پاورپوینت کامل لطف کنید مدتی با هم دوست باشیم! ۴۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل لطف کنید مدتی با هم دوست باشیم! ۴۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل لطف کنید مدتی با هم دوست باشیم! ۴۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل لطف کنید مدتی با هم دوست باشیم! ۴۴ اسلاید در PowerPoint :
۱۸
دختری ۱۹ ساله ام و دانشجوی ترم اول کامپیوتر. می خواهم کمی صادقانه با شما حرف بزنم. دلم نمی خواهد فکر کنید دارم از خودم تعریف می کنم. من تا قبل از ورود به دانشگاه، با هیچ پسری ارتباط نداشته ام. اوایل که می خواستم به دانشگاه بروم، از محیط آن کمی می ترسیدم و بعد، کم کم عادت کردم. در کلاس ما بچه های مختلفی هستند. اوایل خیلی خوب می گذشت و بنده هم هیچ قصدی در هیچ کدام از بچه ها نمی دیدم؛ چون خودم از ماجراهای دوست های خیابانی، کاملاً خبر داشتم و همیشه مواظب بودم مبادا کاری کنم که آبروی خودم و خانواده ام برود. یک ماه که از شروع کلاس هایمان گذشت، کم کم با بچه ها خو گرفتم و سلام و احوال پرسی با آنها برایم عادی شد. در این بین، با دختری دوست شدم که او به راحتی با پسرها سلام و علیک داشت و مدتی بعد، سلام کردن به پسرها هم شروع شد. آنها هم به ما سلام می کردند .یک روز که با دوستم از دانشگاه بیرون می رفتیم، صدایی از پشت سر، توجه مرا جلب کرد؛ کسی من و دوستم را صدا می کرد. ما ایستادیم. او نزدیک آمد و گفت: خانم! می خواهم با شما حرفی بزنم. اول کمی عقب نشینی کردم؛ ولی بعد گفتم: بفرمایید. گفت: نمی شود؛ باید تنها با شما حرف بزنم. کمی از دوستم فاصله گرفتم و گفتم بفرمایید. گفت: ببخشید! مدتی است شما را زیر نظر دارم و از اخلاق شما خیلی خوشم آمده است و درباره شما کمی هم تحقیق کرده ام. اگر لطف کنید، مدتی با هم دوست باشیم! حالم خیلی خراب شد و خیلی سریع با او تندی کردم و بعد از آن، حدود سه ساعت فقط گریه می کردم و افسوس می خوردم که او چرا باید این حرف را به من بزند؛ مگر من چه کار کرده بودم. دوستم دلداری ام می داد و سعی می کرد آرامم کند. من به دوستم گفتم: برو به او بگو: خیلی احمقی که از این حرف ها می زنی و پس از آن، تصمیم گرفتم با او حرف نزنم و قهر کنم! هفته ها و ماه ها گذشت و من هنوز با او قهر بودم؛ ولی در تمام مدت به فکر او و آن جمله ای بودم که خیلی از پسرها با آن، دخترها را فریب می دهند. دوستم چندین بار دفتر و جزوه هایش را به او داده بود و پیش من خیلی از او تعریف می کرد. کم کم حس حسادت در من به وجود آمد و حسودی می کردم که دوستم با او حرف می زند؛ ولی من نه! روزها بود که دوستم می گفت: «فلانی آن جاست؛ برویم به او سلام کنیم». من می گفتم: نه، خودت برو؛ من نمی آیم و او می رفت. امتحانات پایان ترم، تمام شد و من و او مجبور بودیم، جز وقت امتحان، همدیگر را نبینیم. نمی دانم چگونه شد که با او سخن گفتم و این کار، بغض سکوت میان ما را شکست و او شروع به حرف زدن کرد. خیلی خوشحال بودم که با او حرف زدم؛ چون دلم به حالش می سوخت و از یک نظر ناراحت بودم؛ چون ممکن بود دوباره رویش باز شود و حرف هایی که نباید بگوید، بر زبان براند.
از شما مشاور محترم، سؤالاتی دارم: آیا اصلاً کار اشتباهی کردم که با بچه های کلاسمان ارتباط برقرار کردم؟ در مسئله ای که پیش آمد، اشتباهم کجا بود؟ به نظر شما، خانم… می تواند دوست خوبی برایم باشد؟ به نظر شما، باید هنوز با او قهر کنم و چهار ماه قهر کم بود؟ در چنین مواقعی، چگونه باید رفتار کنم؛ آیا با او کلاً حرف نزنم؟ آیا او را چون برادر دوست داشتن، گناه است؟ کمی مرا نصیحت و راهنمایی کنید.
