پاورپوینت کامل وظایف ما ۳۰ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل وظایف ما ۳۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل وظایف ما ۳۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل وظایف ما ۳۰ اسلاید در PowerPoint :

پروفسور حسابی

در آینده، جوانانی که سرنوشت پیشرفت ایران را به دست خواهند گرفت، باید به مسئله تمدن ما در تماس با تمدن غرب، توجه داشته باشند و به نوبه خود در این بحث، شرکت جویند و بتوانند به طور خلاصه، نتایج زحمات و کوشش های انجام شده در این راه را طی سال های آتی، بررسی کرده، اشتباهاتی را که صورت گرفته، تشریح کنند و سهم خود را در حل مسئله ای که مربوط به موجودیت ویژه ما می شود، ادا کنند.

پیش از هر چیز باید با مطالعه دقیق چگونگی تغییر و تحولات غرب و ماهیت آن، دلایل عمیقی را که باعث سوق دادن مردم غرب به سوی پیشرفت امروزی و سازماندهی آن شده است، تشریح و تفکیک کنیم.

پیشرفت چیست؟

بدون وارد شدن در مباحث فلسفی، برای تعیین معنی این کلمه می توان گفت: پیشرفت، چیزی است که در رابطه با حیات، موجب تسلط ما بر ماده بی حرکت می شود و در رابطه با فکر، باعث آزادی و تسلط آن.

آیا مردم غرب به سوی این هدف گام بر می دارند یا خیر؟

مسلماً بلی و با چنان شور و شهامت و جهشی که موجبات تحسین هر نظاره گر بی طرفی را بر می انگیزد.

بعضی ها به حق، مسئله اشکالات تمدن غرب و کمبودهایی را که امروز در آن وجود دارد، مطرح می کنند که در جواب آنها خواهم گفت: بدانید که اندیشمندان غربی خود در ردیف اول منتقدین هستند و این موضوع، مبنای اعتماد به آنهاست. آنان هر چیزی را که به وجود می آورند، تبدیل به یک چیز زنده می کنند که قابل انعطاف و در تغییر و تحول دائمی است.

تمدن غرب، یک مجسمه سنگی نیست و هر قدر هم که بتوان آن را مجسمه تجسم کرد، باز مثل یک موجود زنده است که همواره به طرف تکامل بیشتر به پیش می رود و خود را راضی و محدود به یک نظاره گر ساکن نمی کند.

اندیشمند غربی نسبت به خود، همواره یک منتقد سخت گیر و یک نگهبان هوشیار و دقیق است. پس بیایید در جست وجوی راه خود برآییم و به این منظور، در ابتدا، نظر خود را به سوی گروه مقابل، یعنی گروهی که بر عکس گروه قبلی، می خواهد غرب را نکته به نکته تقلید کند و پا جای پای آنها بگذارند، معطوف کنیم.

در اولین گام ها برای پیدا کردن راه خود، اول باید با کشور خود آشنا شویم.

اولین سؤالی که یک غربی از خود می کند، این است که آیا ایران قابلیت آن را دارد که در ردیف کشورهای پیشرفته قرار گیرد؟ سؤالی طبیعی و جوابی در همان حد طبیعی این است: بلی، ایران، به واسطه تاریخ و نژاد و اعتقادات خود، خود را استوار و لایق این کار می داند.

کمتر کشوری در دنیا قدرت آن را داشته که این چنین به طور مداوم، وجدان ملی خویش را در برابر ناملایمات و رنج های بزرگی که متحمل شده و در برابر مصیبت های وحشتناکی که بر او وارد شده، حفظ نماید. بسیار کمتر از اینها می توانست برای همیشه خصوصیات و موجودیت یک هویت ملی را از بین ببرد.

برای آغاز استدلال دوم، به روایتی از حضرت رسول صلی الله علیه وآیه اشاره می کنیم: «اگر علم در ستاره ثریا هم باشد، ما در آن جا مردمانی از ایران داریم».

مدت ها قبل از آن که وجدان نژادی در غرب پدید آید، مردم ایران به واسطه فرق عمیقی که بین تمدن خود و سایرین می دیدند، به حس برتری تمدن خود و احتیاج مبرم به حفظ هویت خود پی بردند؛ در صورتی که حتی روم به اهمیت این مسئله پی نبرده بود و انحصارطلبی خود را بر مبنای داشتن هر چه بیشتر صفت شهروند رومی، پایه گذارده بود و این امتیاز شهروندی را هر خارجی ساکن روم، می توانست به دست آورد.

شاید بتوان گفت اولین تحقیق تاریخی که هیچ احتیاجی به تئوری (نظریه) پیچیده ای برای اثبات این حقیقت ایجاد نکرده و به حد اعلای خود رسیده، در کتاب زیبای فردوسی، شاهنامه است که در حقیقت، ندایی است به وجدان نژادی مردم ایران در لحظه حساسی از موجودیت خود که توسط سلطه مهاجمین به مخاطره افتاده بود؛ با ابزاری به اسم پارسایی، درستی، اصالت و نجابت که فردوسی در اشعار خود به هم میهنان خود متذکر شده است.

اکنون این ابزار، موجود است و خطر آن تهاجم، افزون تر و وظیفه ما در این نسل برای پیشرفت، با اتکا به تحقیق و پژوهش، بیشتر است؛ تا بتوانیم این گوهر را که به دستمان رسیده، حفظ کنیم و به نسل های بعد بسپاریم. بنابراین، مردم سرزمین ما به واسطه نژاد و اعتقادات و تاریخشان، خود را مناسب و لایق این مهم می دانند.

خود را غربی کردن یعنی چه؟

آیا معنای پیشرفت این است که شروع کنیم به نفی سنت های ملی و مذهبی خود و تقلید از غربی ها؛ حتی در کوچک ترین نکات زندگی خصوصی و اجتماعی آنها؟

متأسفانه در بین کسانی که شروع به فراگیری علوم جدید می کنند، عده اندکی هستند که دست به تمسخر قدمای خود می زنند و مراسم اعتقادی خود را به جا نمی آورند