبی را در خودم حس می کردم و این کلاس ها هم موجب می شد که علاقه مان را بیشتر نشان دهیم و شاید عامل قوی تری که مرا به این وادی کشاند، این بود که شهید قدوسی – که مدیر مدرسه حقانی بود- مدیریت سه کلاس را بر عهده من گذاشته بود. در واقع، علاوه بر این که خودم آن جا درس می خواندم، از همان سال های ابتدایی هم سر کلاس اول، دوم و سوم، کلاس انشای آنها را اداره می کردم که این، تجربه اول من در زمینه کلاس داری و تدریس ادبیات بود؛ ولی اصرار وی باعث شد که قبول کنم و چند سالی پیش از انقلاب، آن گروه را اداره کنم و بعد هم در مدارس مختلف حوزوی – چه قبل از انقلاب و چه بعد از آن – مشغول تدریس روش نویسندگی بودم و پس از انقلاب این حرکت، گسترده تر شد. وقتی ادبیات فارسی و نگارش، تدریس می کردم، خواه ناخواه این کار، انگیزه مرا برای پرداختن به ادبیات، مطالعه و نقد آثار، بیشتر می کرد و اینها باعث شد که من جدی تر به این موضوع بپردازم.
پرسمان: اشاره داشتید که بنده احساس کردم که این ذوق نوشتن را دارم؛ به نظر شما، آیا نویسندگی مثل شعر، یک طبع خاصی می طلبد یا این که انسان با مطالعه گسترده، می تواند یک نویسنده خوب شود؟
البته تفاوتی بین شعر و نویسندگی هست؛ شعر معمولاً یک ذوق و طبع بیشتری می طلبد و باید انسان حس کند که گفتن کلمات آهنگین و شعرگونه، در وجودش هست و نسبت به این گونه مباحث، علاقه داشته باشد و بعد تحت نظر یک استاد، آن را به مرحله ظهور برساند؛ ولی در وادی نویسندگی به معنای عام، مسئله، آسان تر است. خیلی از کسانی که فکر می کنند نمی توانند بنویسند و اصلا در این وادی نیستند، وقتی آموزش ببینند و راه و چاه را بشناسند و نقاط فنی نویسندگی را از استاد بشنوند و دست به قلم برده، تمرین بکنند، خود به خود، استعداد درونی آنان شکوفا می شود. من به کسانی که فکر می کنند نویسندگی یک استعداد خاصی می خواهد، می گویم که چنین نیست و خیلی از کسانی که این احساس را دارند که نمی توانند، اگر در شرایط مناسب قرار بگیرند، خیلی راحت می توانند این استعداد را در خودشان به فعلیت برسانند.
پرسمان: آیا نوشتن در زمان حال با نوشتن در آن اوایل، برای شما تفاوتی دارد؟
یک مثلی است که می گوید: کار نیکو کردن از پر کردن است. در مسئله نوشتن هم این گونه است. به هر حال، در امر نوشتن، چیزی که مایه اصلی است، اول، داشتن فکر و معلومات و نکاتی است که انسان می خواهد در قالب نوشته عرضه کند و دیگر، گستره الفاظ، تعابیر و واژه هایی است که انسان بتواند این مفاهیم را در آن الفاظ بگنجاند و نیز نکته مهم، تمرین و تکرار است که انسان را ورزیده می کند. اکنون نوشتن برای من خیلی راحت تر از آن اوایل هست. طبیعتاً آن موقع اوایل کار بود و انسان باید دقت و فکر بیشتری می کرد ولی الان خیلی راحت هستم و دشواری خاصی در نوشتن حس نمی کنم و درباره موضوعات مختلف، می توانم بنویسم و موضوعی را که دیگران وقت زیادی صرف می کنند تا مقاله ای درباره آن بنویسند، من در زمان کوتاهی، انجام می دهم؛ به دلیل این که پرکاری در امر نویسندگی، انسان را ورزیده می کند.
پرسمان: آثار شما، شامل بیش از ۱۰۰ کتاب و تعداد زیادی مقاله در نشریات مختلف است که تعداد بسیار زیادی از آنها برای جوانان نوشته شده است؛ چرا از بین مخاطبان مختلف، بیشتر برای جوانان می نویسید؟
در جامعه ما، جوانان بیشتر از میان سالان و افراد مسن، اهل مطالعه هستند و از طرف دیگر مخاطبان در گروه جوان و نوجوان، در عرصه آثار مکتوب فراوانند و دیگر این که افراد بزرگ سال معمولاً چون فکر و ایده و جهت گیری هایشان شکل گرفته، خیلی بعید است که تغییر آن چنانی در این عرصه ها داشته باشند؛ ولی جوان و نوجوانی که در معرض فکر تازه و شکل گیری عقاید، باورها و اندیشه هاست، تاثیرپذیری و الگو گیری بیشتری دارد. به لحاظ این مسائل، رویکرد من به سوی جوانان بود و فکر می کردم که این کار، ضرورت دارد و آن زمانی هم که شروع به نوشتن کردم، جوان بودم، و برای جوان ها می نوشتم. شاید یکی از قدیمی ترین یا اولین آثارم، کتابی به نام خون خدا، در مورد حادثه عاشورا بود. مثلاً من به عنوان یک جوان فکر می کردم که این همه کتاب درباره قیام امام حسین علیه السلام به شکل های مختلف و در سطوح مختلف نوشته شده است، اما اگر ما بخواهیم یک جوان را با جریان عاشورا آشنا کنیم، چه کتابی داریم که به او بگوییم این را بخوان؛ تا او جذب این حادثه شود؟ من می دیدم که میان کتاب ها، کتابی این گونه نیست یا کتاب های نایابی هست و از این جهت، خودم دست به کار شدم و جزوه ای با نام خون خدا نوشتم که با نثر ادبی و البته با پشتوانه تحقیق بود و این حادثه را از عصر تاسوعا تا عصر عاشورا و آن چه در این ۲۴ ساعت گذشته بود، با قلمی شیوا نگارش کردم؛ تا وقتی جوانی این را می خواند، با علاقه پی بگیرد که این حادثه، چه بوده است و بعدها افزوده های دیگری داشتم که به چاپ های بعدی اضافه شد. به هر حال، این انگیزه هایی که اشاره کردم، موجب شدند که بیشتر جهت گیری های نوشته هایم، جوانان باشند.
