پاورپوینت کامل «سه یار دبستانی»، قربانیان سفیر کودتا;پرداختی جریان شناسانه به وقایع ۱۶ آذر ۱۳۳۲ ۴۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل «سه یار دبستانی»، قربانیان سفیر کودتا;پرداختی جریان شناسانه به وقایع ۱۶ آذر ۱۳۳۲ ۴۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل «سه یار دبستانی»، قربانیان سفیر کودتا;پرداختی جریان شناسانه به وقایع ۱۶ آذر ۱۳۳۲ ۴۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل «سه یار دبستانی»، قربانیان سفیر کودتا;پرداختی جریان شناسانه به وقایع ۱۶ آذر ۱۳۳۲ ۴۸ اسلاید در PowerPoint :
۱۶
در کتاب تاریخ دبستان ما بیشتر از یک عبارت چند خطی درباره واقعه ۱۶ آذر ۱۳۳۲، چیزی نوشته نشده است. این نگاه گذرا و سطحی که گویا فقط از سر وظیفه به این واقعه مهم در تاریخ انقلاب صورت گرفته، اصلاً کافی نیست؛ چنان که در عمل هم حساسیت، اهمیت و تاثیر این روز در تاریخ انقلاب و بروز و ظهور حوادث بعد از آن، به چشم نیامده است؛ روزی که برای اولین بار، گروه کثیری از نیروهای مسلح ارتش پا به دانشگاه می گذارند؛ تا به زور تهدید و سرنیزه، آن چه را در قاموس خود «نظم» می پنداشتند، در دانشگاه پیاده کنند؛ تا معاون رئیس جمهور آمریکا – که میهمان ویژه دولت به زور بر سر کار آمده زاهدی بود – با آسودگی خاطر، قدم به ایران بگذارد؛ مبادا آزادی خواهی دانشجویان آگاه، او را از علم آموزی و بینش افزایی، به تحقیر براند.
آن چه در پی می آید، گونه ای تاریخ نگاری از حادثه ۱۶ آذر است که بر خلاف آن چه در ذهن ها مانده، برآمده از هیجان کور یک عده ای دانشجوی جوان نبوده، بلکه حاصل یک روند مبارزاتی عمیق است که تبلور آن در ۱۶ آذر و با شهادت سه جوان دانشجوی برومند، جاودانه شد؛ روزی که به برکت خون این شهیدان روز دانشجو نام گرفت؛ تا رسالت ما را در مقابل خون های به ناحق ریخته دانشجویان در صحن مقدم دانشگاه، همیشه مقابل چشم تاریخ، زنده نگه دارد.
«وقایع آن روز، چنان در نظرم مجسم است که گویی همه را به چشم می بینم. صدای رگبار مسلسل، در گوشم طنین می اندازد، سکوت موحش بعد از رگبار، بدنم را می لرزاند. آه و ناله جانگداز مجروحین را در میان این سکوت دردناک، می شنوم. دانشکده فنی خون آلود را در آن روز و روزهای بعد، به رای العین، می بینم…»۱.
۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بود که ارتشبد زاهدی در پی یک کودتا، به قدرت رسید و دولت مصدق را سرنگون و نخست وزیر کشور را به تبعیدگاه فرستاد؛ ۲ ماه و نیم پس از آن بود که … .
شهریور ۱۳۳۲، نیمه اول
ایران در شوک سقوط دولت مصدق و پیروزی کودتاچیان، فرو رفته است. تهران، افسرده است و سکوت مرگ بار پس از حکومت نظامی، سراسر خیابان ها، کوچه ها، مراکز علمی و آموزشی و… را فرا گرفته است. خفقان، بر سر ملت آورد شده است و مردم بی هیچ کلامی، از کنار هم می گذرند و از چشم های یکدیگر بیم دارند… .
شهریور ۱۳۳۲، نیمه دوم
سراسر ایران به ویژه تهران، در تب و تاب بازگشایی مدارس و دانشگاه هاست. شهرها آرام آرام بیدار می شوند از خواب تابستانه. دانشگاه ها، اما آبستن یک اتفاق است. بوی خون و گلوله به مشام می رسد. ارتشبد زاهدی و دولت استبدادی اش، برق دندان نشان می دهند و دوباره پشت سکوت، سنگر می گیرند. همه می دانند اتفاقی در راه است؛ اما هیچ کس پیش بینی مشخص و مطمئنی ندارد. اضطراب از چشم ها پیداست؛ اما کسی حرفی نمی زند. همه می ترسند. خبرهای درگوشی، گوش به گوش می شود. تا اول مهر، چیزی نمانده است… .
مهرماه ۱۳۳۲، نیمه اول، تهران
مدارس و دانشگاه ها باز شده اند. آغاز سال نو تحصیلی، کمی یخ شهرها را آب کرده است. کلاس های دانشکده های مختلف، با نظم و ترتیب و به موقع، برگزار می شود؛ مثل جلسات شبانه گروه های مبارز سیاسی، اعم از مذهبی ها، ملی _ مذهبی ها، توده ای ها و… بحث همه جلسات، مشترک است؛ مقابله با دولت کودتا. در شیوه مقابله، اما اختلاف است؛ حتی در اهداف پشت مبارزه هم. جلسات، مخفیانه است؛ هیچ کس نباید بویی ببرد؛ به خصوص ساواک و ماموران مخفی آن که حتی در دانشگاه نیز نفوذ پیدا کرده، «نفوذی» دارند. از بین دانشجوها و استادان، بوی اتفاقی می آید؛ یک اتفاق نو! دانشکده فنی تهران بیشتر در جنب و جوش است و دانشجوهایش هم انگار سر نترس تری دارند و دیده بازتری؛ اصلا شفاف تر می بینند انگار.
