پاورپوینت کامل شهدای دانشگاه اصفهان ۲۶ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل شهدای دانشگاه اصفهان ۲۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شهدای دانشگاه اصفهان ۲۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل شهدای دانشگاه اصفهان ۲۶ اسلاید در PowerPoint :

قرار شد نوشته ای فراهم کنم در ارتباط با «شهدای شاخص دانشگاه؛ اما هرچه فکر کردم، درباره عنوان «شهدای شاخص»، به نتیجه ای نرسیدم! آخه مگه شاخصه ای بالاتر از شهید بودن هم هست… چه شاخصه ای برتر و بالاتر از فداشدن در مسیر حق.

این بود که دیدم همه شهدا شاخصند؛ به ویژه که این شهدا، شهدای دانشگاهند و شهدای اهل قلمند و امام خمینی رحمت الله علیه در این باره فرمود: «قلم ها، شهدا را می سازند و این قلم ها هستند که شهید پرورند…».

باشد که مورد استفاده همه جویندگان حق و حقیقت قرار گرفته، توشه ای برای سفرآخرت ما باشد.

نام: شهید مصطفی نیک نژاد

تولد: ۱۳۲۵، اصفهان

تحصیلات: کارشناسی زبان های خارجی از دانشگاه اصفهان؛

کارشناسی ارشد تکنولوژی آموزشی از یکی از دانشگاه های امریکا

شغل: استاد دانشکده علوم تربیتی دانشگاه اصفهان

حسین جان؛ ای معنی انسانیت در زمین و زمان! ای که به ما درس دادی؛ درس خوب زیستن و خوب مردن! ای نور! ای روشنی! ای چراغ فروزان بر مناره تاریخ همه عصرها و همه نسل ها! امت تو و شاگردان مکتب تو، از نزدیک، به تو لبیک می گویند. مگر نه این است که تو بودی که ما را با حرکت کمالی خود، درس انسان بودن و انسانی زیستن و انسانی مردن آموختی. آری، ما آموختیم درس تو را و به سوی تو حرکت کردیم؛ تا به پابوست بیاییم. اگر جسممان نرسید، روحمان را به سوی خود بخوان که به تو مشتاقانه می نگریم و از تو می خواهیم که ما را به شاگردی خود قبول کرده، نزد پروردگار توانا، شفاعت کنی.

نام: شهید اکبر آقا بابایی

تولد: ۱۳۴۰، اصفهان

تحصیلات: دانشجوی رشته علوم سیاسی

شهادت: ۱۳۷۵، بر اثر عوارض شیمیایی ناشی از جنگ

روایت همسر

تازه از جبهه برگشته بود که به اصرار دوستانش، با همان سر و وضع خاکی، آمده بود خواستگاری. من آن موقع ۱۸ سال بیشتر نداشتم. وقتی قرار شد دو نفری صحبت کنیم، اول اجازه گرفت برود وضو بگیرد و بعد با حالت عجیبی چند آیه از قرآن را تلاوت کرد. وقتی قرآنش تمام شد، درباره تمام شرایطی که ممکن بود در زندگی اتفاق بیفتند، سخن گفت: و گفت: «ممکن است یک هفته بعد از عقد، خبر شهادت مرا بیاورند. شما مسیر سختی را در پیش دارید. حاضرید با من ازدواج کنید»؟

آن شب مثل این که مهری بر دهان من خورده باشد، نمی توانستم هیچ حرفی بزنم. پرسید: «پس چرا صحبت نمی کنید؟ نکند ناراضی هستید»؟

در محضر حضرت امام، عقد کردیم. مادرم خواب دیده بود که امام آمده اند خانه مان و خطبه عقد مرا خوانده اند و حالا این رویا تحقق پیدا کرده بود. بعد از این که امام خطبه را خواند، از او خواست که ما را نصیحت کند.

امام دستانش را روی شانه اکبر گذاشت و فرمود: «بروید و با هم مهربان باشید؛ با هم مهربان باشید». سال ها از آن روز می گذرد؛ ولی هنوز آن لحن گرم و صمیمی را در گوشم احساس می کنم.

نام: شهید محمدرضا برهانی پور

تولد: ۱۳۴۶، اصفهان

تحصیلات: دانشجوی رشته ریاضی

شهادت: ۱۳۶۵، شلمچه

مزار شهید: گلستان شهدای اصفهان

اکنون که خداوند شما امت اسلامی ایران را موظف به حمایت از اسلام کرده است، باید با جان و مال، از آن حمایت کنید؛ چرا که اگر سستی به خرج دهید و از تقویت انقلاب خسته شوید، علاوه بر این که خداوند، عذاب سختی برای شما نازل می کند، این وظیفه مهم را که هر امتی عهده دار آن نمی تواند باشد، به امتی دیگر می دهد و تنها چیزی که برای شما باقی می ماند تأسف خوردن و اظهار پشیمانی است و آن گاه است که مصداق خسر الدنیا و الآخره می شوید که هم در این دنیا ضرر کرده اید و هم در آخرت، اجر و پاداشی نخواهید برد و مصداق آیه قرآن «که از قیامت عده زیادی گریه می کنند و عده قلیلی هستند که خندان و شاداب هستند»، می شود. پس سعی کنید امتی باشید که در روز قیامت، خندان باشید و جزء قلیلان آخرت نباشید.

به مادرم بگویید: می دانم ناراحت می شوی؛ ولی مطمئن باش من رستگار شدم و به معبودم رسیدم؛ سعی کن از این آزمایش، با نمره قبولی بیرون بیایی. هرگز فراموشت نمی کنم. مادر عزیز و مهربانم! من نتوانستم