پاورپوینت کامل امام، کاشف دانشگاه ۴۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل امام، کاشف دانشگاه ۴۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل امام، کاشف دانشگاه ۴۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل امام، کاشف دانشگاه ۴۸ اسلاید در PowerPoint :

باد از شرقی ترین زاویه صبح، وزیدن گرفته بود. پشت کوه های مقاوم؛ در پس اختناق کرکس ها؛ شاهینی طلوع کرد تا بیداری را بر شانه های استوارترین مسلمانان قرن چهاردهم، نازل کند.

او از بلندترین قله، به رصد فردای قبیله نشست.

نشست و دید که پرتوهایی از خوشید آزادگی، در قلمرو او گذار دارند. دید که کوله باری از جنس آموختن، بر دوش گرفته اند. دید که سقفی، میزبان لحظه های آنان است. دید که نامشان دانشجوست و خانه شان دانشگاه؛ از این رو به بلندای اصوات آن سویی، رسا و صریح فرمود: «دانشگاه, مبدأ همه تحولات است».

این گونه بود که منشأ مقدرات و سرنوشت قبیله را دانشگاه یافت و آن را در رأس امور برشمرد.

**

تقویم ها سال۱۳۴۰ هجری شمسی را نشان می دادند که آن مرد آسمان بر دوش، ردای مبارزه علنی با طاغوت را بر تن کرد. او در افق نگاه خود، طیفی را به شهود رسیده بود که کمتر کسی بدان ره برده بود. روزی رو به گستره آن طیف، مقتدرانه فرمود: «بر شما جوانان روشنفکر است که از پا ننشینید تا خواب رفته ها را از این خواب مرگ بار برانگیزانید و با فاش کردن خیانت ها و جنایت های استعمارگران و پیروان بی فرهنگ آنها، غفلت زده ها را آگاه نمایید».

بدین ترتیب، او نخستین جام های پویایی را بر کویر عطشناک زمان نوشاند. درست در میان ثانیه هایی که دانشجو، عمیق ترین فاصله ها را با بطن مردم داشت؛ درست وقتی که دانشگاه در بیشترین دوری ها با دانش اسلامی به سر می برد.

کلمات او، مسیحایی ترین روح را در کالبد زمان دمید و خواب نسیان را برای همیشه از چشمان دانشجو زدود.

**

آن راهبر چراغ در دست که فلسفه تکامل را خوب دریافته بود به وضوح می دید که دانشجو در آن فضای طاغوت زده و آن محیط پر از غربزدگی، به مکملی پر از انفاس اشراقی وحی، نیازمند است، می خواست دو بال حوزه و دانشگاه را بر بدنه علم، استوار سازد تا سلسله پرواز به قله های تعالی را در آسمان زلال ایران بنا نهد.

او می خواست دانشجو با طلبه گره بخورد تا هر دو، هم دل و هم سوی هم در تحولات، نقش محوری را بیافرینند؛ چرا که صاحب آن چشمان بصیر، خوب می دانست که سرمایه دشمن، ایجاد اختلاف، میان حوزه و دانشگاه است.

او معتقد بود که اگر دانشجو در دانشگاه، علم و ایمان را به موازات هم و با هم دنبال کند، می تواند به عنوان یک قشر تحصیل کرده، محور روشنگری اجتماعی را به دست گیرد. در سایه همین منطق عمیق بود که پس از بهمن پیروزی، رو به آن دو فرمود: «حال فهمیدید که اگر چنان چه آخوند و دانشگاهی و دیگر قشرها با هم باشند، یک همچو کار بزرگی می کنند».

**

پیر جوان اندیش، در حالی بلوغ قریه را دنبال می کرد که معتقد بود: «ترقی مملکت، به دانشگاه است».

از این رو، با آن که پیشتر ها در سال ۱۳۴۳ رو به باغبانان درخت تفکر – اساتید دانشگاه – فرموده بود: «بر اساتید دانشگاه است که جوانان را از آن چه زیر پرده است، مطلع کنند».

باز هم تاکید کرد: «ما اساتید دانشگاهی را می خواهیم که آن اساتید بتوانند مغزهای جوانان ما را مستقل بار بیاورند».

چرا که آن منطق بی کران، نقش دانشگاه ها را در هر کشوری، ساختن انسان می دانست.

وقتی خواست پدرانه چشمه های ادراک را به نسل دانشجو بنوشاند، مخاطبشان قرار داد و چنین نصیحت کرد: «در صدد باشید که از غربزدگی بیرون بیایید و گم شده خود را پیدا کنید. شرق، فرهنگ اصیل خود را گم کرده است و شما که می خواهید مستقل و آزاد باشید، باید مقاومت کنید».

