پاورپوینت کامل پشت پرده کشف حجاب ۱۷ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل پشت پرده کشف حجاب ۱۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پشت پرده کشف حجاب ۱۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل پشت پرده کشف حجاب ۱۷ اسلاید در PowerPoint :

هفدهم دی ماه ۱۳۱۴، یادآور خاطره تلخ کشف حجاب رضاخانی است؛ زمانی که یک پادشاه بی بهره از سواد و فرهنگ، با ادعای تجدد و تمدن، کوشید تا کشور ما را از تمامی باورها و سنت هایش جدا کند و به اصطلاح، ایرانی نو بسازد که در جرگه کاروان تمدن جهانی قرار گیرد. در این راه، رضاخان نه به عنوان یک فرد، بلکه به عنوان نماینده و مجری جریان فکری سکولار در راستای اهداف استعماری غرب در مقابله با فرهنگ اسلامی و ایرانی در ایران در کنار افرادی همچون امان الله خان در افغانستان و مصطفی کمال پاشا معروف به آتاتورک در ترکیه، انجام وظیفه می کرد و صحنه-گردان نمایشی بود که سناریوی آن توسط قدرت های استعماری تهیه شده بود. از این رو، پشت پرده ماجرای کشف حجاب را باید تهاجمی بنیادین برضد فرهنگ اسلامی و ایرانی دانست.

اما همواره این سؤال مطرح است که چرا آن گاه که نامی از تمدن به شکل غربی آن به میان می آید، حجاب به عنوان مانع و سدی محسوب می شود که باید فرو ریخته شود و بنای تمدن بر روی آن ساخته شود؟ به راستی چه رابطه ای میان مبارزه با حجاب و تمدن وجود دارد؟ این سؤالی است که پاسخ آن را باید در ماهیت تمدن برآمده از فرهنگ غربی از یک سو و فرهنگ حجاب در دیگر سو جستجو نمود.

از آن جا که پایه و اساس هر تمدن در نوع نگاه به انسان و معرفت شناسی و جهان¬بینی آن نهفته است، ماهیت و هویت تمدن غربی را باید در این سه محور دنبال کرد. از نظر انسان شناسی، تمدن غربی بر انسان محوری و اصالت دادن به انسان استوار است و معرفت شناسی آن بر پایه علم گرایی افراطی و معرفت تجربی و حسی بنا شده است و از نظر جهان¬بینی، جهان¬بینی مادی بر آن حاکم است و این موجب شده که تمدن غربی از عصر نوزایی (رنسانس) به این طرف، حیات خویش را در حاکمیت اندیشه های مادی و سکولاریستی و در کنار گذاردن آموزه ها و ارزش های دینی و مقابله با آن بیابد و با تمامی مظاهر و نمادهای دینی، به مقابله برخاسته، آنها را به عنوان سد راه مسیر خویش برشمرد.

حاکمیت اندیشه های اومانیستی در تمدن غربی از یک سو و محوریت نگاه مادی موجب شده که انسان براساس این اندیشه، در بعد مادی و طبیعی و نیازهای آن خلاصه شده و جنبه اصلی انسان که روح انسانی است و نیازهای آن به فراموشی سپرده شود و در پوشش نام آزادی و حقوق انسان، به امیال و خواسته های انسان جدا شده از اخلاق و ارزش ها اصالت داده شود.

پیامد چنین نگرشی، نه تنها ارج نهادن به انسان نبوده، بلکه به فرو کاستن آن در حد یک حیوان انجامیده است و به راستی «اگر مبادی معرفت شناختی، در محور حس و تجربه گرفتار آید، با تنزل اصول اخلاقی و ارزشی و با تحقیر عدالت و آزادی، در حقیقت، انسان شناسی تنزل می یابد و تحقیر می شود