پاورپوینت کامل روح بزرگ زمان ۵۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل روح بزرگ زمان ۵۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل روح بزرگ زمان ۵۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل روح بزرگ زمان ۵۷ اسلاید در PowerPoint :

سیری در سیره اخلاقی امام

نقش الگو و اسوه در عرصه تعلیم و تربیت، نقشی بی بدیل و انکارناپذیر است. انسان حیران و سرگشته، در همیشه تاریخ، بیش از آن که تحت تاثیر نفی و اثبات های ذهنی و نظری یا ادعاهای پر زرق و برق مدعیان هدایت و سعادت باشد، از انسان هایی تاثیر پذیرفته است که در مقام عمل توانسته اند مقتدا و الگو برای بشریت باشند.

قرآن کریم این معجزه جاوید و این کتاب انسان ساز، مملو از اسوه هایی است که در آیات مختلف و به مناسبت های گوناگون، تاثیر آنها در هدایت بشریت، تعریف و تبیین شده است و بر نقش همه آنها، به ویژه نبی مکرم اسلامصلی الله علیه وآله به عنوان اسوه ای حسنه برای همه انسان ها تا قیام قیامت، تاکید شده است. به اعتراف دوست و دشمن، یکی از بزرگ ترین مردان عصر ما که توانست در مقام امام و اسوه، تحولی ژرف و شگرف در میان مسلمانان، به ویژه جوانان تشنه حق و عدالت، ایجاد کند، حضرت امام خمینی بود؛ امام بزرگواری که تبیین لحظه لحظه حیات پر برکتش و جزء جزء گفتار، اعمال و رفتارش، می تواند ما را در فهم بهتر مفهوم حیات طیبه، رهنمون باشد. به همین بهانه و برای آشنایی با سیره اخلاقی آن بزرگوار، بخش هایی از کتاب «مهر و قهر» را پیش رویتان می نهیم.

خوش به حال من

خانم زهرا اشراقی(نوه امام): امام علاقه و محبت وافری به همسرشان داشتند؛ به طوری که از نظر امام، همسرشان در یک طرف قرار داشت و بچه هایشان در طرف دیگر و این دوست داشتن، با احترام خاصی همراه بود. یادم هست یک بار که خانم مسافرت رفته بودند، آقا خیلی دلتنگی می کردند. وقتی ایشان اخم می کردند، ما به شوخی می گفتیم: اگر خانم باشند، آقا می خندند و وقتی نباشد، آقا ناراحت هستند و اخم می کنند. خلاصه ما هر چه سر به سر آقا گذاشتیم، اخم ایشان باز نشد. بالاخره من گفتم: خوش به حال خانم که شما این قدر دوستشان دارید و امام گفتند: «خوش به حال من که چنین همسری دارم؛ فداکاری که خانم در زندگی کردند، هیچ کس نکرده است».

در گوشمان دعا می خوانند

خانم فریده مصطفوی: امام، خیلی صمیمی، خودمانی و مهربان هستند؛ مخصوصاً با مادرمان که از همه جهت احترام ایشان را دارند. رفتار ایشان از زمان طلبگی تا کنون، هیچ فرقی نکرده است. از موقعی که به خاطر دارم، همین برخوردها را با ما داشته اند. ما (فرزندانشان) از اول نسبت به ایشان احترام خاصی قایل بودیم و مقید بودیم که کاری خلاف میل ایشان انجام ندهیم. هم اکنون نیز امام با ما چنین رفتاری دارند و با این همه گرفتاری های سیاسی و اجتماعی، ایشان هیچ فاصله ای با خانواده نگرفته اند. الان مثل گذشته به خدمتشان می رویم و در موقع خداحافظی، مثل اکثر پدرهای مقید، دعا به گوشمان می خوانند.

خودشان بر می خاستند

حجه الاسلام و المسلمین سید حمید روحانی: امام مقید بودند تا آن جا که امکان دارد، کار خود را بر دیگری تحمیل نکنند و کار خودشان را خودشان انجام بدهند. در نجف گاهی اتفاق می افتاد که امام روی پشت بام متوجه می شدند که چراغ آشپزخانه یا دست شویی روشن مانده، به خانم و دیگران که طبقه بالا بودند، دستور نمی دادند که بروند چراغ را خاموش کنند؛ خود راه می افتادند و سه طبقه را در تاریکی پایین می آمدند و چراغ را خاموش می کردند و باز می گشتند. گاهی قلم و کاغذ می خواستند که در اتاق طبقه دوم منزل بود؛ به هیچ کس، حتی به فرزندان مرحوم حاج آقا مصطفی دستور نمی دادند که برای او بیاورند؛ خودشان برمی خاستند از پله ها می رفتند و کاغذ و قلم برمی داشتند و باز می گشتند.

خدمت به زوار

حجه الاسلام و المسلمین سید حمید روحانی: یکی از علما نقل می کرد: یک سال تابستان به اتفاق امام و چند تن دیگر از روحانیون، به مشهد، مشرف شدیم و خانه دربستی گرفتیم. برنامه ما چنین بود که بعد از ظهرها پس از استراحت، به طور دسته جمعی به حرم مطهر می رفتیم و پس از زیارت و دعا، به خانه مراجعه [کرده] و در ایوان آن خانه، چای می خوردیم. برنامه امام این بود که دعا و زیارتشان را خیلی مختصر می کردند و تنها به منزل برمی گشتند و ایوان را آب و جارو کرده، فرش پهن می کردند و چای را آماده می ساختند و وقتی ما برمی گشتیم، برای ما چای می ریختند. یک روز من از ایشان سؤال کردم: این چه کاری است که زیارت و دعا را برای آن که برای رفقا چای درست کنید، مختصر می کنید و با عجله به منزل برمی گردید؟ امام در جواب من فرمودند: «من ثواب این کار را کمتر از آن زیارت و دعا نمی دانم».

