پاورپوینت کامل مقام انسانی زن در اسلام ۴۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مقام انسانی زن در اسلام ۴۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مقام انسانی زن در اسلام ۴۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مقام انسانی زن در اسلام ۴۴ اسلاید در PowerPoint :

۸

اسلام زن را چگونه موجودی می داند؟ آیا از نظر شرافت و حیثیت انسانی، او را برابر با مرد می داند و یا او را جنس پست تر می شمارد؟ اگر اسلام زن را انسان تمام عیار می دانست، تعدد زوجات را تجویز نمی کرد؛ حق طلاق را به مرد نمی داد؛ شهادت دو زن را با یک مرد، برابر نمی کرد؛ ریاست خانواده را به شوهر نمی داد؛ ارث زن را مساوی با نصف ارث مرد نمی کرد؛ برای زن، قیمتی به نام مهر قائل نمی شد، به زن استقلال اقتصادی و اجتماعی می داد و او را جیره خوار و واجب النفقه مرد قرار نمی داد. اینها می رساند که اسلام نسبت به زن، دیدگاه تحقیرآمیزی داشته است و او را وسیله و مقدمه ای برای مرد می دانسته است. اگر اسلام زن را انسان تمام عیار می دانست، حقوق مشابه و مساوی با مرد برای او وضع می کرد؛ اما اسلام، حقوق مشابه و مساوی برای او قائل نیست.

اسلام در مورد حقوق خانوادگی زن و مرد، فلسفه خاصی دارد که با آن چه در چهارده قرن پیش می گذشته و با آن چه در جهان امروز می گذرد، مغایرت دارد. اسلام برای زن و مرد در همه موارد، یک نوع حقوق و یک نوع وظیفه و یک نوع مجازات قائل نشده است. پاره ای از حقوق و تکالیف و مجازات ها را برای مرد مناسب تر دانسته و پاره ای از آنها را برای زن و در نتیجه، در مواردی برای زن و مرد، وضع مشابه و در موارد دیگر، وضع نامشابهی در نظر گرفته است.

اصلی که در استدلال سؤال به کار رفته، این است که لازمه اشتراک زن و مرد در حیثیت و شرافت انسانی، یکسانی و تشابه آنها در حقوق است. مطلبی هم که از نظر فلسفی باید انگشت روی آن گذاشت، این است که لازمه اشتراک زن و مرد در حیثیت انسانی چیست؟ آیا لازمه اش این است که حقوقی مساوی یکدیگر داشته باشند؛ به طوری که ترجیح و امتیاز حقوقی در کار نباشد یا لازمه اش این است که حقوق زن و مرد، علاوه بر تساوی و برابری، متشابه و یکنواخت هم بوده باشند و هیچ گونه تقسیم کار و تقسیم وظیفه ای در کار نباشد؟ شک نیست که لازمه اشتراک زن و مرد در حیثیت انسانی و برابری آنها از لحاظ انسانیت، برابری آنها در حقوق انسانی است؛ اما تشابه آنها در حقوق چطور؟

اگر بنا بشود تقلید و تبعیت کورکورانه از فلسفه غرب را کنار بگذاریم و در افکار و آرای فلسفی ای که از ناحیه آنها می رسد، به خود اجازه فکر و اندیشه بدهیم، اول باید ببینیم آیا لازمه تساوی حقوق، تشابه حقوق هم هست یا نه؟ تساوی غیر از تشابه است؛ تساوی، برابری است و تشابه، یک نواختی. ممکن است پدری ثروت خود را به طور متساوی میان فرزندان خود تقسیم کند؛ اما به طور متشابه تقسیم نکند؛ مثلاً ممکن است این پدر چند قلم ثروت داشته باشد؛ هم تجارت خانه داشته باشد و هم ملک مزروعی و هم مستغلات اجاری؛ ولی نظر به این که قبلا فرزندان خود را استعدادیابی کرده است، در یکی ذوق و سلیقه تجارت دیده است و در دیگری علاقه به کشاورزی و در سومی، مستغل داری؛ هنگامی که می خواهد ثروت خود را در حیات خود، میان فرزندان تقسیم کند، با در نظر گرفتن این که آن چه به همه فرزندان می دهد، از لحاظ ارزش مساوی با یکدیگر باشد و ترجیح و امتیازی از این جهت در کار نباشد، به هر کدام از فرزندان خود، همان سرمایه[ای] را می دهد که قبلا در آزمایش استعدادیابی آن را مناسب یافته است.