قبل از پرداختن به پاسخ، از حسن اعتمادتان به پرسمان، تشکر می کنیم و امیدواریم که پاسخ ارائه شده، راهگشای مشکلاتتان باشد.
مشکلات و پرسش های شما را می توان در چهار محور زیر خلاصه کرد:
۱. ارتباط با دوستان و همکلاسی ها، به ویژه ارتباط با جنس مخالف، چگونه است؟
۲. مشکل اصلی جریان ذکر شده، در کجا ریشه دارد؟
۳. راه حل درست این مشکل و جلوگیری از عوارض بعدی آن چیست؟
۴. برای رهایی از چنین دام های شیطانی و گرفتار نشدن مجدد در آنها، چه باید کرد؟
ارتباط با دوستان و جنس مخالف
انسان، به ویژه جوان، به ارتباط اجتماعی نیازمند است؛ زیرا آدمی، موجود اجتماعی است و ارتباط با دیگران، پاسخ آن نیاز درونی به شمار می آید. انتخاب همسالان و همکلاسی ها، می تواند نشان دهنده درایت و تعقل فرد باشد و زمینه رشد فکری و اجتماعی و علمی اش را فراهم آورد و به عبارت دیگر، ما از طریق ارتباط با دیگران و انتخاب دوست که به شکل گیری شخصیت انسان می انجامد، یکی از نیازهای مهم زندگی خود را برآورده می سازیم؛ اما آن چه باید بیش از لزوم داشتن ارتباط با دیگران، مورد توجه و حساسیت معقول قرار گیرد، میزان و چگونگی ارتباط با همسالان و همکلاسی ها و انتخاب دوست است.
داشتن روابط، ضرورت دارد؛ ولی چگونگی آن، از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ به گونه ای که وقتی نحوه ارتباط به اصل مسئله آسیب رساند، برای حفظ امور مهم تر و حیاتی تر، باید از ارتباط چشم پوشید. خردمند، کسی نیست که بتواند بین خیر و شر، خیر را تشخیص دهد و انتخاب کند؛ بلکه خردمند، آن کسی است که بین دو شرّ، آن چه را شرش کمتر است برگزیند. بنابراین، باید در ارتباط با همکلاسی ها، به ویژه انتخاب دوست و استحکام بخشیدن به روابط دوستانه، دقت و توجه جدی داشت. از فرد تحصیل کرده ای چون شما انتظار می رود که با اندیشه صحیح خود، دیگران را به هدایت و پاکی دعوت کنید و از طریق دوستی، بر دیگران تأثیر گذار باشید؛ نه آن که از دیگران تأثیر بپذیرید.
ارتباط با جنس مخالف، موضوعی مهم و حساس است و اگر خطرها و زیان های ارتباط، اصل مسئله رابطه با دیگران را مخدوش سازد و از محدوده مجاز و صحیح ارتباط خارج شود و ارزش های اخلاقی را زیر پا گذارد، باید جداً از آن پرهیز کرد؛ زیرا شرایط و فضا و نیز محتوای این رابطه ها، با موازین و آداب اخلاقی و مذهبی، سازگار نیست و در اکثر قریب به اتفاق موارد، به انتقال پیام های احساسی، عاطفی، جنسی و… که ریشه شیطانی دارند، می انجامد. بنابراین، معیار داوری درباره روابط افراد، به ویژه جنس مخالف، توجه به مقررات و موازین عقلی و شرعی ارتباط است. در ارتباط با جنس مخالف باید دست کم به دو نکته اساسی زیر توجه کافی شود:
۱. رعایت حیا و عفاف که فراتر از پوشش و حجاب است.
۲. تکبرورزی دخترانه.
اگر صمیمیت، رفاقت، محبت و مهرورزی بنیاد ارتباط با جنس مخالف باشد، این رابطه، آسیب پذیر و چراگاه شیطان است. دختر در ارتباط با جنس مخالف، باید متکبرانه برخورد کند تا از آفت های ارتباط که هر لحظه ممکن است خرمن عفت و پاکی اش را به خطر اندازد، مصون ماند؛ هر چند اصل بر عدم ارتباط با جنس مخالف است؛ زیرا خداوند متعال، در سوره های مائده و نساء، مردان و زنان را از ارتباط پنهانی با یکدیگر باز داشته است. امیرمؤمنان، حضرت علی علیه السلام نیز به خاطر شدت پرهیزگاری، از سلام کردن به زنان اجتناب می ورزید. بی تردید ما از حضرت علی علیه السلام زاهدتر، با معنویت تر و مطمئن تر نیستیم. وقتی آن حضرت چنین احتیاط می کرد، وظیفه ما روشن و بی نیاز از توضیح است. بنابراین، ضمن تأکید مجدد بر حفظ حر
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 