پاورپوینت کامل از عبرت های روزگار ۳۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل از عبرت های روزگار ۳۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل از عبرت های روزگار ۳۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل از عبرت های روزگار ۳۲ اسلاید در PowerPoint :

محمدبن عبدالرحمان هاشمی می گوید: پس از سرنگونی و مرگ جعفر برمکی، وزیر ایرانی هارون الرشید، روز عید قربانی نزد مادرم رفتم؛ دیدم زنی فرتوت با لباس های مندرس نزد مادرم نشسته و صحبت می کند. مادرم گفت: این زن را می شناسی؟ گفتم: نه. گفت: این «عباده»، مادر جعفر برمکی است. من وقتی که او را شناختم، با او قدری صحبت کردم و لحظه به لحظه از وضع او تعجب می کردم؛ تا آن که از او پرسیدم: ای مادر! از شگفتی های دنیا چه دیده ای؟

گفت: ای پسر جان! روز عیدی مثل چنین روز بر من گذشت؛ در حالی که چهارصد کنیز در خدمت من ایستاده بودند و من می گفتم: پسرم جعفر در ادای حق من کوتاهی کرده، باید کنیزان و خدمت کاران من بیشتر باشند… و امروز هم یک عید است که بر من می گذرد و یگانه آرزویم این است که دو پوست گوسفند داشته باشم که یکی را فرش و دیگری را لحاف خود کنم.

محمد می گوید: من پانصد درهم به او دادم و از این عطای ناچیز من، فوق العاده خوشحال شد.

***

پس از آن که سر از بدن جعفر برمکی جدا کردند، بدنش را به فرمان هارون به بغداد برده، بر روی پل بغداد آویختند و وقتی که هارون عازم خراسان بود، دستور داد آن را آتش زدند و سوزاندند. یکی از کاتبان دولت هارون می گوید: روزی که دفتر محاسبات هارون را بررسی می کردم، ورقی را دیدم که در آن نوشته شده بود: «در این روز به فرموده امیر، چندین زر و لباس و فرش و عطر به ابوالفضل، جعفر بن یحیی داده شده است» و چون آن را محاسبه کردم، هزار هزار درهم بود و بعد از آن در ورقی دیگر دیدم که قیمت نفت و بوریایی که وی را با آن سوزاندند، چهار دینار و نیم دانگ بود.

***

حرص و طمع برای غصب املاک

حرص و طمع رضا شاه برای ضبط تصرف املاک مردم، آن چنان عجیب و غیر قابل تصور بود که مساحت املاک سلطنتی وی حتی در آخرین تقسیم برای فروش، بنا به نوشته روزنامه اطلاعات، بالغ بر پنجاه و سه هزار هکتار زمین مزروعی و ۲۷۰ هزار هکتاب زمین بایر بود و سی صد هزار نفر سکنه داشت.

روش رضاشاه این بود که هر ملکی را که به اصطلاح می خرید – یعنی چند تومانی می پرداخت؛ تا معامله به ظاهر، صورت قانونی داشته باشد – و هر ملکی را متصرف می شد، اداره ثبت اسناد، موظف بود سند مالکیت آن را فوری در جلد مخمل صادر و تهیه کند و به نماینده او تحویل دهد؛ سپس رضاشاه پس از بازدید از ملک می گفت: ملک من باید راه داشته باشد و به دنبال آن، وزارت راه مکلف بود راه بسازد و وزارت کشاورزی تراکتورها و ماشین های کشاورزی را به کار اندازد و آن را صاف کند و در نتیجه همه و همه به خرج دولت پایان می یافت و موقع خرید محصول برنج و گندم و غیره نیز دولت،محصولات را با بهای گران می خرید؛ زیرا محصول ملک شاه، «شاه محصول» بود و ناچار باید به به قیمتی بیش از معمول، خریداری می شد.

اعلی حضرت از این مبلغ نمی گذرد!

رشوه خواری و فساد، یکی از علل سقوط قاجاریه بود. در زمان مظفرالدین شاه، رشوه خواری به اوج رسید و هر کس که طالب مقام و یا امتیازی بود، باید سبیل یکی از دولتیان را چرب می کرد و برای رسیدن به مقام هایی چون سفارت و یا حکومت بر شهری، رشوه دادن به شاه و صدراعظم، ضروری بود و شخصی که با دادن رشوه به مقامی می رسید، می کوشید با اعمال فشار بر مردم، پولی را که به عنوان رشوه داده بود، دوباره به دست آورد. ناظم الاسلام کرمانی درباره رشوه دادن سفیر ایران در اسلامبول می نویسد:

در سال گذشته (۱۳۲۳ق.) ارفع الدوله، سفیر ایران در اسلامبول بر حسب امر عین الدوله، به تهران احضار شد. پس از پذیرایی کاملی که عین الدوله از ارفع الدوله به جا آورد؛ به مشیر الدوله، وزیر امور خارجه پیام داد که ارفع الدوله بر من وارد شده است و صدهزارتومان برای شغل وزارت امور خارجه می دهد که هشتاد هزار تومان تقدیمی خود من است و چون با تو دوست باشم، می توانم از بیست هزار تومان حق خود چشم بپوشم؛ ولی اعلی حضرت (مظفرالدین شاه) از این مبلغ نمی گذرد. حالا یا این وجه را متقبل شوید یا در مقام استعفا برآیید.

مشیرالدوله پس از شنیدن این پیام، فوری قلم روی کاغذ آورد و هشتاد هزار تومان به اسم اعلی حضرت و بیست هزار تومان به اسم شاهزاده عین الدوله، حواله نوشت و به تجارت خانه طومانیاس فرستاد. عین الدوله به همین اندازه از ارفع الدوله گرفت و او را به محل خود روانه کرد.

دو گز زمین

وقتی جلال الدین خوارزمشاه به تبریز آمد، لشگریان او بر رعایا تطاول کردند و آن حال به او عرضه کردند. او گفت: ما این زمان جهان گیریم؛ نه جهاندار و در جهان گیری، مراعات رعیت، شرط نیست! چون جهاندار شویم، فریاد خواه را داد خواهیم داد. وقتی پدرش سلطان محمد از دست مغولان در کشتی نشست و فرار کرد، همی گریست و گفت: از زمین های اقالیم که ملک خود گرفتیم، امروز «دو گز زمین» یافت نخواهد شد که در آن جا گودی بکاوند و این بدن بلادیده را دفن کنند و چون مُرد، چادری که او را در آن به گور نهند، به دست نیامد و کفن او را ناچار از پیراهن ساختند و وی را در جزیره ای دفن کردند.

<

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.