هرگز به ما اعتراضی نکردند

دکتر کلانتر معتمدی: امام واقعاً خلق و خوی محمدی داشتند؛ در تمام این مدتی که ما در خدمتشان بودیم و اغلب کارهایی را که برای ایشان می کردیم و با آن عمل جراحی مشکلی که داشتند، هرگز نشد که خم به ابرو بیاورند. ما به خاطر احترام خاصی که برای ایشان قائل بودیم، قبلاً به ایشان می گفتیم که بنشینید و یا می توانید راه بروید و… هرگز نشد که ایشان اعتراضی بکنند و همیشه در کمال احترام، با ما برخورد می کردند. واقعاً می توان بگویم که از نظر من، بیماری نمونه بودند. من تصور نمی کنم که کسی بتواند تا این حد، در مقام رضای الهی باشد و تحمل درد داشته و چنین خلق و خویی را دارا باشد و کاری نکند که ما از او دل چرکین بشویم.

شبانه پیاده به دنبال طبیب رفتند

آیه الله سیدعزالدین زنجانی: در آن زمان که درس اسفار امام می رفتم، مبتلا به حصبه شدم و از قضا فصل زمستان بود. در آن موقع، حصبه، بیماری خطرناکی به شمار می آمد. منزل ما گذر جدّا بود و از قضا منزل امام در حوالی آن گذر بود. ایشان پس از آن که اطلاع از بیماری من پیدا کردند، هر صبح و شب به عیادت من می آمدند. یادم هست ایشان یک شب به عیادت من آمده بودند؛ دکتری قبل از ایشان آمده و دوای اشتباهی داده بود و حال من، بسیار بد بود. امام، این مرد ربانی و بزرگوار، در آن زمستان سرد، پیاده به دنبال طبیبی که به طرز قدیم معالجه می کرد، رفته و او را آوردند و پس از بهبودی نسبی حال من، منزل را ترک فرمودند. آن گاه وسایل انتقال مرا به بیمارستان فراهم ساختند. اینها فراموش شدنی نیست. دیگران هم بودند که در درسشان شرکت می کردم؛ اما یک مرتبه هم به عیادت من نیامدند و حتی یک نفر را نفرستادند که چرا در درس شرکت نمی کنم.

نهایت ارادت و علاقه به جوانان

«نکته دیگری که از باب نهایت ارادت و علاقه به جوانان عرض می کنم، این است که در مسیر ارزش ها و معنویات، از وجود روحانیت و علمای متعهد اسلام، استفاده کنید و هیچ گاه و تحت هیچ شرایطی، خود را بی نیاز از هدایت و همکاری آنان ندانید. روحانیون مبارز و متعهد به اسلام، در طول تاریخ و در سخت ترین شرایط، همواره با دلی پر از امید و قلبی سرشار از عشق و محبت به تعلیم و تربیت، به هدایت نسل ها همت گماشته اند و همیشه پیشتاز و سپر بلای مردم بوده اند».

گویی با دوستان قدیمی شان صحبت می کنند

حجه الاسلام و المسلمین کریمی: یکی از شب ها در حرم مطهر امیرالمومنینعلیه السلام جماعتی از دانشجویان مسلمان اروپا برای دیدار با امام آمده بودند که ظاهر آنها به تعبیر ما، یک ظاهر ناپسندی در محیط ما بود؛ چه از نظر وضع و قیافه و لباس و چه از نظر طرز برخورد و صحبت؛ لیکن ما شاهد بودیم که امام به گونه ای با آنها برخورد کردند که گویی با دوستان قدیمی شان نشسته اند و مشغول صحبت می باشند. آنها آن چنان مجذوب امام بودند که پس از چند دقیقه صحبت، با یک دنیا نیرو و ایمان و امید، از کنار ایشان برخاستند.

مرا ببخشید

یکی از نزدیکان امام: شبی که فردای آن روز قرار بود امام به ایران بیایند که نشد و موکول به روز بعد شد، مردم نوفل لوشاتو با دسته گل های فراوانی، حتی زن های مسیحی که به حجاب اعتقاد ندارند، روسری به سر بسته بودند و خدمت امام آمده بودند. آن شب، مردم مسیحی نزد امام، حالت عجیبی داشتند؛ همه گریه می کردند. رهبر کبیر انقلاب اسلامی با صحبت خیلی کوتاهی از همسایه هایشان عذرخواهی کردند و فرمودند: «مرا ببخشید! من در این مدت که این جا بودم، باعث دردسر برای شما شدم». پس از ترجمه صحبت های امام، اهالی نوفل لوشاتو به شدت گریه می کردند.

او خیانت نمی کند

حجه الاسلام و المسلمین آقای حسین حیدری کاشانی: یکی از ارادتمندان مرحوم آیه الله العظمی بهاء الدینی می گفت: وقتی از تهران به قم آمدم و منزل یکی از اقوام که سیدی محترم و بزرگوار و اهل علم است، وارد شدم، شب، هنگام صرف شام گفت: خبرداری فلان آقا راجع به جنگ ایران و عراق چه گفته است؟ گفتم: نه، بی خبرم. رفت مجله ای را آورد که به سه زبان بود؛ عربی، اردو و فارسی [و در آن] سوال شده بود از جنگ بین ایران و عراق؟ ایشان جواب داده بود: حرام است. حقیر خیلی ناراحت شدم که چرا یک شخصیت بزرگ به مسائل سیاسی و اوضاع و احوال روز بی اعتنا باشد و در این موقعیت، دست به قلم ببرد و این چنین بنویسد. ناراحتی در چهره من ظاهر بود؛ به طوری که اقوام و دوستان و اهل و عیال من فهمی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.