پاورپوینت کامل آهای آدم ها! کسی مرا یادش هست؟ ۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل آهای آدم ها! کسی مرا یادش هست؟ ۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آهای آدم ها! کسی مرا یادش هست؟ ۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل آهای آدم ها! کسی مرا یادش هست؟ ۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۲۴

قسمتی ار وصیت نامه ادوارد ادیش، یکی از بزرگ ترین تاجران امریکایی در ۷۶ سالگی

من ادوارد ادیش هستم که برای شما می نویسم؛ یکی از بزرگ ترین تاجران امریکایی؛ با سرمایه ای هنگفت و حسابی بانکی که گاهی خودم هم در شمردن صفرهای مقابل ارقامش گیج می شوم! من دارای شم اقتصادی بسیار بالایی هستم و گویا همواره به من الهام می شود که چه چیز را معامله کنم؛ تا بیشترین سود از آن من شود. البته تنها شانس و هوش نبود؛ بلکه من تحصیلات دانشگاهی بالایی هم داشتم که شک ندارم سهم مؤثری در موفقیت های من داشت.

یادم هست که وقتی بیست ساله بودم، خیال می کردم اگر روزی به یک چهلم سرمایه کنونی ام برسم، خوشبخت ترین و موفق ترین مرد دنیا خواهم بود و عجیب است که حالا با داشتن سرمایه ای چهل برابر بیشتر از آن چه فکر می کردم، باز از این حس زندگی بخش در وجودم خبری نیست.

من در ۲۲ سالگی برای اولین بار عاشق شدم. راستش آن وقت ها من تنها یک دانشجوی ساده بودم که شغلی و در نتیجه، حقوقی هم نداشتم. بعضی وقت ها با تمام وجود هوس می کردم که برای دختر مورد علاقه ام هدیه ای ارزشمند بگیرم؛ تا عشقم را باور کند و کاش آن روزها کسی به من می گفت که راه ابراز عشق، خرید کردن نیست که اگر بود، محل ابراز عشق دلباخته ترین عاشق ها، فروشگاه ها می شد!

کسی چیزی نگفت و من چون هرگز نتوانستم هدیه ای ارزشمند بگیرم، هرگز هم نتوانستم علاقه ام را به آن دختر ابراز کنم و او هم برای همیشه ترکم کرد. روز رفتنش قسم خوردم تا روزی که ثروتی به دست نیاوردم، هرگز به دنبال عشقی هم نباشم و بلند هم بر سر قلبم فریاد کشیدم؛ هیس! از امروز دگر ساکت باش و عجیب که قلبم تا همین امروز هم ساکت مانده است… و زندگی جدید من آغاز شد… .

من با تمام جدیت شروع به اندوختن سرمایه کردم؛ چون باید به خودم و تمام آدم ها ثابت می کردم کسی هستم. شاید برای اثبات کسی بودن، راه های دیگری هم بود که نمی دانم چرا آن وقت ها به ذهن من نرسیدند.

دیگر حساب روزها و شب ها از دستم رفته بود. روزها می گذشت و جوانی ام دور می شد و به جایش، ثروت، قدم به قدم به من نزدیک تر می شد. راستش من تنها در پی ثروت نبودم و دلم می خواست از ورای ثروت، به آغوش شهرت هم دست یابم و این گونه نیز شد و آن چنان اسم و رسمی پیدا کرده بودم که تمام آدم های دوروبرم را وادار به احترام می کرد و من چه خوش خیال بودم؛ خیال می کردم آنها دارند به من احترام می گذارند؛ اما دریغ که احترام آنها به چیز دیگری بود.

آن روزها آن قدر سرم شلوغ بود که اصلا وقت نمی کردم در گوشه ای از زنده ماندنم، کمی هم زندگی بکنم! به هر جا می رسیدم، باز راضی نمی شدم و بیشتر می خواستم. به هر پله که می رسیدم، پله بالاتری هم بود و من بالاترش را می خواستم و اصلا فراموش کرده بودم این جا که ایستادم، همان بهشت آرزوهای دیروزم بود؛ پس کمی در این بهشت بمانم و لذتش را ببرم و بعد پله بعدی. من فقط شتاب رفتن داشتم. حالا قرار بود کی و کجا، به چه چیز برسم، این را خودم هم نمی دانستم!

اوایل خیلی هم تنها نبودم و آدم های زیادی بودند که د

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.