پاورپوینت کامل چاهی برای همدمی ۳۲ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل چاهی برای همدمی ۳۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل چاهی برای همدمی ۳۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل چاهی برای همدمی ۳۲ اسلاید در PowerPoint :

مروری بر برخی از مناسبت های مرداد ماه: ۵ مرداد، سال روز عملیات مرصاد

کمین گاه اینجاست

برگ های تقویم ۶۷ که ورق می خورد، در تابلویی به تقابل یاران انقلاب با منافقین می رسی. سربازان اسلام در جبهه های جنوب، به مجاهده مشغولند و دیوارهای غربی کشور، تاب مقابله با تشکیلات عظیم منافقان را ندارد. عملیات سه روزه در کمین گاه های غرب با نام و رشادت های شهید صیاد شیرازی، گره خورده است.

منافقان کوردل که پذیرش قطع نامه ۵۹۸ را وسیله ای برای جدایی ملت و دولت شمرده اند، در غنیمت این فرصت، ضد انقلابیون سرخورده را از کشورهای مختلف فراخوانده، با لشکری شیطانی، غرب ایران را دروازه تسخیر تهران قرار دادند.

ذهن ایران پر حماسه، از یاد نخواهد برد؛ این پیام دشمنان را که از طریق امواج رادیویی، مردم کرمانشاه را به همکاری برای تسریع در تصاحب خاک ایران، فرا می خواند؛ اما امدادهای آسمانی آمیخته با نفس های پیر خمین، بار دیگر بشارت بخش پیروزی حزب خدا شد.

آری، منافقان بار دیگر در محاسبات خود، معجزه خون شهیدان ما را نادیده گرفتند؛ معجزه همدلی مردم و رهبری امام خمینی(ره) را.

به جرم دانستن…

۸ مرداد، روز بزرگداشت شیخ اشراق

همدان را اگر بتوان بی دهکده سهرورد تجسم کرد، فراموشی نام شیخ اشراق هم در عالم فلسفه و شهود، ممکن خواهد بود. قرن ششم تاریخ، نام بلند شیخ شهاب الدین را چنان در حافظه خویش ثبت کرده که طوفانی را یارای جابه جایی نقطه ای از این نام در صحیفه امکان نخواهد بود.

او هم فقه را شناخت و هم فلسفه و ادبیات و اصول را و در هر یک از علوم زمان خود، به چنان تعمق و تبحری رسید که شیخ اشراقش خواندند.

این نام آور حوزه فلسفه اسلامی، بنیانگذار روشی نو در این عرصه شد؛ تا احیاگر فلسفه در شرق باشد.

او ادراکش را از هستی چنین برای ما به یادگار گذاشت: «اگر کسی پیوسته به جهان ملکوت فکر کند و از روی خضوع خدای خود را یاد کند و در عالم قدس، به ظرافت بیندیشد و از غذای خود و امور نفسانی بکاهد و شب را زنده بدارد و در پیشگاه پروردگار، به التماس افتد و خاشع گردد، مشمول عنایاتِ ویژه خداوندی می شود».

رهبر افلاطونیان جهان اسلام؛ با دریافت حقایق آن سویی و گسترش روح، به مکاشفاتی رسید که اندیشه او را در تقابل با برخی عالمان زمانش قرار داد. شهاب الدین که سری نترس و زبانی صریح داشت، در پرده حرف زدن را روا ندانست و به وضوح به انتشار عقایدش از نگاهی بسیط و اشراقی، کمر همت بست؛ آن چنان که عالمان حلب، تکفیرش کردند و خونش را مباح شمردند. سال ۵۸۷، دانشمندی ۳۸ ساله در حالی به دیوارهای زندان حلب تکیه داده بود که می دانست برای بیان حقیقت، زود آمده است. او می دانست که مردم زمانش، تاب درک او را ندارند. از این رو، با اشتیاقی عارفانه، مرگ را لبیک گفت و یاد خود را برای همیشه در تاریخ پرافتخار ایران به ثبت رساند.

خون آشام ها ادامه دارند

۱۵ مرداد (۶ آگوست)، انفجار بمب هیروشیما

نامش، جنگ جهانی دوم بود. هری ترومن، رئیس جمهور وقت آمریکا، باید برای خود اسمی باقی می گذاشت. پس لازم بود غیرمنتظره ترین حمله بر ضد مردمی بی گناه را در پیش بگیرد؛ زیرا ذات یک خون آشام، اقتضایی جز این ندارد.

باید در فاصله سه روز، بر روی شهرهای هیروشیما و ناگازاکی دو بمب اتمی منفجر می کرد؛ تا جهان در حیرت بیفتد. باید ۲۲۰هزار جنازه خاکستر شده بر روی دامان این دو شهر می نشاند؛ تا جهان قدرت او را باور کند.

آن روز که خدا ملائکه را به سجده بر آدم فرمان داد و اعتراض فرشتگان بلند شد که: «می خواهی کسی را بیافرینی که در زمین فساد و خون ریزی کند…»؟! بی شک، فرشتگان به تماشای انفجار این بمب نشسته بودند و می دیدند که فاجعه بارترین قتل عام بی گناهان، چه ابلیسانه و مستکبرانه در زمین اتفاق خواهد افتاد؛ هرچند دست های سیاه آمریکایی صفتان، همچنان از آستین های دیگری بیرون زده است و قتل عام بشری، همچنان ادامه دارد؛ اما خدا گفت: من چیزی می دانم که شما نمی دانید.

باشد که آن چیز، ظهور نزدیک منجی بشریت باشد.

تفکر، سنگر می خواهد

۱۶ مرداد، تشکیل جهاد دانشگاهی

انقلاب اسلامی، تجلی یک انقلاب فرهنگی بود. این را هرکس که به مرور برگ های تاریخ ۳۲ ساله ما بنشیند، گواهی خواهد داد.

باید فرهنگ اصیل اسلامی، جایگزین تمدن اومانیستی جا مانده از رژیم طاغوت می شد؛ اما روشنفکران تحصیل کرده، خود را از مردم جدا می دانستند و دل سوزان مملکت، آنان را نسبت به خود بی اعتماد و نسبت به جهان علم و تفکّر و تمدّن غرب، تسلیم مطلق می دانستند.

پس از فراز و فرودهای زیاد، با حمایت امام راحل(ره)، فرمان تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی صادر شد.

هنوز طنین صدای امام در گوش جهاد دانشگاهی جریان دارد که فرمود: «ما از دانشگاهی می ترسیم که جوان های ما را آن طور تربیت کنند که خدمت به غرب بکنند. ما از دانشگاهی می ترسیم که آن طور جوان های ما را تربیت کنند که خدمت به کمونیسم کنند…».