نگران چیزی بود. با آن مقام عرفانی، خوفی در دل داشت. روزی رو به صمیمت جوانان، پرده از غم پنهانی خویش

برداشت و چنین افشا کرد: «چیزی که ما را می ترساند، وابستگی فرهنگی است. ما از دانشگاه استعماری می ترسیم؛ ما از دانشگاهی می ترسیم که جوان های ما را آن طور تربیت کنند که خدمت غرب بکنند؛ ما از دانشگاهی می ترسیم که آن طور جوان های ما را تربیت کنند که خدمت به کمونیسم کنند».

**

در شهر شایعه شده بود که دانشجو را به سیاست راهی نیست و حوزه او از این مبحث جداست. برآشفت و این کناره گیری را چنین محکوم نمود: «در دانشگاه، بعضی از اشخاص رفته اند و گفته اند که دخالت در انتخابات، دخالت در سیاست است و این، حق مجتهدین است. تا حالا می گفتند که مجتهدین در سیاست نباید دخالت کنند، این منافی با حق مجتهدین است. آن جا شکست خورده اند؛ حالا عکسش را دارند می گویند».

حتی پس از فصل پیروزی، دانشجو را مسئول صیانت از دستاوردهای انقلاب خواند و تأکید کرد که برای آن که بتوانند در قلب نهضت قرار داشته باشند و عامل حرکت نهضت باشند، نباید خود را از عموم مردم جدا کنند و همواره اعتماد مردم را در پشتوانه خود داشته باشند.

صدای او هنوز در گوش دانشگاه طنین دارد: «اکنون ای جوانان عزیز و ای دانشجویان امروز و فرداهای امت و اسلام! استقلال و آزادی به شما عزیزان سپرده شده و مسئولیت بزرگی به عهده همه گذاشته شده است. همه ملت و خصوصاً دانشجویان مسلمان که رهبران آینده هستند، مسئول نگهبانی از این امانت بزرگ الهی می باشند».

**

رایحه سیب در نفس های پیر قبیله، جریان داشت. این عجیب نیست؛ اگر بدانی که او از سلاله مادرترین زن خلقت، فاطمه اطهر سلام الله علیها بود؛ اگر بدانی که نفس هایش را به مادر اقتدا کرده بود. آن سید روحانی، آن پدرترین مرد ایران، با احیای ظرفیت دانشگاه و الحاق آن به بدنه ملت، جاده های کشور را به سوی انقلاب موعود، گسترد؛ همان موعود منتظری که با ندبه ترین لهجه فرموده است: «من مادرم فاطمه را الگوی خود قرار داده ام» و آن روز که پدر، پلک بر هم می نهاد و تبسم خشنودی مادر را به تجسم می نشست، خوب می دید که راه درازی در پیش است تا دانشگاه، به حقیقت جاودانش اتصال یابد.

اینک پس از سال ها، هنوز هم همان امتداد کلماتش و اضطراب پدرانه اش در جان دقایق جریان دارد. بر سردر هر دانشگاه که بنگری، امتداد مژگان ملتهب او را درمی یابی و این نگاه، وزنی به سنگینی رسالت دانشجو در برابر امامی دارد که گنجینه دانشگاه را در روزگار تباهی انسان، کشف کرد و آن را به جهان عرضه داشت. یادش جاودان و دعایش در رستگاری و تکامل دانشگاه، مستجاب باد!

بازخوانی یک وصیت

بررسی نکاتی از وصیت نامه امام خمینی از نگاه رهبر معظم انقلاب

اکثر ملت ما جوانانی هستند که دوران زندگی پربار امام بزرگوار را درک نکرده اند یا متولد بعد از وفات آن بزرگوار هستند یا در دوران ده ساله حیات مبارک امام بزرگوار، پسر بچه ها و دختر بچه های خردسالی بودند؛ اما همین جوان های مؤمن و نورانی در سرتاسر کشور آن چنان به امام و یاد او و نام او عشق می ورزند که گویی از همصحبتی با امام برخوردار بوده اند؛ همان طوری که در دعای سمات می خوانیم: «و امنّا به و لم نره صدقا و عدلا»؛ ایمان خالصانه و پاک؛ بدون این که دوران حیات آن بزرگوار و صحبت آن بزرگوار را درک کرده باشند؛ مخصوص ملت ما هم نیست؛ در بسیاری از مناطق جهان و کشورهای مسلمان، همین احساس درباره امام بزرگوار ما وجود دارد. این، ناشی از دو عامل بزرگ است؛ یکی عظمت امام و ابعاد گوناگون شخصیت او که یک شخصیت استثنایی در دوران معاصر، بلکه در دوران های نزدیک به ماست. یکی هم به خاطر عظمت این انقلاب است؛ عظمت کاری که امام بزرگوار با ایمان خود، با تدبیر خود، با اراده و عزم راسخ خود در این برهه از زمان انجام دادند؛ برپا کردن انقلاب اسلامی و تشکیل نظام جمهوری اسلام

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.