پاورپوینت کامل فلسفه ختم نبوت ۴۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل فلسفه ختم نبوت ۴۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فلسفه ختم نبوت ۴۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل فلسفه ختم نبوت ۴۷ اسلاید در PowerPoint :

۶

چرا قرآن، دین اسلام را دین خاتم و پیامبر اسلام را خاتم النبیین می داند؟ آیا ختم نبوت و عدم ظهور نبی دیگر بعد از خاتم النبیین، به معنی کاهش استعدادهای معنوی و تنزل بشریت در جنبه های روحانی است؟ چگونه می توان فرض کرد که با اعلام ختم نبوت، رابطه انسان با وحی به یک باره بریده شود و پلی که جهان انسان را به جهان غیبت متصل می کند، یک سره خراب گردد و دیگر پیامی به بشر نرسد و بشریت بلاتکلیف گذاشته شود؟ از اینها همه گذشته، فرضاً انقطاع نبوت تشریعی را بپذیریم و بگوییم با شریعت اسلام، شرایع ختم شد، چرا نبوت های تبلیغی بعد از اسلام قطع شد؟ چرا این همه پیامبر بعد از هر شریعتی ظهور کردند و آنها را تبلیغ و ترویج و نگهبانی کردند؛ اما بعد از اسلام حتی یک پیامبر این چنین نیز ظهور نکرد؟

ظهور دین اسلام، با اعلام جاودانگی آن و پایان یافتن دفتر نبوت توام بوده است. مسلمانان، همواره ختم نبوت را امر واقع شده تلقی کرده اند. هیچ گاه برای آنها این مسئله مطرح نبوده که پس از حضرت محمد [صلی الله علیه وآله] پیغمبر دیگری خواهد آمد یا نه؛ چه، قرآن کریم با صراحت، پایان یافتن نبوت را اعلام و پیغمبر، بارها آن را تکرار کرده است. در میان مسلمین، اندیشه ظهور پیغمبر دیگر، مانند انکار یگانگی خدا یا انکار قیامت، با ایمان به اسلام، همواره ناسازگار شناخته شده است.

از نظر اسلام، اندیشه ختم نبوت نه نشانه تنزل بشریت و کاهش استعداد بشری و نازا شدن مادر روزگار است و نه دلیل بی نیازی بشر از پیام الهی است و نه با پاسخ گویی به نیازمندی های متغیر بشر در دوره ها و زمان های مختلف ناسازگار است؛ بلکه علت و فلسفه دیگری دارد.

قبل از هر چیز، لازم است با سیمای ختم نبوت آن چنان که اسلام ترسیم کرده است، آشنا بشویم و آن را بررسی کنیم؛ سپس پاسخ پرسش های خود را دریافت داریم.

در سوره احزاب، آیه ۴۰، چنین می خوانیم: «ما کان محمد ابا احد من رجالکم ولکن رسول الله و خاتم النبیین؛ محمد پدر هیچ یک از مردان شما نیست. همانا او فرستاده خدا و پایان دهنده پیامبران است». این آیه، رسما حضرت محمدصلی الله علیه وآله را با عنوان خاتم النبیین یاد کرده است.

کلمه خاتم به حسب ساختمان لغوی خود در زبان عربی، به معنی چیزی است که به وسیله آن به چیزی پایان دهند. مهری که پس از بسته شدن نامه بر روی آن می زدند، به همین جهت خاتم نامیده می شد و چون معمولاً بر روی نگین انگشتری، نام یا شعار مخصوص خود را نقش می کردند و همان را بر روی نامه ها می زدند، انگشتری را خاتم می نامیدند.

لحن آیه مورد بحث، خود می رساند که قبل از نزول این آیه نیز پایان یافتن نبوت به وسیله پیغمبر اسلام[صلی الله علیه وآله] در میان مسلمین، امری شناخته بوده است. مسلمانان همان طوری که محمد را رسول الله[صلی الله علیه وآله] می دانستند، خاتم النبیین نیز می شناختند. این آیه فقط یادآوری می کند که او را با عنوان پدر خوانده فلان شخص، نخوانید؛ او را با همان عنوان واقعی اش که رسول الله و خاتم النبیین[صلی الله علیه وآله] است بخوانید.

این آیه فقط به جوهر و هسته مرکزی اندیشه ختم نبوت اشاره می کند و بر آن چیزی نمی افزاید. در سوره حجر، آیه ۹ چنین آمده است: «انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون؛ ما خود این کتاب را فرود آوردیم و هم البته خود نگهبان آن هستیم». در این آیه، با قاطعیت کم نظیری از محفوظ ماندن قرآن از تحریف و تغییر و نابودی، سخن رفته است.

