پاورپوینت کامل از تبار پاکان… ۲۹ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل از تبار پاکان… ۲۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل از تبار پاکان… ۲۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل از تبار پاکان… ۲۹ اسلاید در PowerPoint :

جرعه هایی از حیات پیامبر اکرم (ع) از زبان امیرمومنان (ع)

از زندگی پیامبر، قبل و پس از بعثت، قطعات بسیاری در تاریخ و از معصومان علیهم السلام نقل شده است که در نهج البلاغه به چند فراز آن اشاره شده است:

الف. از تبار پاکان

روز ولادت پیامبر صلی الله علیه وآله با کرامتی عظیم همراه بود.۱

خدا او را برگزید از درختی که رستنگاه پیامبران است و چراغدانی پرنور برای روشنی جهان.۲

او همچون انبیای گذشته، از بهترین خاندان و گرامی ترین دودمان به دنیا آمد.

«آن گاه که آفریدگان را به دو فرقه کرد، او را در بهترین گروه در آورد. در تبار او، نه زناباره است و نه مردم بدکاره».۳

«خداوند، پیامبران را در بهترین ودیعت گاه ها به ودیعت نهاد و در شریف ترین قرارگاه ها جای داد و آنان را از صلب هایی کریم به رحم هایی پاکیزه منتقل کرد. هرگاه یکی از ایشان از جهان رخت بربست، دیگری برای اقامه دین خدا، جای او را می گرفت؛ تا کرامت نبوت از سوی خداوند سبحان نصیب محمد ] صلی الله علیه وآله [ گردید. او را از نیکوترین خاندان ها و عزیزترین دودمان ها بیرون آورد؛ از درختی که پیامبرانش را از آن آشکار نموده بود و امینان وحی خود را از آن برگزیده بود».۴

ب. فرشته همراه

خداوند برای حضرت محمد صلی الله علیه وآله فرشته ای نهاد تا او را به سوی خیرات و اخلاق خوب، هدایت کند و امیرمومنان علیه السلام از وجود این فرشته، این گونه خبر می دهد:

«خداوند از آن زمان که رسول خدا از شیر باز گرفته شد، بزرگ ترین فرشته اش را قرین وی ساخت تا شب و روز، او را به راه های مکارم و طرق اخلاق نیک، سوق دهد».۵

ج. در خلوت حرا

پیامبر در هر سال، یک ماه در غار حرا می ماند و در خلوت غار، به عبادت می پرداخت. امیرمومنان علیه السلام می فرماید:

«هر سال در حرا، زمانی چند خلوت می گزید. من او را می دیدم و جز من، کسی وی را نمی دید».۶

د. نور وحی

امام از مسلمانان نخست و شنیده های خود چنین می گوید:

«روزگاری جز خانه ای که رسول الله صلی الله علیه وآله و خدیجه و من در آن می زیستیم، اسلام را دیگر خانه ای نبود. نور وحی و رسالت را به چشم می دیدم و بوی نبوت را می شنیدم. هنگامی که وحی نازل می شد، صدای ناله شیطان را می شنیدم؛ می پرسیدم: یا رسول الله! این صدای چیست؟ می گفت: صدای شیطان است؛ از این که او را بپرستند، نومید شده است. تو هم می شنوی، هر چه من می شنوم و می بینی آن چه را من می بینم؛ جز آن که تو پیامبر نیستی؛ ولی تو وزیر منی. تو به راه خیر می روی».۷

ه. ماجرای معجزه

با آشکار شدن دعوت پیامبر صلی الله علیه وآله، سران قریش ساز مخالفت زدند و با سخره گرفتن دعوت الهی، در برابر معجزات پیامبر نیز ایستادند؛ حضرت علی علیه السلام یکی از صحنه های مکه را این گونه بازگو می کند:

«من با آن حضرت ] صلی الله علیه وآله [ بودم که گروهی از بزرگان قریش آمدند و گفتند: یا محمد! تو ادعای بزرگی کرده ای که نه پدرانت چنان کرده بودند و نه یکی از خاندانت. ما از تو چیزی می خواهیم که اگر بپذیری و به ما نشان بدهی، دانیم که تو پیامبر و فرستاده او هستی و اگر نکنی، دانیم که جادوگر و دروغ گویی. پیامبر ] صلی الله علیه وآله [ پرسید: چه می خواهید؟ گفتند: این درخت را فراخوان؛ تا از ریشه به درآید و بیاید و پیش روی تو بایستد. پیامبر صلی الله علیه وآله گفت: خدا بر هر کاری تواناست. آیا اگر خدا برای شما چنین کند، ایمان می آورید و به حق شهادت می دهید؟ گفتند: آری. گفت: اکنون هر چه خواسته اید، به شما نشان خواهم داد؛ ولی می دانم که به راه خیر باز نمی گردید. در میان شما کسی است که به چاه افکنده شود۸ و کسی است که گروه ها را گرد آورد؛۹ سپس گفت: ای درخت! اگر به خدا و روز جزا ایمان داری و می دانی که من پیامبر خدا هستم، به اذن خدا از ریشه به درآی و بیا و در برابر من بایست.

سوگند به کسی که او را به رسالت مبعوث داشت! درخت از جای برآمد و بیامد؛ آوازی سخت داشت و چون پرندگان بال زنان بیامد و در برابر رسول الله ] صلی الله علیه وآله [بایستاد و شاخه های بالای خود را بر رسول الله صلی الله علیه وآله سایبان ساخت و یکی از شاخه هایش را بر شانه من نهاد که در طرف راست آن حضرت صلی الله علیه وآله بودم.

مردم به آن نگریستند و از روی بلندگرایی و گردن کشی گفتند: اکنون فرمانش ده که نیمی از آن نزد تو آید و آن نیم دیگر برجای بماند. پیامبر صلی الله علیه وآله فرمان داد؛ نیمی از درخت با رفتاری عجیب و آوازی بلندتر، نزد او آمد؛ آن قدر که نزدیک بود به گرد او پیچیده شود. آنها از روی کبر و سرکشی گفتند: حال بفرمای تا به نیم دیگر خود ملح