کمیت، غیر از کیفیت است. برابری، غیر از یکنواختی است. آن چه مسلم است، این است که اسلام حقوق یک جور و یک نواختی برای زن و مرد قائل نشده است؛ ولی اسلام، هرگز امتیاز و ترجیح حقوقی برای مردان نسبت به زنان قائل نیست. اسلام، اصل مساوات انسان ها را درباره زن و مرد نیز رعایت کرده است. اسلام با تساوی حقوق زن و مرد، مخالف نیست؛ با تشابه حقوق آنها مخالف است.

کلمه تساوی و مساوات، چون مفهوم برابری و عدم امتیاز در آنها گنجانیده شده است، جنبه تقدس پیدا کرده اند؛ جاذبه دارند و احترام شنونده را جلب می کنند؛ به ویژه اگر با کلمه حقوق، توأم گردند؛ تساوی حقوق! چه ترکیب قشنگ و مقدسی! چه کسی است که وجدان و فطرت پاکی داشته باشد و در مقابل این دو کلمه خاضع نشود؟ نمی دانم چرا کار ما که روزی پرچمدار علم و فلسفه و منطق در جهان بوده ایم، باید به آن جا بکشد که دیگران بخواهند نظریات خود را در باب تشابه حقوق زن و مرد، با نام مقدس تساوی حقوق، به ما تحمیل کنند؟ این درست مثل این است که یک نفر لبو فروش بخواهد لبو بفروشد؛ اما به نام گلابی تبلیغ کند!

آن چه مسلم است، این است که اسلام در همه جا برای زن و مرد حقوق مشابهی وضع نکرده است؛ همچنان که در همه موارد برای آنها تکالیف و مجازات های مشابهی نیز وضع نکرده است؛ اما آیا مجموع حقوقی که برای زن قرار داده، ارزش کمتری دارد از آن چه برای مردان قرار داده؟ البته خیر، چنان که ثابت خواهیم کرد.

مقام زن در جهان بینی قرآن

از جمله مسائلی که در قرآن کریم تفسیر شده، موضوع خلقت زن و مرد است، قرآن در این زمینه سکوت نکرده و به یاوه گویان، مجال نداده است که از پیش خود برای مقررات مربوط به زن و مرد، فلسفه بتراشند و مبنای این مقررات را نظر تحقیرآمیز اسلام نسبت به زن معرفی کنند. اسلام پیشاپیش، نظر خود را درباره زن بیان کرده است. اگر بخواهیم ببینیم نظر قرآن درباره خلقت زن و مرد چیست، لازم است به مسئله سرشت زن و مرد که در سایر کتب مذهبی نیز مطرح است، توجه کنیم.

قرآن نیز در این موضوع سکوت نکرده است. باید ببینیم قرآن زن و مرد را یک سرشتی می داند یا دو سرشتی؛ یعنی آیا زن و مرد دارای یک طینت و سرشت می باشند و یا دارای دو طینت و سرشت؟ قرآن با کمال صراحت، در آیات متعددی می فرماید که زنان را از جنس مردان و از سرشتی نظیر سرشت مردان آفریده ایم. قرآن درباره آدم اول می گوید: «همه شما را از یک پدر آفریدیم و جفت آن پدر را از جنس خود او قرار دادیم»۱ و درباره همه آدمیان می گوید: «خداوند از جنس خود شما برای شما همسر آفرید».۲

در قرآن از آن چه در بعضی از کتب مذهبی هست که زن از مایه ای پست تر از مایه مرد آفریده شده و یا این که به زن جنبه طفیلی و چپی داده اند و گفته اند که همسر آدم اول از عضوی از اعضای طرف چپ او آفریده شد، اثر و خبری نیست. علی هذا در اسلام نظریه تحقیرآمیزی نسبت به زن از لحاظ سرشت و طینت وجود ندارد.

یکی دیگر از نظریات تحقیرآمیزی که در گذشته وجود داشته است و در ادبیات جهان، آثار نامطلوبی به جا گذاشته است، این است که زن، عنصر گناه است. از وجود زن، شر و وسوسه برمی خیزد. زن، شیطان کوچک است. می گویند: در هر گناه و جنایتی که مردان مرتکب شده اند، زنی در آن دخالت داشته است. می گویند: مرد در ذات خود از گناه مبراست و این زن است که مرد را به گناه می کشاند. می گویند: شیطان مستقیما در وجود مرد راه نمی یابد و فقط از طریق زن است که مردان را می فریبد. شیطان زن را وسوسه می کند و زن مرد را. می گویند: آدم اول که فریب شیطان را خورد و از بهشت سعادت بیرون رانده شد، از طریق زن بود؛ شیطان

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.