پرسمان: نوشتن برای نسل جوان، چه سختی ها و چه لذت هایی دارد؟
سختی اش این است که یک مقدار باید فنی تر از نوشته های عامی – که برای عموم اهل مطالعه نوشته می شود – باشد و این فنی تر بودن، هم به لحاظ انتخاب موضوع است که همه موضوعات، متناسب با این قشر نیستند و هم به لحاظ ادبیات و نوع نگارش است که این گروه اقتضائات خاصی دارد. شناخت دنیای فکری و روحی و نیازهای جوانان، این شرایط را می طلبد که نوشتن برای این قشر را سخت تر می کند؛ اما لذتش این است که انسان انبوه جوانانی را می بیند که دنبال این هستند که نوشته هایی را بخوانند که برایشان جذاب باشد و از این رهگذر، اینها داخل مطالعات دینی قرار می گیرند و انسان می تواند پیام دین و قرآن را به این مخاطب، منتقل بکند و از این جهت لذت بخش است که انسان از راه نوشته، یک قشر اثرپذیری را مورد خطاب قرار داده است.
پرسمان: قلم شما در طول این سال ها توانسته ارتباط خوبی با مخاطبان، به ویژه جوانان برقرار کند؛ خودتان علت این امر را در چه می دانید؟
اگر بخواهم یک نگاهی به آثار فراوان خودم داشته باشم، خیلی از اینها مدیون درخواست هایی است که از طریق بعضی از مراکز یا مطبوعات و مجلات از من شده است و من در پاسخ به این خواسته ها، قلم می زدم؛ یعنی شاید اگر خودم می خواستم کتابی یا مقاله ای بنویسم، این تعداد حاصل نمی شد؛ اما وقتی فلان مجله از من می خواست که همکاری قلمی داشته باشم، من با آنها همکاری می کردم و از همان اوایل انقلاب، نوشته هایی برای صدا و سیما می نوشتم تا به عنوان متنی در خلال برنامه ها بخوانند و این سبب شد که من فضای عمومی جامعه و مخاطبین را در نظر بگیرم و این آثار را بنویسم و اگر استقبالی هم از این نوشته ها شده، یکی به دلیل ادبیات خاصی هست که در آن به کار رفته، یعنی این جزء مسائل مورد نظر خودم بوده که بتوانم با خواننده، رابطه برقرار بکنم. این رابطه برقرار کردن، یکی از لوازمش این است که انسان بتواند راحت بنویسد و دیگر این که صمیمی و خودمانی بنویسد و فکر می کنم در خیلی از نوشته های من این حالت وجود دارد که هم قلم، قلم روانی است و پیچ و خم نوشته های حوزوی را ندارد و هم اینکه فضای خاصی بر آن حاکم است و در نتیجه، وقتی چنین مخاطبی می خواهد این آثار را بخواند با آن رابطه برقرار می کند؛ به لحاظ عاطفی یا فضای خاصی که در آن است و علاوه بر این، خود موضوعات هم مؤثرند. من یک وقتی با یکی از روزنامه ها همکاری داشتم و در صفحه جوان آن، سلسله مقالاتی می نوشتم که بعدها کتاب هم شد؛ عنوانش هم این بود: از همدلی تا همراهی و هر هفته من این مقاله را می نوشتم و فکر می کردم که در نوشته این هفته به چه موضوعی بپردازم که دغدغه فکری و اجتماعی جوانان ما باشد و گاهی هم کسانی که آنها را می خواندند، برای من نامه می نوشتند و من نامه ها را می خواندم و این، موجب ارتباط با خوانندگان مقالات می شد؛ یعنی آنها موضوعات و سؤالاتی را مطرح می کردند و حتی سوژه هایی را پیشنهاد می دادند و این هم کمک می کرد که انسان مقداری عینی تر به قضایا نگاه کند و مسائلی را مطرح کند که واقعاً مسائل مورد نیاز جوانان است.
پرسمان: چرا بیشتر نویسندگان مذهبی یا کسانی که در این حوزه قلم می زنند، نمی توانند ارتباط خوبی با جوانان برقرار کنند و به عبارت دیگر، چرا نوشته های مذهبی ما اغلب برای جوانان جذاب نیستند؟ آیا مشکل از نویسندگان است یا ذائقه نسل جوان تغییر کرده است؟
به نظر من، مشکل از نویسندگان است. اگر ما یک مقدار به عقب برگردیم، می بینیم
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 