مهرماه ۱۳۳۲ نیمه دوم، باز هم تهران
کمتر از دو ماه از تشکیل دولت نظامی زاهدی گذشته است. مردم هنوز رفتن مصدق را باور نکرده اند. امیدهایی که به او بسته بودند، هنوز رنگ نباخته است. باید برای حمایت از او، اقدامی می کردند؛ پس به خیابان ها آمدند؛ ۱۶ مهر است. خیابان ها در شور تظاهرات، غرق شده اند. بازار و دانشگاه، مثل همیشه، از مردم حمایت می کنند. اعتصاب بازاریان و دانشگاهیان، عرصه را بر کودتا تنگ تر کرده است. سرانجام حکومت وارد عمل می شود. بازار، تخریب می شود بر سر بازاریان و اجناسشان از حجره ها به تاراج مزدوران دولت زاهدی می رود. دوباره شهر، جان گرفته است. امید به دل ها بازگشته، شاید مصدق بازگردد.
آبان ۱۳۳۲، نیمه اول، پشت پرده سیاست
«نهضت مقاومت ملی» با حضور شخصیت های ملی و مذهبی و استادان دانشگاه، شکل گرفت؛ تا مبارزه، روند جدی تری پیدا کند.
خبرها آهسته و پنهانی، به گوش می رسد. مذاکرات مخفیانه دولت های ایران و انگلیس که پیش تر به لطف مبارزه مصدق در جهت ملی شدن نفت، تیره و این اواخر قطع شده بود، از سر گرفته می شود.
آبان ۱۳۳۲، نیمه دوم
اولین مذاکره بین نمایندگان دولت های ایران و انگلیس، در روز ۱۶ مهر، آغاز و مذاکرات در ۱۶ آبان ماه آینده هنوز در راه است… و درست یک هفته بعد از انجام دور اول مذاکرات است که اعلام می شود: نیکسون، معاون رئیس جمهور وقت آمریکا با ماموریتی از طرف مافوقش، آیزنهاور، به ایران می آید.
خبر، مثل پتکی بر سر مردم، به ویژه بازار و دانشگاه فرود آمد. گویا ملت، فرود گام های متکبرانه و پیروزمندانه نیکسون را بر خاک خویش، برنمی تافت؛ به ویژه آن که پیشتر آیزنهاور در نطق معروف خود در کنگره آمریکا، پیروزی دولت کودتا و سقوط مصدق را یک پیروزی سیاسی امید بخش خوانده بود که نصیب قوای طرفدار تثبیت اوضاع و قوای آزادی شده بود!
مبارزه، شکل و قوام می یابد. راهپیمایی در روز ورود نیکسون، حتمی به نظر می رسد. دست های آمریکا در وقوع کودتا و پیروزی آن، آشکار شده بود و نیکسون می آمد تا نتایج سرمایه گذاری ۲۱ میلیون دلاری سازمان سیاسی کشورش برای براندازی دولت مصدق را از نزدیک نظاره کند؛ چیزی که ملت، تحمل آن را نداشت!
آذر ۱۳۳۲، نیمه اول، دانشگاه تهران و خیابان های اطراف
چند روزی بیشتر به ورود نیکسون به ایران نمانده است. دانشجویان دانشکده های حقوق و علوم سیاسی، علوم، دندان پزشکی، پزشکی، داروسازی و فنی، در دانشکده های خود تظاهرات گسترده ای برضد دولت کودتا بر پا کرده اند و همین تظاهرات موجب می شود تا دولت، زنگ خطر دانشجویان را بیش از پیش، احساس کند.
این تظاهرات به بهانه ورود «دنیس رایت»، کاردار سفارت انگلیس به ایران بود. روز ۱۴ آذر است که ارتشبد زاهدی رسماً تجدید رابطه امریکا با ایران را اعلام می کند و قرار شد دنیس رایت به تهران بیاید. این امر موجب می شود که تظاهرات از داخل دانشگاه به بیرون، به ویژه بازار تهران، کشیده شود و به این ترتیب، دولت با تمام توان، دست به سرکوب تظاهر کنندگان زد و در نتیجه، تعداد زیادی از راهپیمایان در منطقه بازار و خیابان های اطراف دانشگاه، دستگیر می شوند. این اوضاع، روز بعد، در ۱۵ آذر ماه هم تکرار شد.
آذر ماه ۱۳۳۲، نیمه دوم، درب ورودی دانشگاه تهران
دولت، نگران سلامتی نیکسون در ایران است و همین بهانه خوبی است تا دانشگاه تهران، به قرق نیروهای مسلح گارد درآید. یکی از دربان های دانشگاه تهران شنیده بود که به یکی از افسران گارد دانشگاه، تلفنی دستور رسیده که باید دانشجویی را شقه شقه کرد و بر در بزرگ دانشگاه آویخت؛ تا عبرت دیگران شود.
۱۶ آذر ۱۳۳۲، دانشگاه تهر
راهنمای خرید:
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 