یکی از علل تجدید رسالت و ظهور پیامبران جدید، تحریف و تبدیل هایی است که در تعلیمات و کتب مقدس پیامبران رخ می داده است و به همین جهت، آن کتاب ها و تعلیمات، صلاحیت خود را برای هدایت مردم از دست می داده اند. غالباً پیامبران، احیا کننده سنن فراموش شده و اصلاح کننده تعلیمات تحریف یافته پیشینیان خود بوده اند.

گذشته از انبیایی که صاحب کتاب و شریعت و قانون نبوده و تابع یک پیغمبر صاحب کتاب و شریعت بوده اند، مانند همه پیامبران بعد از ابراهیم تا زمان موسی و همه پیامبران بعد از موسی تا عیسی، پیامبران صاحب قانون و شریعت نیز بیشتر، مقررات پیامبر پیشین را تأیید می کرده اند. ظهور پیاپی پیامبران، تنها معلول تغییر و تکامل شرایط زندگی و نیازمندی بشر به پیام نوین و رهنمایی نوین نیست؛ بیشتر معلول نابودی ها و تحریف و تبدیل های کتب و تعلیمات آسمانی بوده است.

بشر چند هزار سال پیش، نسبت به حفظ مواریث علمی و دینی، ناتوان بوده است و از او، جز این، انتظاری نمی توان داشت. آن گاه که بشر می رسد به مرحله ای از تکامل که می تواند مواریث دینی خود را دست نخورده نگه داری کند، علت عمده تجدید پیام و ظهور پیامبر جدید، منتفی می گردد و شرط لازم (نه شرط کافی) جاوید ماندن یک دین، موجود می شود. آیه فوق به منتفی شدن مهم ترین علت تجدید نبوت و رسالت از تاریخ نزول قرآن به بعد، اشاره می کند و در حقیقت، تحقق یکی از ارکان ختم نبوت را اعلام می دارد.

چنان که همه می دانیم، در میان کتب آسمانی جهان، تنها کتابی که درست و به تمام و کمال دست نخورده باقی مانده، قرآن است؛ به علاوه، مقادیر زیادی از سنت رسول[صلی الله علیه وآله] به صورت قطعی و غیر قابل تردید، در دست است که از گزند روزگار، مصون مانده است. البته بعد توضیح خواهیم داد که وسیله الهی محفوظ ماندن کتاب آسمانی مسلمین، رشد و قابلیت بشر این دوره است که دلیل بر نوعی بلوغ اجتماعی انسان این عهد است. در حقیقت، یکی از ارکان خاتمیت، بلوغ اجتماعی بشر است؛ به حدی که می تواند حافظ و نگهبان مواریث علمی و دینی خود باشد و خود به نشر و تبلیغ و تعلیم و تفسیر آن بپردازد.

در سراسر قرآن، اصرار عجیبی هست که دین، از اول تا آخر جهان، یکی بیش نیست و همه پیامبران، بشر را به یک دین دعوت کرده اند. در سوره شوری، آیه ۱۳ چنین آمده است: «شرع لکم من الدین ما وصی به نوحا و الذی اوحینا الیک و ما وصینا به ابراهیم و موسی و عیسی؛ خداوند برای شما دینی قرار داد که قبلا به نوح توصیه شده بود و اکنون بر تو وحی کردیم و به ابراهیم و موسی و عیسی نیز توصیه کردیم».

قرآن در همه جا نام این دین را که پیامبران از آدم تا خاتم مردم را بدان دعوت می کرده اند، اسلام می نهد؛ مقصود این نیست که در همه زمان ها به این نام خوانده می شده است؛ مقصود این است که دین دارای حقیقت و ماهیتی است که بهترین معرف آن، لفظ اسلام است. در سوره آل عمران، آیه ۶۷ درباره ابراهیم می گوید: «ما کان ابراهیم یهودیا و لا نصرانیا ولکن کان حنیفا مسلما؛ ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی؛ حق جو و مسلم بود» و در سوره بقره، آیه ۱۳۲ درباره یعقوب و فرزندانش می گوید :«و وصی بها ابراهیم بنیه و یعقوب یا بنی ان الله اصطفی لکم الدین فلا تموتن الا و انتم مسلمون؛ ابراهیم و یعقوب، به فرزندان خود چنین وصیت کردند: خداوند برای شما دین انتخاب کرده است؛ پس با اسلام بمیرید».

آیات قرآن در این زمینه، زیاد است و نیازی به ذکر همه آنها نیست؛ البته پیامبران در پاره ای از قوانین و شرایع، با یکدیگر اختلاف داشته اند. قرآن در عین این که دین را واحد می داند، اختلاف شرایع و قوانین را در پاره ای مسائل می پذیرد. در سوره مائده، آیه ۴۸ می گوید: «لکل جعلنا منکم شرعه و منهاجا؛ برای هر کدام (هر قوم و امت)، یک راه ورود و یک طریقه خاص قرار دادیم»؛ ول

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.